فرهنگی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نفس اماره؛ بزرگترین دشمن درونی و هنر ایستادگی در برابر آن

17 آذر 1404 توسط صفيه گرجي

 نفس اماره؛ بزرگترین دشمن درونی و هنر ایستادگی در برابر آن

 

در روایتی از معصومین (علیهم‌السلام) آمده است: بدترین دشمن تو، نفسی است که بین دو پهلویت جای گرفته. این دشمن درونی — نفس اماره — هر لحظه ما را به سوی گناه، سستی در عبادت و بی‌تابی در مصیبت می‌کشاند.

اما چرا مبارزه با این دشمن، از جنگ با دشمنان بیرونی سخت‌تر است؟ زیرا نفس اماره با ما زندگی می‌کند، با زبان خودمان با ما سخن می‌گوید و خواسته‌هایش را به رنگ خواسته‌های منطقی و طبیعی نشان می‌دهد.

 

اینجاست که صبر به میدان می‌آید. صبر در اینجا تنها تحمل درد نیست؛ هنر ایستادگی در برابر طوفان خواهش‌های نفس است. مانند کسی که در اوج جوانی و غریزه، چشم خود را از نگاه حرام می‌بندد — نه به خاطر ترس از مردم، بلکه به خاطر خشنودی خدا. این صبر، شجاعتی خاموش اما عمیق است.

 

اگر بتوانیم در این نبرد درونی پیروز شویم، گوی بزرگترین جهاد را به دست آورده‌ایم. جهادی که پیامبر (ص) فرمودند: «مجاهد کسی است که با نفس خویش بجنگد».

 

 

 نظر دهید »

سه آزمون صبر که هر روز با آن روبرو می‌شویم

17 آذر 1404 توسط صفيه گرجي

سه آزمون صبر که هر روز با آن روبرو می‌شویم

 

 

امام علی (علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه صبر را در سه موقعیت کلیدی ترسیم می‌کنند: صبر در مصیبت، صبر بر طاعت الهی و صبر از معصیت. این سه موقعیت، آزمون‌های روزانه هر انسانی در مسیر زندگی است.

 

۱. صبر در مصیبت:

زندگی همراه با از دست دادن‌ها و رنج‌هاست. صبر در این لحظات به معنای تسلیم شدن نیست، بلکه به معنای حفظ تعادل و ایمان در طوفان حوادث است. کسی که در مصیبت صبر می‌کند، هم اجر اخروی می‌برد و هم عزت نفس خویش را حفظ می‌کند.

 

۲. صبر بر طاعت:

عبادت‌هایی مانند نماز، روزه، خمس و حج، گاهی با سختی‌هایی همراه است. نفس انسان به راحتی طبعاً از این تکالیف گریزان است. اما صبر بر این طاعت‌ها، پلی است به سوی رضایت الهی و آرامش ابدی.

 

۳. صبر از معصیت:

گناهان در کمین نشسته‌اند — از نگاه حرام تا سخن ناروا. صبر در اینجا یعنی ایستادگی در برابر وسوسه‌های نفس. این نوع صبر شاید سخت‌ترین نوع باشد، زیرا دشمن، درون خود ماست.

 

این سه نوع صبر، هر کدام تلخ اما درمانگرند. مانند گیاه صبره که با وجود تلخی، شفابخش است. اگر بتوانیم در این سه میدان صبر پیشه کنیم، نه تنها از گناهان دور می‌مانیم، بلکه به مقام «صابران» نزد خداوند نائل می‌شویم.

 

 نظر دهید »

یک قاعده طلایی برای تربیت خود و رستگاری جامعه

16 آذر 1404 توسط صفيه گرجي

یک قاعده طلایی برای تربیت خود و رستگاری جامعه

 

 

در تربيت خويش تو را بس كه از آنچه بر ديگران نمى‌پسندى دورى كنى. ●كَفَاكَ أَدَباً لِنَفْسِكَ اِجْتِنَابُ مَا تَكْرَهُهُ مِنْ غَيْرِكَ | حکمت ۴۱۲ نهج‌البلاغه

 

 

 

این کلام نورانی امام علی(ع)، نسخه‌ای حکیمانه و همیشگی برای “خودتربیتی اخلاقی” و “زندگی اجتماعی سالم” است. آنچه اینجا آمده، یک قانون طلایی جهانی است که در روایات اسلامی با تعابیر مختلفی بیان شده است.

 

تحلیل و بسط مفهوم:

 

۱. تربیت نفس با “وجدان فعال": امام(ع) می‌فرماید برای تربیت خود کافی است از کاری که برای دیگران ناپسند می‌داری، دوری کنی. این یعنی وجدان انسانی تو، بهترین قاضی و راهنمای اخلاقی توست. نیازی به قوانین پیچیده خارجی نیست؛ کافی است هر عمل و گفتاری را پیش از انجام، از نگاه دیگران بنگری. این اصل، با حدیث معروف پیامبر(ص) هم‌سو است: «أَحْبِبْ لِأَخِيكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ» (برای برادرت آنچه را برای خود می‌پسندی، بپسند) که جنبه مثبت این قاعده را بیان می‌کند.

 

۲. پرهیز از دوگانه‌سازی اخلاقی: خطر بزرگ در زندگی فردی و اجتماعی، “دوگانگی معیار” است؛ یعنی عملی برای خودمان ناپسند باشد، اما در حق دیگران روا بدانیم (توهین، غیبت، ظلم، کم‌فروشی و…). این حکمت، این دوگانگی را ریشه‌کن می‌کند و معیاری یکسان برای خود و دیگران قرار می‌دهد. این مفهوم در قرآن نیز مورد تأکید است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ… وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ…» (ای مؤمنان! نباید گروهی گروه دیگر را مسخره کند… و از یکدیگر عیب‌جویی نکنید…) (حجرات: ۱۱) که نشان می‌دهد آزار دیگران در حکم آزار خود است.

 

۳. کاربرد ویژه در عصر مجازی: امروزه این حکمت می‌تواند “منشور اخلاقی” هر کاربر فضای مجازی باشد. پیش از اشتراک هر خبر، اظهارنظر یا محتوایی باید پرسید: “آیا اگر کسی این را درباره من یا عزیزانم منتشر کند، خوشایند من است؟". این یک پالایشگر قدرتمند برای جلوگیری از انتشار شایعه، توهین، نقض حریم خصوصی و ایجاد تنش است.

 

۴. نقطه آغاز حکمرانی خوب: این قاعده تنها برای افراد نیست، بلکه مبنای حکمرانی عادلانه است. حاکم و مسئول باید همواره بپرسد: آیا این قانون یا تصمیمی که می‌گیرم، اگر در حق خودم یا خانوادهام اجرا شود، آن را می‌پذیرم؟ این همان عدالتی است که امیرالمؤمنین(ع) در تمام شئون حکومت خود بدان عمل می‌کرد.

 

جمع‌بندی

 

این کلام امام علی(ع)، به ظاهر ساده، اما در باطن انقلابی اخلاقی ایجاد می‌کند. این حکمت، دین را از صورت یک دستورالعمل بیرونی صرف، به یک “سامانه درونی پویا” تبدیل می‌کند که در آن، انسان با تفکر و همدلی، خود را تربیت و جامعه را اصلاح می‌کند. عمل به این یک جمله، بسیاری از اختلافات، کدورتها و ظلم‌ها را از ریشه خشک می‌کند و صلح و احترام متقابل را در جامعه حاکم می‌سازد.

 

 

 نظر دهید »

تفسیر حکمت ۲۰۴ نهج البلاغه: ناسپاسی مردم، مانع نیکوکاری نشود

15 آذر 1404 توسط صفيه گرجي

 

وَ قَالَ (علیه السلام):  “لَا يُزَهِّدَنَّكَ فِي الْمَعْرُوفِ مَنْ لَا يَشْكُرُهُ لَكَ، فَقَدْ يَشْكُرُكَ عَلَيْهِ مَنْ لَا يَسْتَمْتِعُ بِشَيْءٍ مِنْهُ، وَ قَدْ يُدْرَكُ مِنْ شُكْرِ الشَّاكِرِ أَكْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ الْكَافِرُ، “وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ”  

و درود خدا بر او،فرمود: “ناسپاسى مردم تو را از كار نيكو باز ندارد، زيرا هستند كسانى، بى آن كه از تو سودى برند تو را مى ستايند، چه بسا ستايش اندك آنان براى تو، سودمندتر از ناسپاسى ناسپاسان باشد، (و خداوند نيكوكاران را دوست دارد) 

حکمت ۲۰۴

تفسیر حکمت ۲۰۴ نهج البلاغه: ناسپاسی مردم، مانع نیکوکاری نشود

 

این کلام گهربار از امام علی(ع) در نهج البلاغه (حکمت ۲۰۴) و نیز در تحف العقول ابن شعبه حرانی (صفحه ۲۰۴) نقل شده است. امام(ع) در این حکمت بر دو اصل اساسی تأکید می‌فرمایند:

 

۱. عدم وابستگی انگیزه نیکوکاری به قدردانی مردم

 

امام(ع) می‌فرماید: “ناسپاسی مردم تو را از کار نیکو باز ندارد". این فراز بر اساس دیدگاه شیعی، ناظر بر اخلاص در عمل است. در فرهنگ اهل بیت(ع)، اعمال نیک باید تنها برای رضایت الهی انجام شود، نه برای تشکر و ستایش مردمی. در تفسیر المیزان نیز بر این اصل تأکید شده که ارزش عمل به قرب الهی است، نه بازخوردهای انسانی.

 

۲. تأثیر گسترده نیکی در جامعه

 

امام(ع) اشاره می‌فرمایند که حتی کسانی که مستقیماً از نیکی تو بهره‌مند نشده‌اند، ممکن است سپاسگزار باشند. این نشان‌دهنده شبکه گسترده تأثیرات معنوی و اجتماعی احسان است. در روایات شیعه آمده است که حسنه، آثار اجتماعی فراتر از منافع مادی دارد و جامعه را به سمت خیر سوق می‌دهد.

 

۳. پاداش الهی؛ والاترین قدردانی

 

فرمودند: “و خداوند نیکوکاران را دوست دارد". این بخش که آیه ۱۹۵ سوره بقره است، پشتوانه الهی این حکمت را نشان می‌دهد. در تفسیر نمونه و تفسیر البرهان ذیل این آیه، روایات بسیاری از اهل بیت(ع) نقل شده که محبت الهی بالاترین پاداش برای محسنین است. پیامبر(ص) و ائمه(ع) نیز قدردان اعمال نیک مؤمنان هستند.

 

۴. نگاه فرامادی به نتیجه‌گیری

 

امام(ع) می‌فرمایند: “چه بسا ستایش اندک آنان برای تو، سودمندتر از ناسپاسی ناسپاسان باشد". این بیان، نگاهی فرامادی و استراتژیک به مسئله دارد. بر اساس روایات اصول کافی، گاهی یک تشکر صادقانه از طرف افراد مؤمن، برکت‌های معنوی و حتی مادی بیشتری نسبت به ناسپاسی دیگران دارد.

 

جمع‌بندی

 

این حکمت نورانی بر استمرار در احسان، اخلاص در عمل و توجه به پاداش الهی تأکید دارد. ناسپاسی مردم نباید موجب سردی در انجام کار خیر شود، زیرا اولاً قدردانی‌های معنوی دیگران و بالاتر از آن، رضایت خداوند و محبت اهل بیت(ع) حاصل می‌شود. این آموزه در جامعه امروز که گاه قدردانی کمرنگ می‌شود، راهگشای حیات اجتماعی و معنوی است.

 نظر دهید »

کار را وقتی انجام بده که دلت می‌خواهد: نگاه روانشناختی امام علی (ع) به زمان‌بندی کارها

11 آذر 1404 توسط صفيه گرجي

کار را وقتی انجام بده که دلت می‌خواهد: نگاه روانشناختی امام علی (ع) به زمان‌بندی کارها

 

امام علی (ع) در حکمت ۱۹۳ نهج‌البلاغه درس بزرگی در مورد مدیریت انگیزه و کارایی می‌دهند:

«إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَهْوَةً وَ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً، فَأْتُوهَا مِنْ قِبَلِ شَهْوَتِهَا وَ إِقْبَالِهَا، فَإِنَّ الْقَلْبَ إِذَا أُكْرِهَ عَمِيَ»

یعنی: «دل‌ها را میل و رغبتی است، گاهی روی می‌آورند و گاهی پشت می‌کنند. پس هنگامی که دل‌ها تمایل و روی‌آوری دارند، دست به کار شوید؛ زیرا اگر قلب را به کاری مجبور کنند، کور می‌شود.»

 

این سخن عمیق، تنها یک توصیه اخلاقی نیست، بلکه نکته‌ای کلیدی در روانشناسی انگیزش و بهره‌وری است. همه ما در زندگی روزمره، تحصیل یا کار احساس کرده‌ایم که گاهی با اشتیاق فراوان کاری را شروع می‌کنیم و گاهی با وجود تلاش، پیشرفتی حاصل نمی‌شود. امام علی (ع) علت این حالت را در «اجبار کردن دل» می‌دانند. وقتی کاری را با اکراه و بدون علاقه درونی انجام دهیم، نه تنها نتیجه مطلوب حاصل نمی‌شود، بلکه ممکن است اثر معکوس داشته باشد و حتی باعث فرسودگی روانی شود.

 

راهکار عملی این حکمت چیست؟

 

· کارها را در اوقات اوج انگیزه خود برنامه‌ریزی کنید.

· اگر احساس بی‌میلی کردید، کمی استراحت یا تغییر فعالیت دهید.

· کارهای بزرگ را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم کرده و در زمان‌های اقبال دل انجام دهید.

· به خودتان اجبار بی‌موقع تحمیل نکنید؛ این تنها کارایی شما را کاهش می‌دهد.

 

این آموزه نه تنها در زندگی شخصی، بلکه در مدیریت و رهبری نیز کاربرد فراوانی دارد. یک مدیر موفق می‌داند که چگونه فضایی ایجاد کند تا افراد با انگیزه و اشتیاق درونی کار کنند، نه با اجبار و ترس.

 نظر دهید »

راز خلوت‌های تو؛ نگاهی که همیشه حاکم است(با الهام از عبارت «الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِمُ»)

09 آذر 1404 توسط صفيه گرجي

 

راز خلوت‌های تو؛ نگاهی که همیشه حاکم است(با الهام از عبارت «الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِمُ»)

وَ قَالَ (علیه السلام):  “اتَّقُوا مَعَاصِيَ اللَّهِ فِي الْخَلَوَاتِ، فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِمُ ”   و درود خدا بر او،فرمود: “از نافرمانى خدا در خلوت ها بپرهيزيد، زيرا همان كه گواه است، داورى كند “

 

🍁 امام (ع) هشدار مى دهد كه از عصيان خدا در خلوت نيز به شدت بپرهيزيد، زيرا در آنجا نيز خدا شاهد و ناظر است؛ همان خدايى كه افزون بر شاهد بودن، حاكم و قاضى نسبت به اعمال آنها است.  🍃 🍁🍃🍂🍂🍂

 

 

 نظر دهید »

نیازمند، فرستاده خداست: درسی از حکمت علوی

08 آذر 1404 توسط صفيه گرجي

نیازمند، فرستاده خداست: درسی از حکمت علوی

 

امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در حکمت 304 نهج البلاغه می‌فرمایند:

 

«إِنَّ الْمِسْكِينَ رَسُولُ اللَّهِ، فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللَّهَ وَ مَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَى اللَّهَ»

 

«نیازمندی که به تو روی آورده فرستاده خداست، کسی که از یاری او دريغ كند، از خدا دريغ كرده، و آن کس که به او بخشش كند، به خدا بخشيده است.»

 

وقتی فقر، پیام‌آور خداوند می‌شود

 

این کلام عمیق امام علی علیه‌السلام، نگاه ما به نیازمندان و کمک به آنان را به کلی دگرگون می‌کند. ایشان با این بیان، ارزش و کرامت نیازمندان را به اوج می‌رسانند.

 

سه پیام تحول‌آفرین این حکمت

 

۱. نیازمند، سفیر خداست

 

«نیازمند فرستاده خداست»

 

· هر نیازمندی که به در خانه تو می‌آید، در واقع فرستاده ویژه خداست

· او پیام‌آور آزمایش الهی و فرصت تکامل توست

· برخورد با او، در واقع برخورد با فرستاده خداست

 

۲. محروم کردن نیازمند = محروم کردن خدا

 

«کسی که از یاری او دریغ کند، از خدا دریغ کرده»

 

· وقتی به نیازمند کمک نمی‌کنی، گویی خود خدا را محروم کرده‌ای

· این نگاه، عمق معنوی عمل انفاق را نشان می‌دهد

 

۳. بخشش به نیازمند = بخشش به خدا

 

«کسی که به او بخشش کند، به خدا بخشیده است»

 

· کوچک‌ترین کمک به نیازمند، در حساب الهی بزرگ و ارزشمند است

· این همان “تجارت با خدا” است که هرگز زیان ندارد

 

تأثیر این نگرش در رفتار ما

 

تغییر دیدگاه نسبت به فقرا

 

نیازمند دیگر فردی تحمیل‌گر نیست، بلکه فرستاده خدا و فرصت رشد برای ماست.

 

افزایش انگیزه برای کمک

 

وقتی بدانیم کمک به نیازمند، در واقع کمک به خداست، با شوق و علاقه بیشتری انفاق می‌کنیم.

 

احترام به کرامت نیازمندان

 

با این نگاه، هرگز نیازمندان را خوار نمی‌شماریم و حرمت آنان را حفظ می‌کنیم.

 

در زندگی امروز

 

در دنیای مصرفی امروز که فقرا غالباً نادیده گرفته می‌شوند، این کلام امام علیه‌السلام یادآوری می‌کند که:

 

· کمک به نیازمندان نوعی عبادت است، نه تنها یک عمل خیرخواهانه

· هر نیازمند، آزمون الهی و فرصت تقرب است

· ارزش انسان به دارایی‌اش نیست، به رابطه‌اش با خداست

 

این حکمت به ما می‌آموزد که درِ خانه دل و دست را به روی نیازمندان بگشاییم، چرا که آنان فرستادگان خداوند برای آزمایش و تربیت ما هستند.

 

 

 نظر دهید »

لجاجت تدبیر را سست می‌کند: نابودگر خردورزی

07 آذر 1404 توسط صفيه گرجي

لجاجت تدبیر را سست می‌کند: نابودگر خردورزی

 

امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در کلامی گزیده و پرمعنا می‌فرمایند: «اَللَّجَاجَةُ تَسُلُّ اَلرَّأْيَ» «لجاجت تدبیر را سست می‌کند»

 

لجاجت؛ بیماری ویرانگر عقل

 

این حکمت کوتاه اما عمیق، به یکی از خطرناک‌ترین آفات تصمیم‌گیری و خردورزی اشاره می‌کند. لجاجت و یکدندگی، مانند بیماری است که بنیان‌های تفکر صحیح و برنامه‌ریزی دقیق را از بین می‌برد.

 

چگونه لجاجت تدبیر را نابود می‌کند؟

 

۱. بستن چشم‌های خرد

 

انسان لجباز، تنها نظر خود را می‌بیند و حاضر به دیدن زوایای مختلف مسئله نیست. این همان سست کردن تدبیر است.

 

۲. کشتن فرصت‌های طلایی

 

لجاجت باعث می‌شود انسان در زمان‌های حساس، حاضر به تغییر روش نباشد و فرصت‌های طلایی را از دست بدهد.

 

۳. ایجاد دشمنی و دوری دوستان

 

لجاجت، احترام دیگران را از بین می‌برد و انسان را در انزوا قرار می‌دهد. انسانی که مشورت‌پذیر نباشد، به تدریج تنها می‌ماند.

 

نشانه‌های لجاجت در زندگی

 

· اصرار بر روش‌های ناکارآمد گذشته

· عدم پذیرش اشتباهات

· مقاومت در برابر پیشنهادهای مفید دیگران

· توجیه اشتباهات به جای اصلاح آنها

 

راه‌های درمان لجاجت

 

۱. تمرین فروتنی فکری

 

بپذیریم که ما کامل نیستیم و ممکن است اشتباه کنیم.

 

۲. توسعه فرهنگ مشاوره

 

از نظرات دیگران استقبال کنیم، حتی اگر با نظر ما مخالف باشند.

 

۳. انعطاف‌پذیری در عمل

 

اگر روشی جواب نداد، شجاعت تغییر آن را داشته باشیم.

 

درسی برای مدیران و رهبران

 

امام علی علیه‌السلام به مدیران و رهبران می‌آموزند که لجاجت، بزرگ‌ترین دشمن تصمیم‌گیری صحیح است. رهبری که لجباز باشد، سازمان را به ورطه نابودی می‌کشاند.

سخن پایانی

لجاجت، نه تنها تدبیر را سست می‌کند، بلکه احترام، اعتماد و فرصت‌ها را نیز نابود می‌سازد. برای موفقیت در زندگی فردی و اجتماعی، باید این ویژگی مخرب را شناخت و با آن مبارزه کرد.

 

 نظر دهید »

تفسیر یک حکمت ناب از امام علی (ع) درباره مدیریت خشم و دشمنی

04 آذر 1404 توسط صفيه گرجي

تفسیر یک حکمت ناب از امام علی (ع) درباره مدیریت خشم و دشمنی

 

 امام علی(علیه السلام) در گفتاری گهربار به مردی که مشاهده کرد با شتاب و تلاش فراوان برای ضرر زدن به دشمنش، در حال آسیب زدن به خود بود، فرمودند:

“إِنَّمَا أَنْتَ كَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِيَقْتُلَ رِدْفَهُ” “تو همانند کسی هستی که نیزه در بدن خودش فرو می‌کند تا کسی را که پشت سرش (یا در کنارش) است بکشد.”

 

تفسیر و تحلیل حکمت:

 

این تشبیه کوتاه امام (ع)، دریایی از معنا را در خود جای داده است. بیایید این تصویر را واکاوی کنیم:

1. “نیزه در بدن خود فرو بردن” (طاعن نفسه): این بخش از کلام حضرت، به اقدامات مخرب و عجولانه ما اشاره دارد. وقتی ما اسیر خشم و کینه‌توزی می‌شویم، برای ضربه زدن به دشمن، دست به اقداماتی می‌زنیم که بیشترین آسیب را به خودمان می‌زند. این آسیب می‌تواند شامل:

   · آسیب روحی و روانی (افزایش خشم، استرس و کینه)

   · آسیب اجتماعی (از دست دادن اعتبار، قطع روابط مفید)

   · آسیب مادی (صرف هزینه و انرژی فراوان برای انتقام)

   · آسیب اخروی (خروج از مدار عدالت و انصاف) باشد.

   ما با این کار، در حقیقت “نیزه” غضب و تعصب را پیش از آنکه به دشمن برسانیم، در وجود خودمان فرومی‌کنیم.

2. “تا دیگری را بکشد” (لیقتل ردفه): هدف نهایی در این تصویر، کشتن “رف” (همراه یا فرد کناری) است. اما این هدف، با یک فاجعه بزرگ همراه است. این بخش از کلام امام هشدار می‌دهد که حتی اگر شما در نهایت به دشمنت ضرر هم برسانی، این پیروزی، یک پیروزی پرهزینه و شکست‌آمیز است. زیرا شما جان خود را در این راه از دست داده‌اید. چه سود که دشمن را زمین‌گیر کنی، اما خودت بر زمین بیفتی؟

 

پیام کاربردی و امروزی حکمت:

 

این حکمت تنها مربوط به دشمنی‌های شخصی در ۱۴۰۰ سال پیش نیست. امروز ما در زندگی روزمره، در فضای مجازی، در محیط کار و در روابط اجتماعی، مصادیق فراوانی از این رفتار را مشاهده می‌کنیم:

 

· در فضای مجازی: وقتی برای تخریب یک فرد یا جریان مقابل، شروع به انتشار مطالب غیرمستند و توهین‌آمیز می‌کنیم، ابتدا اعتبار شخصیتمان را از دست می‌دهیم (نیزه به خود) و سپس ممکن است طرف مقابل را هم تخریب کنیم.

· در محیط کار: وقتی از روی رقابت ناسالم، پروژه‌ای را خراب می‌کنیم تا همکارمان شکست بخورد، در نهایت به اعتبار کل مجموعه و موقعیت خودمان آسیب می‌زنیم.

· در زندگی شخصی: وقتی برای تنبیه دیگران، قهرهای طولانی یا رفتارهای تند را در پیش می‌گیریم، آرامش و سلامت روان خودمان را قربانی می‌کنیم.

نتیجه‌گیری:

امام علی (ع) به ما می‌آموزد که عاقلانه نیست برای آسیب زدن به دیگری، خود را نابود کنیم. خردمند کسی است که در مواجهه با دشمنی‌ها و تعارضات، هزینه-فایده اقدام خود را می‌سنجد و اجازه نمی‌دهد کینه و خشم، بر عقل و تدبیرش چیره شود. گاهی بهترین انتقام، زندگی کردن با عزت و موفقیت است، نه آنکه خود را نیزه‌زنان به میدان نبرد بفرستیم که اولین قربانی آن، خودمان خواهیم بود.

 نظر دهید »

چگونه نعمت‌های خدا را حفظ کنیم؟ هشدار امام علی(ع) درباره نابودی نعمت‌ها

28 آبان 1404 توسط صفيه گرجي

 

چگونه نعمت‌های خدا را حفظ کنیم؟ هشدار امام علی(ع) درباره نابودی نعمت‌ها

همه ما در اقیانوسی از نعمت‌های خداوند غوطه‌وریم: سلامتی، روزی، خانواده و فرصت‌ها. اما چه می‌شود که گاهی این نعمت‌ها کمرنگ شده یا از بین می‌روند؟ امام علی(ع) در حکمت ۲۴۴ نهج‌البلاغه، پاسخی کوتاه و عمیق به این سؤال می‌دهند.

تفسیر حکمت ۲۴۴ نهج البلاغه 

«إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى فِي كُلِّ نِعْمَةٍ حَقّاً؛ فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ مِنْهَا، وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهِ خَاطَرَ بِزَوَالِ نِعْمَتِهِ» ترجمه: همانا خداوند متعال را در هر نعمتی حقی است. پس هر کس آن حق را ادا کند، خداوند بر آن نعمت می‌افزاید و هر کس در ادای آن کوتاهی کند، نعمت خدا را در معرض نابودی قرار داده است.

شرح حکمت برای زندگی امروز

این کلام امیرالمؤمنین(ع) یک قانون طلایی و همیشگی را بیان می‌کند: هر نعمتی، مسئولیتی دارد.

· “حق الله” در نعمت‌ها چیست؟ این “حق"، تنها به معنای پرداخت مالیات شرعی مثل خمس و زکات نیست. بلکه به معنای استفاده درست و شکرگزاری عملی از هر نعمتی است:

  · حق نعمت سلامتی: استفاده از تندرستی برای عبادت، کار مفید و کمک به دیگران.

  · حق نعمت ثروت: انفاق در راه خدا، کمک به نیازمندان و دوری از اسراف و حرص.

  · حق نعمت علم: یاد دادن به دیگران و عمل کردن به دانش.

  · حق نعمت فرصت: استفاده بهینه از زمان برای کارهای خیر و سازنده.

نکات کلیدی این حکمت

1. نعمت‌ها امانت الهی هستند: ما مالک واقعی نعمت‌ها نیستیم، بلکه امانت‌دار آن‌ها هستیم.

2. شکرگزاری = افزایش نعمت: شکر واقعی، فقط “الحمدلله” گفتن نیست؛ بلکه استفاده درست از نعمت است که خود باعث فزونی آن می‌شود.

3. کوتاهی = خطر نابودی: بی‌توجهی به مسئولیتی که یک نعمت بر دوش ما می‌گذارد، مانند جرقه‌ای است که می‌تواند جنگل زیبای نعمت‌های ما را بسوزاند.

پیشنهاد عملی

امروز به سه نعمت بزرگ در زندگی خود فکر کنید (مانند: جان، خانواده، شغل). از خود بپرسید: “حق این نعمت بر عهده من چیست؟” و سعی کنید قدمی کوچک در راه ادای این حق بردارید.

 

 نظر دهید »

هشدار امام علی(ع) درباره فروپاشی ارزش‌های اخلاقی. تفسیر فرازی از خطبه ۱۷۶ نهج البلاغه

27 آبان 1404 توسط صفيه گرجي

البته. این فراز کوتاه از خطبه ۱۷۶ نهج البلاغه، یکی از هشدارهای اساسی امام علی (علیه السلام) درباره یکی از خطرناک‌ترین آسیب‌های فردی و اجتماعی است. در ادامه، تفسیر این کلام نورانی در قالب یک پست وبلاگ ارائه می‌شود.

 

—

 

وبلاگ: دژ اخلاق

 

هشدار امام علی(ع) درباره فروپاشی ارزش‌های اخلاقی. تفسیر فرازی از خطبه ۱۷۶ نهج البلاغه

امام علی (علیه السلام) در این جمله کوتاه و هشداردهنده، از دو فرآیند مخرب و مرتبط به هم نام می‌برند که بنیان‌های اخلاقی یک فرد یا جامعه را از بین می‌برند:درهم شکستن فضایل اخلاقی و دگرگون ساختن آن.

۱. «درهم شکستن فضایل اخلاقی» (تَهْزِيعَ الْأَخْلَاقِ)

· تفسیر: “تهزیع” به معنای متلاشی کردن، قطعه قطعه کردن و از هم گسستن است. این مرحله اول آسیب است. در این حالت، فضایل اخلاقی به عنوان یک “کل منسجم” مورد حمله قرار می‌گیرند و پایه‌های آن سست می‌شود. مثلاً:

  · رواج شبهه‌افکنی: نسبت به مفاهیمی مانند “حیا"، “ایثار” یا “صداقت” شبهه ایجاد می‌شود و ضرورت آن زیر سؤال می‌رود.

  · تضعیف تدریجی: ارزش‌ها نه یک‌باره، بلکه به تدریج و با عادی‌سازی گناهان کوچک، شکسته و متلاشی می‌شوند.

  · جدی نگرفتن: جامعه، هنجارشکنی‌های اخلاقی را جدی نمی‌گیرد و این امر، باعث تشدید و تکرار آن می‌شود.

نتیجه این مرحله، ایجاد یک “خلأ اخلاقی” است. دیوارهای دژ اخلاقی ترک برمی‌دارند، اما هنوز کاملاً فرو نریخته‌اند.

۲. «دگرگون ساختن آن» (تَصْرِيفَهَا)

· تفسیر: “تصریف” به معنای تغییر شکل دادن، تبدیل کردن و منحرف کردن است. این مرحله، حتی از مرحله اول نیز خطرناک‌تر است. در اینجا، دشمن به جای نابودی محض ارزش‌ها، به “تحریف” و “بازتعریف” آنها می‌پردازد. به عبارت دیگر، “مفاهیم وارونه” می‌شوند. برای مثال:

  · تبدیل فضیلت به رذیلت: “غیرت” به “خشونت” تعبیر می‌شود.

  · تبدیل رذیلت به فضیلت: “بی‌بندوباری” به عنوان “آزادی” و “لیبرالیسم” تبلیغ می‌گردد.

  · جابه‌جایی ارزش‌ها: “ثروت اندوزی و مصرف‌گرایی” به جای “قناعت و ساده‌زیستی” به عنوان ارزش معرفی می‌شود.

در این مرحله، جامعه حتی متوجه فروپاشی اخلاقی خود نمی‌شود، زیرا الفاظ و عنوان‌های قدیمی حفظ شده‌اند، اما محتوای آنها کاملاً تغییر یافته است.

پیام اصلی و کاربردی برای امروز

این هشدار امیرالمؤمنین در عصر حاضر که ما در معرض طوفان‌های اطلاعاتی و فرهنگی هستیم، بیش از هر زمان دیگری دارد:

· مسئولیت فردی: هر یک از ما باید “پاسدار اخلاق” در وجود خود و در محیط اطرافمان باشیم. باید مراقب باشیم که مبادا در دام “عادی‌سازی گناه” یا “تحریف مفاهیم اخلاقی” بیفتیم.

· هوشیاری فرهنگی: باید در برابر رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و جریان‌های فرهنگی هوشیار باشیم و هر پیامی را بدون تحلیل و بررسی نپذیریم. بسیاری از تهاجمات فرهنگی، در قالب “سرگرمی” و “مدرنیته” انجام می‌شود.

· بازگشت به مبانی: تنها راه مقابله با این تهاجم، “تقویت مبانی معرفتی و دینی” است. وقتی انسان حقیقت و فلسفه یک فضیلت اخلاقی را به خوبی درک کند، کمتر در دام تحریف آن گرفتار می‌آید.

جمع‌بندی

امام علی (علیه السلام) به ما می‌آموزند که دشمنان یک تمدن، ابتدا ارزش‌هایش را متلاشی می‌کنند و سپس آن را تحریف می‌نمایند. وظیفه ما این است که با بصیرت و آگاهی، هم از “سست شدن بنیان‌های اخلاقی” جلوگیری کنیم و هم مراقب باشیم که دشمن، مفاهیم ناب دینی و اخلاقی را به اسم “تفسیر مدرن” یا “ضرورت زمانه” به انحراف نکشد.

منبع: نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶

 نظر دهید »

آزادی حقیقی؛ رهایی از بردگی مدرن

27 آبان 1404 توسط صفيه گرجي

آزادی حقیقی؛ رهایی از بردگی مدرن

آزادی واژه‌ای مقدس است،اما آیا معنای واقعی آن را می‌دانیم؟ در نگاه اسلام، آزادی به معنای رها کردن بندهای اسارت انسان در برابر هر چیزی جز خداست. پیامبران نیامدند تا فقط مراسم عبادی برگزار کنند؛ آنان آمدند تا انسان را از بردگی طاغوت‌های زمانه رها سازند.

امام علی(ع) در خطبه‌ای می‌فرمایند: «لا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللَّهُ حُرًّا» (نهج البلاغه، حکمت ۳۹۹)؛ بنده دیگری مباش، در حالی که خدا تو را آزاد آفریده است.

امروز دشمن با شعارهای فریبنده‌ای مانند «زندگی و آزادی» می‌خواهد همان بردگی قدیم را در لباسی جدید به ما تحمیل کند. آزادی واقعی آن است که انسان تنها در برابر پروردگارش سر تعظیم فرود آورد تا اسیر زرق و برق دنیا نشود.

 نظر دهید »

دنیا چه زمانی زیبا و سودمند می‌شود؟

27 آبان 1404 توسط صفيه گرجي

 

دنیا چه زمانی زیبا و سودمند می‌شود؟

قَالَ (علیه السلام): “إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا “   

فرمود: همانا دنيا سراى راستى براى راست گويان، و خانه تندرستى براى دنيا شناسان، و خانه بى نيازى براى توشه گيران، و خانه پند، براى پندآموزان است.

(تفسیر حکمت ۱۳۱ نهج البلاغه)

امام علی (علیه السلام) در این حکمت، با شکستن کلیشه‌های رایج درباره “دنیای مذموم"، چهره‌ای حقیقی و کاربردی از جهان مادی را به ما نشان می‌دهند. ایشان می‌فرمایند دنیا برای افراد مختلف، کارکردهای متفاوتی دارد و این “نگرش و رفتار ما” است که دنیا را به یک “سرای راستی” یا یک “سرای فریب” تبدیل می‌کند.

۱. دنیا؛ «سرای راستی برای راستگویان» (دار صدق لمن صدقها)

· تفسیر: دنیا با قوانین ثابت و تغییرناپذیر خود (مانند قانون علت و معلول، کِشت و برداشت)، همیشه با انسان راست است. اگر کسی با راستی و درستکاری با دنیا رفتار کند، دنیا نیز نتیجه راستی‌اش را به او نشان می‌دهد: کشاورز که بذر می‌کارد، گندم درو می‌کند و تاجری که شرافت دارد، اعتماد می‌آورد. در مقابل، اگر کسی با دنیا با فریب و نیرنگ رفتار کند، در نهایت، عواقب تلخ این نیرنگ را می‌چیند. دنیا خود یک آزمونگاه بزرگ راستی است.

۲. دنیا؛ «خانه تندرستی برای دنیاشناسان» (دار عافیة لمن فهم عنها)

· تفسیر: “دنیاشناس” کسی است که دنیا را آن‌گونه که هست می‌شناسد: گذرا، وسیله‌ای برای آخرت و دارای قوانین خاص خود. چنین کسی خود را درگیر حرص و طمع و حسرت نمی‌کند، از نعمت‌ها به اندازه بهره می‌برد و از آنها برای سلامتی روح و جسمش استفاده می‌کند. این “فهم” و “درک” از حقیقت دنیا، بزرگ‌ترین “عافیت” (سلامتی و تندرستی روحی) را برای او به ارمغان می‌آورد.

۳. دنیا؛ «خانه بی‌نیازی برای توشه‌گیران» (دار غنی لمن تزود منها)

· تفسیر: این بخش، نگاه ابزاری امام به دنیا را به وضوح نشان می‌دهد. دنیا خود هدف نیست، بلکه “کارگاه تدارک آخرت” است. “توشه” تنها ثروت مادی نیست، بلکه “اعمال صالح"، “علم نافع"، “اخلاق نیک” و “خدمت به خلق” است. کسی که از این دنیا برای آخرت خود توشه برمی‌گیرد، در حقیقت دارایی‌ای جاودان جمع می‌کند که او را در آخرت “بی‌نیاز” می‌سازد. این نگاه، دنیا را از حالت “هدف” به “وسیله” تنزل می‌دهد و ارزش واقعی به آن می‌بخشد.

۴. دنیا؛ «خانه پند برای پندآموزان» (دار موعظة لمن اتّعظ بها)

· تفسیر: دنیا پر از نشانه‌ها و عبرت‌هاست. سقوط قدرتمندان، مرگ ثروتمندان، گذرای جوانی و صحنه‌های طبیعی که پی درپی در حال تغییرند، همگی درس‌هایی برای بیداری انسان هستند. اما این درس‌ها تنها برای کسانی قابل مشاهده است که “چشم عبرت” داشته باشند و “گوش پند” بشنوند. برای دیگران، دنیا تنها “دار غرور” و “دار غفلت” است.

جمع‌بندی و پیام اصلی:

پیام اصلی امام علی (علیه السلام) در این حکمت این است: مشکل از دنیا نیست، مشکل از “نگاه ما” به دنیاست.

ما با نوع تعامل خود با دنیا مشخص می‌کنیم که دنیا برای ما چه کارکردی داشته باشد:

· اگر راست باشیم، دنیا برای ما راست می‌شود.

· اگر عاقل باشیم، دنیا برای ما مایه آرامش می‌شود.

· اگر زاده‌اندوز باشیم، دنیا برای ما ذخیرهگاه آخرت می‌شود.

· اگر پندپذیر باشیم، دنیا برای ما مدرسه می‌شود.

پس بیاییم نگرش خود را اصلاح کنیم تا دنیا که همان “مزرعه آخرت” است، برایمان ثمربخش و پربرکت گردد.

منبع: نهج البلاغه، حکمت ۱۳۱

 نظر دهید »

منظومه عمل: از توحید تا تربیت، از دل تا جامعه

24 آبان 1404 توسط صفيه گرجي

منظومه عمل: از توحید تا تربیت، از دل تا جامعه

“اُحْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ، بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِكَ”

حکمت ۱۷۸ نهج‌البلاغه 

 

بدی را از سینه دیگران، با کندن آن از سینه خود، درو کن (ریشه‌کن نما).

📖 تفسیر و توضیح حکمت

این کلام ژرف امام (ع) یک استراتژی کاملاً عملی و روانشناختی برای مبارزه با بدی در سطح جامعه ارائه می‌دهد:

۱. اصل “تغییر از درون”

امام(ع) به جای توصیه به تغییر دیگران، که معمولاً با مقاومت و شکست مواجه می‌شود، نقطه شروع را خود فرد قرار می‌دهد. این نگاه، هم‌سو با آموزه‌های قرآنی “إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ” (سوره رعد، آیه ۱۱) است. تغییر دنیا از تغییر خود آغاز می‌شود.

۲. مکانیسم انعکاس رفتاری

این حکمت بر یک قانون نانوشته اما قدرتمند اجتماعی تأکید دارد:رفتارها و نیت‌های ما مانند آینه‌ای به سوی ما بازمی‌گردند. اگر شما کینه، حسادت یا بدبینی را از قلب خود بزدایید، به طور ناخودآگاه زمینه‌ای برای تغییر نگاه دیگران نسبت به خود فراهم می‌کنید. این یک دیپلماسی اخلاقی بسیار کارآمد است.

۳. نفی دور باطل انتقام و بدی

اگر به بدی دیگران با بدی پاسخ دهیم،در یک چرخه معیوب و بی‌پایان از شرور گرفتار می‌شویم. امام (ع) راه شکستن این چرخه را نشان می‌دهد: پیشقدم شدن در خوبی. با ریشه‌کن کردن شر از درون خود، زنجیره شر را می‌شکنیم و فضایی برای ظهور خوبی ایجاد می‌کنیم.

۴. کاربردی‌سازی در زندگی روزمره:

· در محیط کار: اگر احساس می‌کنید همکارتان با شما بدرفتاری می‌کند، به جای مقابله به مثل، ابتدا هر گونه پیش‌داوری و دشمنی را از دل خود برانید. خواهید دید روابط بهبود می‌یابد.

· در خانواده: اگر از اعضای خانواده خود رنجیده‌خاطر هستید، ابتدا بخشش و گذشت را در درون خود تمرین کنید. این انرژی مثبت، به تدریج فضای خانه را متحول می‌کند.

· در اجتماع: به جای گلایه از بدی دیگران، خود الگوی عمل نیک باشید. این اثرگذاری، از هزاران سخنرانی و نصیحت بیشتر است.

 نظر دهید »

وقتی زمین می‌میرد و آسمان می‌بندد، تفسیر دعای باران امام علی (ع) برای زندگی امروز ما

23 آبان 1404 توسط صفيه گرجي

 

 

وقتی زمین می‌میرد و آسمان می‌بندد، تفسیر دعای باران امام علی (ع) برای زندگی امروز ما

 

«اللَّهُمَّ خَرَجْنَا إِلَيْكَ حِينَ اعْتَكَرَتْ عَلَيْنَا حَدَابِيرُ السِّنِينَ وَ أَخْلَفَتْنَا مَخَايِلُ الْجُودِ، فَكُنْتَ الرَّجَاءَ لِلْمُبْتَئِسِ وَ الْبَلَاغَ لِلْمُلْتَمِسِ، نَدْعُوكَ حِينَ قَنَطَ الْأَنَامُ وَ مُنِعَ الْغَمَامُ وَ هَلَكَ السَّوَامُ أَلَّا تُؤَاخِذَنَا بِأَعْمَالِنَا وَ لَا تَأْخُذَنَا بِذُنُوبِنَا، وَ انْشُرْ عَلَيْنَا رَحْمَتَكَ بِالسَّحَابِ الْمُنْبَعِقِ وَ الرَّبِيعِ الْمُغْدِقِ وَ النَّبَاتِ الْمُونِقِ، سَحّاً وَابِلًا تُحْيِي بِهِ مَا قَدْ مَاتَ وَ تَرُدُّ بِهِ مَا قَدْ فَاتَ.»

خداوندا، وقتی به سوی تو بیرون آمدیم که سال‌های قحطی و خشکسالی به ما رو آورده، و ابرهاى باران‌دار به ما پشت کرده، و تو امید هر غم‌زده‌ای، و برآورنده حاجت هر حاجت‌مند. در این زمان که مردم ناامیدند، و ابرها باران نداده‌اند، و چرندگان از بین رفته‌اند، از تو می‌خواهیم که ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نکنی، و به گناهانمان نگیری. الهی، با ابر پرباران، و بهار پرآب، و گیاه شاداب، سفره رحمتت را بر ما بگستران، از باران دانه‌درشت خود که زمین مرده را به آن زنده کنی، و آنچه را از بین رفته به ما برگردانی، بر ما بباران.

تفسیر دعا 

این فراز از خطبه ۱۱۵ نهج‌البلاغه، تنها یک درخواست برای باران مادی نیست؛ بلکه نماد کامل رابطه عبد و مولا و الگویی برای دعا کردن و حل بحران‌هاست. امیرالمؤمنین (ع) در این دعا، جغرافیای یک بحران و راه خروج از آن را ترسیم می‌کنند.

۱. آغاز از نقطه ناامیدی (حین اعْتَکَرَت…)

امام (ع) دعا را از جایی آغاز می‌کند که همه راه‌های زمینی بسته شده است: سال‌های پیاپی خشکسالی (حَدابیر السّنین) و رویگردانی ابرها (أخلفتنا مخایل الجود). این تعبیر، به ما می‌آموزد که وقتی بنده به انتهای خط می‌رسد، خداوند آغاز راه می‌شود. “خَرَجْنَا إِلَیْکَ” نشان از یک حرکت جمعی و عاجزانه به سوی تنها ملجأ دارد.

۲. شناخت دقیق معبود (فَکُنْتَ الرَّجَاءَ…)

پس از بیان مشکل، امام بلافاصله مقام خداوند را با دو وصف یادآور می‌شود:

· الرَّجَاءَ لِلْمُبْتَئِسِ: امید ناامیدان. این توصیف، رابطه عاطفی و امیدبخش با پروردگار را نشان می‌دهد.

· الْبَلَاغَ لِلْمُلْتَمِسِ: برآورنده حاجت جویندگان. این عبارت، رابطه مبتنی بر نیاز و حاجت را ترسیم می‌کند. اینکه ابتدا"امید” می‌آید و سپس “برآوردن حاجت"، نشان می‌دهد که اولین برکت دعا، بازگرداندن امید به دل‌ها است، حتی پیش از نزول باران.

۳. اقرار به گناه پیش از درخواست باران (أَلَّا تُؤَاخِذَنَا…)

این بخش، هسته مرکزی عرفان شیعی در مواجهه با بلایا را نشان می‌دهد. امام (ع) پیش از درخواست باران، از خداوند می‌خواهد که آنان را به خاطر گناهانشان مؤاخذه نکند. این یعنی:

· اقرار به رابطه علّی بین گناه و بحران‌های طبیعی.

· تواضع و انکسار در پیشگاه الهی.

· اولویت بخشیدن به رضایت خداوند بر رفع مشکل.

۴. درخواست بارانِ حیات‌بخش (انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَكَ…)

درخواست امام (ع) برای باران، بسیار هنرمندانه و پرمعناست:

· بِالسَّحَابِ الْمُنْبَعِقِ: ابری که از باران لبریز و جوشان است.

· الرَّبِيعِ الْمُغْدِقِ: بهاری که بسیار بخشنده و پربرکت است.

· النَّبَاتِ الْمُونِقِ: گیاهی که خوش‌منظر و سرسبز است. این سه عبارت،نشان می‌دهد که رحمت الهی، باید سرریزکننده، دائمی و زیبا باشد.

۵. فرجامِ زندگی‌بخش (تُحْيِي بِهِ مَا قَدْ مَاتَ…)

امام (ع) در پایان، هدف نهایی از این درخواست را بیان می‌کنند: احیای مرده‌ها و بازگرداندن از دست‌رفته‌ها. این تنها اشاره به زنده شدن زمین خشکیده نیست،بلکه نویدی است برای:

· زنده شدن دل‌های مرده از بی‌ایمانی.

· بازگشت برکات معنوی و اقتصادی که از جامعه رخت بربسته.

· احیای امید در میان یأس عمومی.

جمع‌بندی و درس‌های کاربردی برای امروز

این دعا به ما می‌آموزد که در مواجهه با هر بحرانی (اقتصادی، اجتماعی، معنوی):

1. پناه‌بردن به خدا باید اولین واکنش ما باشد.

2. باید علل معنوی بحران (گناهان) را پیش چشم داشته باشیم.

3. درخواست خود را با تسبیح و تمجید پروردگار آغاز کنیم.

4. برای رحمت الهی، مشخص و دقیق دعا کنیم.

5. به رحمت خداوند امیدوار باشیم، چرا که او “الرَّجَاءَ لِلْمُبْتَئِسِ” است.

 

 نظر دهید »

شب‌زنده‌داران راستین؛ درمان دردها در سایه قرآن. شرح فرازهایی از خطبه همام درباره پرهیزکاران

16 آبان 1404 توسط صفيه گرجي

شب‌زنده‌داران راستین؛ درمان دردها در سایه قرآن. شرح فرازهایی از خطبه همام درباره پرهیزکاران

امیرالمؤمنین علی(ع) در وصف متقین می‌فرمایند: «فَالمُتَّقُونَ فِیهَا… أَمَّا اللَّیْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ» پرهیزکاران در شب، منظم‌کنندگان قدم‌هایشان جهت نماز هستند

این تشبیب زیبا نشان می‌دهد که

· متقین، شب را با برپاداشتن نماز زنده می‌دارند

· نظم در عبادت، نشانه انضباط روحی آنان است

· جایگاه نماز در زندگی آنان، مرکزی و محوری است

📖 قرآن‌خوانی با عمق و تأثر امام(ع)می‌فرمایند: «تالین لأجزاء القرآن یرتلونها ترتیلاً» قرآن را جزء جزء و شمرده شمرده می‌خوانند

ویژگی‌های تلاوت متقین

· ✅ ترتیل: خواندن آرام و با تأمل

· ✅ تدبر: اندیشیدن در معانی آیات

· ✅ تجزیه: فهم بخش بخش قرآن

💔 تأثیرپذیری از قرآن «یحزنون به أنفسهم» با قرآن، جان خود را محزون می‌کنند

این حزن، نشانه‌ای است از:

· قلب زنده و احساس مسئولیت

· تأثیرپذیری از مواعظ قرآن

· همدلی با مضامین آیات

🩺 قرآن؛ درمانگر دردهای درون «ویستثیرون به دواء دائهم» و داروی درد خود را از آن برمی‌انگیزند

قرآن برای متقین

· شفابخش امراض روحی

· پاسخگو به نیازهای معنوی

· روشنگر راه سعادت

⏳ پیام اشعار سعدی

«قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند

بس خجالت که از این حاصل ایام برد»

سعدی می‌گوید 

· اگر قدر وقت را نشناسیم…

· اگر از فرصت‌ها استفاده نکنیم…

· در روز قیامت شرمنده حاصل عمر خود خواهیم بود

🌟 راهکارهای عملی برای الگوگیری از متقین

۱. برنامه‌ریزی برای نماز شب فقط دو رکعت در آخر شب

· با قصد خالص و حضور قلب

۲. قرآن‌خوانی تدبری

· روزی حتی یک آیه با تأمل بخوانیم

· در معانی آن بیندیشیم

· به اجرای دستورات آن متعهد باشیم

۳. محاسبه نفس شبانه

· در پایان روز، عملکرد خود را مرور کنیم

· برای فردا برنامه‌ریزی کنیم

۴. استفاده بهینه از وقت

· از دقایق فراغت برای عبادت استفاده کنیم

· لحظات را برای تقرب به خدا غنیمت شماریم

شب‌زنده‌داری تنها بیدار ماندن نیست… قرآن‌خوان تنها تلاوت کردن نیست…

بلکه:

· احیای قلب با نور قرآن

· درمان دردها با معارف الهی

· سرمایه‌گذاری برای آخرت

به راستی… آیا ما از جمله کسانی هستیم که:

· قدر وقت را می‌شناسیم؟

· از قرآن داروی درد خود را می‌طلبیم؟

· یا حاصل ایام را به شرمندگی خواهیم برد؟

 نظر دهید »

چرایی سکوت امام علی (ع): استراتژی حکیمانه در برابر طوفان فتنه

13 آبان 1404 توسط صفيه گرجي

چرایی سکوت امام علی (ع): استراتژی حکیمانه در برابر طوفان فتنه

وقایع پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از دردناک‌ترین و در عین حال درس‌آموزترین فصل‌های تاریخ اسلام است. در این میان، سکوت به ظاهر طولانی امام علی (علیه السلام) در برابر غصب خلافت، پرسشی است که ذهن هر محققی را به خود مشغول می‌کند. چگونه است که شیر خدا، که هرگز در میدان جنگ پای پس نکشید، در این برهه حساس، شکیبایی را بر قیام مسلحانه ترجیح داد؟

پاسخ به این پرسش، کلید درک عمق بینش سیاسی و دغدغه دینی امام (ع) است. ایشان نه از روی ترس یا ضعف، که بر اساس استراتژی حکیمانه‌ای برای حفظ کیان اسلام سکوت کردند. در ادامه، با استناد به منابع معتبری مانند نهج البلاغه و کتب تاریخی، به مهم‌ترین دلایل این سکوت می‌پردازیم.

۱. جلوگیری از «رجعت به جاهلیت» و نابودی اصل اسلام

این دلیل، محوری‌ترین علت بود که در قسمت اول به آن اشاره شد. جامعه نوپای اسلامی هنوز از تعالیم پیامبر (ص) استحکام کامل نگرفته بود و رگه‌های تعصب جاهلی در آن وجود داشت. امام در نامه ۶۲ نهج البلاغه به روشنی این نگرانی را بیان می‌کنند: «… فَأَمْسَكْتُ يَدِي حَتَّى رَأَيْتُ رَاجِعَةَ النَّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْإِسْلَامِ يَدْعُونَ إِلَى مَحْقِ دَيْنِ مُحَمَّدٍ (ص)؛ فَخَشِيتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَى فِيهِ ثَلْماً أَوْ هَدْماً…»

… پس دست [بیعت] خود را نگه داشتم، تا دیدم گروهی از مردم از اسلام بازگشته و دعوت به محو دین محمد (ص) می‌کنند. پس ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یاری نکنم، شکاف یا ویرانی در آن ببینم…

قیام نظامی در آن شرایط، به معنای جنگ داخلی و ایجاد تردید در اصل دین در دل تازه‌مسلمانان بود. امام (ع) حفظ “اصل اسلام” را بر “حق شخصی” خود مقدم دانستند.

۲. حفظ وحدت ظاهری جامعه اسلامی و جلوگیری از تفرقه

درگیری مستقیم میان بنی‌هاشم و سایر قبایل عرب، به ویژه قریش، می‌توانست جامعه مسلمین را به کلی از هم بپاشاند و دشمنان خارجی را تحریک کند. امام (ع) با درک این خطر، مصلحت کلی امت را بر حق فردی مرجح شمردند. ایشان در خطبه‌ای دیگر فرمودند: «وَ اللَّهِ لَأُسَلِّمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِينَ وَ لَمْ يَكُنْ فِيهَا جَوْرٌ إِلَّا عَلَيَّ خَاصَّةً» به خدا سوگند! [از حق خود می‌گذرم] تا زمانی که کار مسلمانان سامان یابد و ستمی جز بر من نباشد.

این جمله، اوج ایثار و مسئولیت‌پذیری امام در قبال کل امت است.

۳. عدم یارى و همراهى کافى

امام علی (ع) به خوبی می‌دانستند که برای مقابله موفق، نیاز به پایگاهی مردمی و یارانی فداکار دارند. متأسفانه، فضای رعب و وحشت ایجاد شده پس از واقعه سقیفه و انحراف افکار عمومی، باعث شد تنها تعداد معدودی (مانند سلمان، ابوذر، عمار و مقداد) در کنار ایشان بایستند. در خطبه «شقشقیه» می‌فرمایند: «فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَيْسَ لِي مُعِين» پس نگاه کردم [به اطراف] و دیدم یاوری ندارم.

قیام بدون پشتوانه، نه تنها به نتیجه نمی‌رسید، بلکه بهانه‌ای برای سرکوب خاندان پیامبر (ص) و یاران وفادارشان می‌شد.

۴. عمل به وصیت پیامبر (ص) و صبر بر مصیبت

بر اساس برخی روایات، پیامبر اکرم (ص) به امام علی (ع) توصیه کرده بودند که در صورت بروز اختلاف، صبر پیشه کنند. بنابراین، سکوت امام (ع) تنها یک انتخاب سیاسی نبود، بلکه اطاعتی از امر رسول الله (ص) و تکلیفی الهی به شمار می‌رفت. این صبر، نمونه‌ای عینی از “صبر على أذى” در راه خدا بود.

۵. اثبات حقانیت از طریق مظلومیت

سکوت امام (ع) و تحمل مظلومیت، خود بزرگ‌ترین سند برای افشای چهره غاصبان شد. اگر ایشان قیام می‌کردند، تاریخ او را “شورشی” علیه “خلیفه مسلمین” قلمداد می‌کرد. اما این سکوت و سپس استدلال‌های روشنگرانه ایشان در طول ۲۵ سال، چهره واقعی حاکمان را برای تاریخ آشکار کرد و حقانیت اهل بیت (ع) را در دل‌های حقیقت‌جویان جاودانه ساخت.

نتیجه‌گیری

سکوت امام علی (علیه السلام) یک کنش حساب‌شده سیاسی و دینی بود، نه یک واکنش منفعلانه. این سکوت، برگرفته از عمق بینش و مسئولیت‌پذیری ایشان در قبال آینده اسلام بود. ایشان “مصلحت نظام اسلام” را بر “مصلحت شخصی” ترجیح دادند و با تحمّل تلخ‌ترین ناکامی‌ها، از فروپاشی دین جلوگیری کردند. تحلیل این رویداد تاریخی به ما می‌آموزد که گاهی “سکوت"، رساترین فریاد و “صبر"، قدرتمندترین سلاح در برابر باطل است.

 نظر دهید »

شناسنامه مومن راستین: توصیفی آسمانی از امام علی (ع)

11 آبان 1404 توسط صفيه گرجي

 

 شناسنامه مومن راستین: توصیفی آسمانی از امام علی (ع)

وَ إِنِّي لَمِنْ قَوْمٍ لَا تَأْخُذُهُمْ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ، سِيمَاهُمْ سِيمَا الصِّدِّيقِينَ وَ كَلَامُهُمْ كَلَامُ الْأَبْرَارِ، عُمَّارُ اللَّيْلِ وَ مَنَارُ النَّهَارِ، مُتَمَسِّكُونَ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ، يُحْيُونَ سُنَنَ اللَّهِ وَ سُنَنَ رَسُولِهِ (صلی الله علیه وآله)، لَا يَسْتَكْبِرُونَ وَ لَا يَعْلُونَ وَ لَا يَغُلُّونَ وَ لَا يُفْسِدُونَ، قُلُوبُهُمْ فِي الْجِنَانِ وَ أَجْسَادُهُمْ فِي الْعَمَل‏

🟠و همانا من از کسانی هستم که در راه خدا از هیچ سرزنشی نمی ترسند، کسانی که سیمای آنها سیمای صدّیقان، و سخنانشان، سخنان نیکان است، شب زنده داران و روشنی بخشان روزند، به دامن قرآن پناه برده سنّت های خدا و رسولش را زنده می کنند، نه تکبّر و خود پسندی دارند، و نه بر کسی برتری می جویند، نه خیانتکارند و نه در زمین فساد می کنند، قلب هایشان در بهشت، و پیکرهایشان سرگرم اعمال پسندیده است.

خطبه_192

 

امام علی (ع) در این فراز کوتاه اما پرمعنا، با افتخار و سربلندی، خود را در زمره گروهی خاص معرفی می‌کند. گروهی که الگوی کامل ایمان و عمل هستند و شناسنامه آنان را خداوند صادر کرده است. بیایید با هم این شناسنامه الهی را ورق بزنیم و ببینیم ویژگی‌های این مومنان حقیقی چیست:

 

تحلیل ویژگی‌های مومنان راستین از نگاه امام علی (ع):

۱. «لَا تَأْخُذُهُمْ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ» (در راه خدا از هیچ سرزنشی نمی‌ترسند) این اولین و اساسی‌ترین ویژگی است. مومن راستین، اسیر “ترس از قضاوت مردم” نیست. او تنها رضای خدا را می‌طلبد و برای انجام وظیفه، هزینه‌ی سرزنش دیگران را می‌پذیرد. در عصر حاضر که فشارهای اجتماعی و ترندهای روز، بسیاری را از مسیر حق منحرف می‌کند، این ویژگی چون نگینی می‌درخشد.

۲. «سِيمَاهُمْ سِيمَا الصِّدِّيقِينَ وَ كَلَامُهُمْ كَلَامُ الْأَبْرَارِ» (سیمای صدیقان و سخن نیکان را دارند) ایمان درونی، بر چهره و گفتارشان تابیده است. آرامش، وقار و راستگویی، نشانه‌ی ظاهری و کلامی آنان است. سخنانشان بیهوده، گزاف و آلوده نیست؛ بلکه یاد خدا و خیر می‌گوید.

۳. «عُمَّارُ اللَّيْلِ وَ مَنَارُ النَّهَارِ» (شب‌زنده‌داران و روشنی‌بخشان روز) این ترکیب زیبا، تعادل روحی و عملی آنان را نشان می‌دهد. شب‌ها با مناجات و عبادت، روح خود را سیراب می‌کنند و این نورانیت، در روز، در رفتار و کردارشان می‌درخشد و برای دیگران راهنما و مفید هستند. آنان از مردم گریز نیستند، بلکه در جامعه فعال و نورافشانند.

۴. «مُتَمَسِّكُونَ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ» (به ریسمان قرآن چنگ زده‌اند) قرآن، تنها تلاوت و زینت خانه‌هایشان نیست، بلکه “حبل” (ریسمان) نجات و دستگیره‌ی استواری است که در تمام لحظات زندگی به آن تمسک می‌جویند. برنامه‌ی زندگی، قانون اساسی و مرجع حل اختلافاتشان قرآن است.

۵. «يُحْيُونَ سُنَنَ اللَّهِ وَ سُنَنَ رَسُولِهِ» (سنت‌های خدا و رسولش را زنده می‌کنند) آنان فقط به فکر عبادات فردی نیستند. بلکه “احیای سنت” می‌کنند. در جامعه، امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند و با عمل خود، ارزش‌های فراموش شده دین را دوباره جاری می‌سازند.

۶. «لَا يَسْتَكْبِرُونَ وَ لَا يَعْلُونَ وَ لَا يَغُلُّونَ وَ لَا يُفْسِدُونَ» (نه تکبر دارند، نه برتری می‌جویند، نه خیانت می‌کنند و نه فساد می‌انگیزند) این چهار “نه” بزرگ، پاکیزگی باطن و رفتار اجتماعی آنان را تضمین می‌کند. از غرور و تحقیر دیگران پاکند، به حقوق مردم خیانت نمی‌کنند و اهل تفرقه‌افکنی و فساد در زمین نیستند.

۷. «قُلُوبُهُمْ فِي الْجِنَانِ وَ أَجْسَادُهُمْ فِي الْعَمَل» (دل‌هایشان در بهشت و تن‌هایشان در کار است) این زیباترین توصیف است. آنان به لطف امید و ایمان، هم اکنون بهشت را در قلب خود حس می‌کنند، اما این احساس، آنان را از کار و تلاش در دنیا بازنمی‌دارد. آنان “زاهدانی فعال” و “عابدانانی اجتماعی” هستند.

 

امام علی (ع) در این خطبه، یک الگوی عملی و همه‌جانبه ارائه می‌دهد. الگویی که نه منزوی است و نه منفعل، نه مغرور است و نه ساکت. این توصیف، معیاری است برای سنجش خودمان. آیا ما نیز از “ترس از سرزنش” رها شده‌ایم؟ آیا سیمای ملکوتی و سخن مفید داریم؟ آیا قرآن کتاب زندگی ماست؟ این شناسنامه، آرمانی است برای تلاش همیشگی.

 نظر دهید »

عُجب، سقوط در پرتگاه خودبینی: درس‌هایی از نهج البلاغه برای دوری از غرور

11 آبان 1404 توسط صفيه گرجي

زهر پنهان خودبینی: هشداری از امام علی (ع) برای عصر ما

امروزه، در فضای پرزرق و برق شبکه‌های اجتماعی و دنیای موفقیت‌های فردی، یک بیماری خاموش و خطرناک در حال گسترش است: “خودشیفتگی". ما مدام تشویق می‌شویم که به خودمان عشق بورزیم، روی نقاط قوت‌مان تمرکز کنیم و برای تعریف و تمجید دیگران ارزش قائل شویم. اما آیا این همان مسیر سعادت است؟

امام علی (ع) در نامه ۵۳ نهج البلاغه، خطاب به فرمانداران و در حقیقت خطاب به همه ما، سه دام خطرناک را نشان می‌دهند که ریشه در “حب ذات” یا عشق به خود دارند. این فرمان، نه یک سخن معمولی، بلکه یک نسخه شفابخش برای نجات از ورطه هلاکت است.

تحلیل سه دام خطرناک از نگاه امام علی (ع)

۱. «إِيَّاکَ وَالاِْعْجَابَ بِنَفْسِکَ» (از خودپسندی بپرهیز) این اولین و اساسی‌ترین مرحله سقوط است. وقتی انسان در دام “عُجب” می‌افتد، خود را بی‌نیاز از هرگونه اصلاح و راهنمایی می‌بیند. این غرور، پرده‌ای بر چشم بصیرت می‌کشد و فرد را از دیدن اشتباهاتش بازمی‌دارد. در فضای مجازی، این خودپسندی می‌تواند به شکل تصوری اغراق‌آمیز از اهمیت، دانش یا جایگاه خود را نشان دهد.

۲. «وَالثِّقَةَ بِمَا يُعْجِبُکَ مِنْهَا» (و تکیه بر آنچه تو را به خودپسندی می‌اندازد) این مرحله، پس از خودپسندی می‌آید. انسان نه تنها به خودش مغرور می‌شود، بلکه تمام سرمایه‌اش را بر روی همان نقاط قوت محدود و ناقصی می‌گذارد که دارد. این تکیه‌کردن، او را از تلاش برای رشد بیشتر بازمی‌دارد و در مواجهه با مشکلات، چون تنها به خود متکی است، به سرعت متزلزل می‌شود. این همان “تکبر علمی” یا “تکبر معنوی” است که فرد گمان می‌کرهیچ خطری دانش یا موقعیت او را تهدید نمی‌کند.

۳. «وَ حُبَّ الاِْطْرَاءِ» (و علاقه به مبالغه در ستایش) این سومین و خطرناک‌ترین حلقه از این زنجیر است. وقتی فرد خودپسند شود و بر نقاط قوتش تکیه کند، به دنبال تائید بیرونی می‌گردد. او “عاشق ستایش” می‌شود و این عشق، او را به سوی چاپلوسان و تملق‌گویان سوق می‌دهد. صدای حق را نمی‌شنود و فقط شنیدن سخنان اغراق‌آمیز را دوست دارد. در عصر اینستاگرام و لایک‌ها، این هشدار امام چقدر به روز و حیاتی است! زمانی که ارزشمان را با تعداد تعریف‌های زیر پست‌مان می‌سنجیم، در دام “حب اطراء” افتاده‌ایم.

جمع‌بندی و پیام برای امروز

امام علی (ع) به ما می‌آموزد که ریشه تمام این مشکلات، “حب ذات” کنترل‌نشده است. این محبت طبیعی وقتی تبدیل به بیماری می‌شود که ما را از دیدن حقیقت بازدارد. راه نجات، “تواضع” و “خودآگاهی” مستمر است. تواضع در برابر خدا و در برابر مردم، و خودآگاهی برای آنکه بدانیم تمام نقاط قوت ما امانتی از جانب خداست و هرلحظه ممکن است گرفته شود.

بیایید در دنیای پرزرق و برق امروز، این ندای حکیمانه را فراموش نکنیم. موفقیت‌هایمان را ببینیم، اما مغرور نشویم. بر توانایی‌هایمان تکیه کنیم، اما خدا و مردم را فراموش نکنیم. و از همه مهمتر، به جای عشق به ستایش‌های دروغین، عاشق شنیدن سخن حق باشیم، حتی اگر از دشمنمان باشد.

 نظر دهید »

مهلت پذیرش توبه؛ فرصت طلایی شصت ساله از نگاه امام علی(ع)

11 آبان 1404 توسط صفيه گرجي

 ⏳ مهلت پذیرش توبه؛ فرصت طلایی شصت ساله از نگاه امام علی(ع)

✨ پندی حکیمانه از امیرالمؤمنین(ع) درباره فرصت توبه ✨

امام علی(ع) در کلامی گرانبها می‌فرمایند: “الْعُمُرُ الَّذِي أَعْذَرَ اللَّهُ فِيهِ إِلَى ابْنِ آدَمَ، سِتُّونَ سَنَة” ‹مدت عمری که خداوند عذر فرزند آدم را در آن می‌پذیرد، شصت سال است.›

(نهج‌البلاغه، حکمت ۳۲۶)

توضیح این حکمت:🕰️

این سخن به چه معناست؟

• در کودکی، انسان در بازی غرق است. •در جوانی، اسیر شهوات می‌شود. •در میانسالی، جاه‌طلبی و مال دوستی غالب می‌شود.

اما وقتی فرد به سن ۶۰ سالگی می‌رسد، بسیاری از این انگیزه‌ها ضعیف می‌شوند.

📌 نکته مهم: این به معنای مجاز بودن گناه در سنین پایین‌تر نیست! بلکه تأکیدی است بر این که: →گناهان در سنین بالا، عذرپذیر نیستند و مجازاتشان سخت‌تر خواهد بود.

فرصت طلایی عمر را از دست ندهیم…⏳

 

 

 نظر دهید »

آماده باش برای مرگ؛ فرمان بیدارباش امیرالمؤمنین علیه‌السلام

11 آبان 1404 توسط صفيه گرجي

آماده باش برای مرگ؛ فرمان بیدارباش امیرالمؤمنین علیه‌السلام

▫️اسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ فَقَدْ أَظَلَّكُمْ، وَ كُونُوا قَوْماً صِيحَ بِهِمْ فَانْتَبَهُوا وَ عَلِمُوا أَنَّ الدُّنْيَا لَيْسَتْ لَهُمْ بِدَارٍ فَاسْتَبْدَلُوا، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَخْلُقْكُمْ عَبَثاً وَ لَمْ يَتْرُكْكُمْ سُدًى. 

🟠مهياى مرگ باشيد، كه بر سرتان سايه افكنده است. از آن جماعت باشيد، كه چون بر آنان بانگ زنند بيدار مى شوند و مى دانند، كه دنيا جاى درنگ نيست. از اين رو، دنيا را داده اند و آخرت را به عوض گرفته اند. خداوند سبحان شما را به عبث نيافريده و به هر حال خود رها نكرده است. 

✍ منظور از استعداد و آمادگى براى مرگ اين نيست که انسان دست از تلاش و کوشش بردارد و دنيا را رها سازد و در کنج خانه در انتظار مرگ بنشيند; بلکه منظور فراهم ساختن اَعمالِ صالحِ بيشتر و بهتر و تهذيب نفس و تحصيل فضايل اخلاقى و تهيه «باقيات صالحات» است جمله «فَقَدْ أَظَلَّکُمْ» (بر شما سايه افکنده است) اشاره به نزديکى آن است; زيرا تنها اشياى نزديک است که بر انسان سايه مى افکند.تمام قراين موجود در جهان آفرينش انسان و جهان، گواهى مى دهد که هدفِ بزرگى در آفرينش او بوده است; و خداوند حکيم براى آن هدف مهم انسان و جهان را آفريده است و آن هدف، چيزى جز تکامل معنوى انسانها و قرب الى اللّه و زندگىِ مملوّ از سعادت در سراى جاويدان نيست.

📘خطبه_64

 

 

 نظر دهید »

شرح حکمت ۱۳۳ نهج‌البلاغه

09 آبان 1404 توسط صفيه گرجي

 

 

🍃🌹🍃 شرح حکمت ۱۳۳ نهج‌البلاغه

❣ امام علی علیه‌السلام در این گفتار کوتاه، چهره‌ی واقعی دنیا را آشکار می‌سازد و مردم را از دلبستگی افراطی به آن بازمی‌دارد.

🔹 بخش اول: ماهیت دنیا

🔅 الدُّنْیا دَارُ مَمَرٍّ لاَ دَارُ مَقَرٍّ

🟢 دنیا سراى گذر است، نه سراى ماندن.

🔸 دنیا نه خانه‌ی اقامت است و نه محل آرامش همیشگی؛

فقط پلی است میان مبدأ و مقصد، میان خاک و افلاک.

آن‌ها که دنیا را هدف گرفته‌اند، در واقع بر سر پل چادر زده‌اند؛

اما آنان که دنیا را وسیله می‌بینند، از آن برای رسیدن به کمال و آخرت بهره می‌برند.

🔹 بخش دوم: دو گروه از مردم

✨ وَالنَّاسُ فِیهَا رَجُلاَنِ: رَجُلٌ بَاعَ فِیهَا نَفْسَهُ فَأَوْبَقَهَا، وَرَجُلٌ ابْتَاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا

🟣 «مردم در این دنیا دو دسته‌اند:

برخی خود را فروختند و نابود ساختند،

و برخی خود را خریدند و آزاد کردند.»

🔸 گروه اول، عمر و جان خویش را در معامله‌ای زیان‌بار به لذت‌های زودگذر دنیا می‌فروشند و بنده‌ی شهوت و شیطان می‌گردند.

🔸 اما گروه دوم، با ایمان، عبادت و تقوا، از اسارت نفس رهایی می‌یابند و خود را به آزادی حقیقی می‌رسانند.

🕊 نتیجه و پیام اخلاقی

🔹 دنیا در نگاه امام علی (ع) مزرعه‌ی آخرت است، نه مقصد نهایی.

🔹 انسان عاقل کسی است که با نیکی، انصاف و یاد خدا، از این گذرگاه به سلامت بگذرد.

🔹 هر لحظه‌ی عمر، سرمایه‌ای است که یا در مسیر دنیا از دست می‌رود، یا در مسیر آخرت ذخیره می‌شود.

 

📚 نهج‌البلاغه، حکمت ۱۳۳

🌸 شرح و تفسیر از کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام

 

 

 نظر دهید »

آنگونه زندگی کن که نبودنت هم مهربانی بیاورد ، شرح حکمت ۱۰ نهج‌البلاغه

09 آبان 1404 توسط صفيه گرجي

 

آنگونه زندگی کن که نبودنت هم مهربانی بیاورد ، شرح حکمت ۱۰ نهج‌البلاغه

📜 متن حدیث

خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ، وَإِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ.

 

با مردم چنان معاشرت کنید که اگر از دنیا رفتید بر شما بگریند، و اگر زنده ماندید، مشتاق دیدار شما باشند.

📘 نهج‌البلاغه، حکمت ۱۰

 

تفسیر و معنا

این جمله، چکیده‌ی اخلاق اجتماعی در اسلام است. امام علی علیه‌السلام در یک جمله، راز محبوبیت، انسانیت و کرامت در روابط انسانی را می‌آموزد.

🔹 انسان مؤمن، نه گوشه‌گیر است و نه متکبر؛

بلکه در میان مردم زندگی می‌کند، به آنان نیکی می‌رساند، دل می‌برد و مهر می‌کارد.

🔹 امام نمی‌فرماید با مردم زیاد رفت‌وآمد کنید، بلکه می‌فرماید «خالِطوا» یعنی معاشرتی همراه با محبت، انصاف و اخلاق نیک.

معاشرتی که اثرش در دل مردم باقی بماند؛ چنان‌که وقتی نباشی، جای خالیت احساس شود.

پیام اخلاقی

1. مهربانی، ماندگارترین سرمایه‌ی انسان است.

ثروت و مقام فراموش می‌شود، اما اخلاق نیک در یادها می‌ماند.

2. مرگ پایان رابطه نیست، بلکه محکِ محبت حقیقی است.

اگر با مردم صادقانه رفتار کرده باشی، اشک آنان بر فقدانت گواه عشق و احترام است.

3. محبوبیت در میان مردم، نشانه‌ی محبوبیت نزد خداست.

در حدیث نبوی آمده است: «إِذَا أَحَبَّ اللهُ عَبْداً نَادَى جَبْرَئِيلَ: إِنِّي أُحِبُّ فُلاناً فَأَحِبَّهُ، فَيُحِبُّهُ جَبْرَئِيلُ، ثُمَّ يُنَادِي فِي أَهْلِ السَّمَاءِ: إِنَّ اللهَ يُحِبُّ فُلاناً فَأَحِبُّوهُ، فَيُحِبُّهُ أَهْلُ السَّمَاءِ، ثُمَّ يُوضَعُ لَهُ الْقَبُولُ فِي الْأَرْضِ.»

(هرگاه خدا بنده‌ای را دوست بدارد، محبت او را در دل فرشتگان و سپس در دل مردم می‌افکند.)

امام علی علیه‌السلام به ما می‌آموزد که ارزش انسان نه در طول عمر او، بلکه در اثر وجود اوست.

آدمی باید چنان زندگی کند که نام و یادش، حتی پس از رفتنش، لبخند و اشک برانگیزد.

 

 نظر دهید »

شکوه عدالت در برابر غصب خلافت، شرح خطبه شقشقیه (بخش نخست)

09 آبان 1404 توسط صفيه گرجي

 

شکوه عدالت در برابر غصب خلافت، شرح خطبه شقشقیه (بخش نخست)

📜 مقدمه

خطبه‌ی شقشقیه، از مشهورترین خطبه‌های نهج‌البلاغه است؛ امام علی علیه‌السلام در آن، با بیانی آتشین و سوزناک، از ماجرای غصب خلافت و صبر تلخ خود سخن می‌گوید. نام این خطبه از واژه‌ی «شقشقیه» گرفته شده که به معنای آتش درونِ بیرون ریخته است — زیرا امام در میان مردم، سخنی پرشور و ناگهانی فرمود که از عمق اندوه و حقیقت جانش برآمد.

 

بخش نخست خطبه

أَمَا وَاللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ وَإِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى.

آگاه باشید! به خدا سوگند! فلان (یعنی ابوبکر) جامه خلافت را بر تن کرد، در حالی که می‌دانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامی، چون محور آسیاب است نسبت به سنگ آن که به دورش می‌چرخد.

 

تفسیر

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در این جمله، با استعاره‌ای زیبا حقیقت جایگاه خویش را بیان می‌کند.

همان‌گونه که سنگ آسیاب بدون محور نمی‌چرخد و اگر بچرخد چیزی را خرد نمی‌کند، جامعه اسلامی نیز بدون محور ولایت الهی و علم علوی، از مسیر حق منحرف می‌شود.

عبارت «تقمّصها» اشاره به پوشیدن لباس کسی دیگر دارد؛ یعنی خلیفه‌ی نخست، لباسی را بر تن کرد که به او تعلق نداشت.

ادامه‌ی خطبه

يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَلا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ.

سیل علوم از دامنه کوه وجود من جاری می‌شود و پرواز اندیشه‌ها به قله من نمی‌رسد.

این جمله از لطیف‌ترین تعبیرات ادبی نهج‌البلاغه است. امام علی علیه‌السلام، سرچشمه‌ی علم و حکمت است؛ همان کسی که پیامبر درباره‌اش فرمود: «أنا مدينة العلم و عليّ بابها.»من شهر علمم و علی دروازه آن است.

یعنی هر دانشی که در اسلام جاری است، از چشمه‌ی علم او سرازیر می‌شود.

 

سپس فرمود: فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً، وَطَوَيْتُ عَنْهَا كَشْحاً.

پس من در برابر خلافت پرده‌ای انداختم و از آن روی گرداندم.

یعنی امام، با اینکه شایسته‌ترین فرد برای رهبری امت بود، به‌خاطر حفظ اسلام و جلوگیری از تفرقه، از حق مسلم خود چشم پوشید. این سکوت، سکوت ضعف نبود، بلکه صبرِ حکیمانه برای مصلحت دین بود.

پیام معرفتی

1. ولایت الهی محور جامعه است. بدون امام حق، امت به بیراهه می‌رود.

2. علم و معرفتِ حقیقی، تنها در مسیر ولایت معنا می‌یابد.

3. صبر امام علی علیه‌السلام، صبری الهی بود؛ برای حفظ اصل اسلام، نه از روی ناتوانی.

4. دنیاطلبان خلافت را به‌دست گرفتند، اما حقیقتِ امامت در دل علی (ع) باقی ماند.

خطبه‌ی شقشقیه نه صرفاً شکوهی سیاسی، بلکه بیانی عرفانی و الهی از مفهوم امامت است.

امام علی علیه‌السلام نشان می‌دهد که خلافت ظاهری اگر بدون حق باشد، پوسته‌ای بیش نیست، و حقیقتِ رهبری در علم، تقوا و ارتباط با خدا نهفته است.

 

 نظر دهید »

اهل معروف باش! تفسیر نامه ۳۱ نهج‌البلاغه

08 آبان 1404 توسط صفيه گرجي

 

اهل معروف باش! تفسیر نامه ۳۱ نهج‌البلاغه

 

✴️ مقدمه

در نامه ۳۱ نهج‌البلاغه، امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام پدری مهربان است که به فرزندش امام حسن علیه‌السلام وصایایی جاودانه می‌آموزد. این نامه، منشور تربیتی و اخلاقی زندگی مؤمنانه است. یکی از فرازهای درخشان آن، دعوت به «امر به معروف و نهی از منکر» است؛ اصلی که اگر در جامعه زنده بماند، ارزش‌ها پایدار و فساد ریشه‌کن می‌شود.

📜 متن نامه ۳۱

 وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَکُنْ مِنْ أَهْلِهِ، وَأَنْکِرِ الْمُنْکَرَ بِيَدِکَ وَلِسَانِکَ، وَبَايِنْ مَنْ فَعَلَهُ بِجُهْدِکَ

امر به معروف کن تا از اهل آن باشی، و با دست و زبانت منکر را انکار نما، و با تمام توانت از کسی که عمل زشت انجام می‌دهد، دوری گزین.

تفسیر و تحلیل

امام علی علیه‌السلام در این فراز، سه فرمان اخلاقی و اجتماعی می‌دهد که هریک پایه‌ای از سلامت جامعه است:

1. امر به معروف کن تا اهل آن باشی

تنها کسی می‌تواند دیگران را به نیکی دعوت کند که خودش از اهل معروف باشد.

یعنی با رفتار، گفتار و منش خود، نیکی را در زندگی‌ات جاری کن تا سخنت اثرگذار باشد.

2. با دست و زبانت منکر را انکار کن

انکار منکر فقط با زبان نیست؛ گاهی باید عملی و قاطع در برابر فساد ایستاد.

دست، نماد اقدام عملی است؛ یعنی در برابر ظلم، بی‌عدالتی، دروغ و بی‌حیایی، بی‌تفاوت نباش.

زبان، ابزار روشنگری و نصیحت است؛ تذکر، گفت‌وگو، و روشنگری نرم ولی قاطعانه.

3. با اهل منکر قطع رابطه کن

دوری از گناهکار، به معنای نفرت از شخص نیست بلکه بی‌اعتنایی به عمل زشت اوست.

وقتی جامعه نسبت به منکر بی‌تفاوت می‌شود، زشتی‌ها عادی و معروف‌ها فراموش می‌شوند.

🌱 پیام اخلاقی

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌خواهد بگوید: نیکی فقط گفتنی نیست، زیستنی است؛

و مبارزه با بدی فقط شعار نیست، رفتاری آگاهانه و شجاعانه است.

جامعه‌ای که در آن مردم به معروف امر نکنند و منکر را انکار ننمایند، آرام‌آرام به ظلم، فساد و دروغ عادت می‌کند. اما هرکس در راه خیر و اصلاح قدم بردارد، به تعبیر امام، «از اهل معروف» خواهد بود؛ یعنی از کسانی که نیکی در وجودشان نهادینه شده است.

این فراز از نامه ۳۱، راه و رسم «زندگی مؤمنانه» را به ما می‌آموزد:

عمل کن، نه فقط بگو.

در برابر منکر بایست، نه این‌که از آن بگریز.

اهل معروف باش تا جامعه‌ات از تاریکی دور بماند.

 نظر دهید »

حوادث وحشتناکى در پيش است! تفسیر خطبه ۱۸۷ نهج‌البلاغه

08 آبان 1404 توسط صفيه گرجي

 

حوادث وحشتناکى در پيش است! تفسیر خطبه ۱۸۷ نهج‌البلاغه

 

✴️ مقدمه

نهج‌البلاغه، میراث ماندگار امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام، کتابی است که هر کلمه‌اش نوری است برای راه یافتگان. یکی از پیش‌بینی‌های تکان‌دهنده‌ی امام در این کتاب، درباره آینده‌ای است که ارزش‌ها وارونه می‌شوند، نالایقان بر مسند قدرت می‌نشینند و حلال از میان مردم رخت برمی‌بندد. این هشدار، در خطبه ۱۸۷ آمده است؛ خطبه‌ای که گویی برای زمان ما گفته شده است!

📜 متن خطبه ۱۸۷ نهج‌البلاغه

 أَلَا فَتَوَقَّعُوا مَا يَكُونُ مِنْ إِدْبَارِ أُمُورِكُمْ وَ انْقِطَاعِ وُصَلِكُمْ وَ اسْتِعْمَالِ صِغَارِكُمْ، ذَاكَ حَيْثُ تَكُونُ ضَرْبَةُ السَّيْفِ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَهْوَنَ مِنَ الدِّرْهَمِ مِنْ حِلِّهِ، ذَاكَ حَيْثُ يَكُونُ الْمُعْطَى أَعْظَمَ أَجْراً مِنَ الْمُعْطِي.

بدانید! باید منتظر باشید که کارهایتان به عقب برگردد، پیوندهایتان گسسته شود و نالایقان و کم‌تجربگان بر شما حاکم گردند. در آن هنگام، زدن ضربه شمشیر بر مؤمن آسان‌تر است از به دست آوردن یک درهم حلال! و در آن زمان، پاداش گیرنده از دهنده بیشتر خواهد بود.

 

تفسیر و تحلیل اجتماعی

امام علی علیه‌السلام در این گفتار ژرف، سه نشانه از دوران انحطاط جامعه را برمی‌شمارد:

1. ادبار امور 

یعنی واژگونی مسیر رشد؛ جامعه به جای پیشرفت، پسرفت می‌کند. تصمیمات غلط، فساد ساختاری، و ضعف مدیریت نشانه‌های آن هستند.

2. انقطاع وصلکم 

روابط انسانی و پیوندهای اخلاقی و اجتماعی از بین می‌رود؛ دوستی‌ها بر پایه منفعت می‌شود و اعتماد عمومی فرو می‌پاشد.

3. استعمال صغارکم

یعنی به‌کارگیری افراد نالایق و خام در جایگاه‌های کلیدی؛ کسانی که نه علم دارند و نه تجربه، بلکه فقط مطیع قدرت‌اند.

🔹 نتیجه طبیعی این وضعیت چیست؟ وقتی «صغار» بر جامعه مسلط می‌شوند، عدالت جای خود را به تبعیض می‌دهد، دین به کالای تزیینی بدل می‌شود و مردم در پی روزی حلال، سرگردان می‌شوند. آن‌قدر فساد مالی گسترش می‌یابد که یافتن یک درهم حلال از زخم شمشیر سخت‌تر می‌شود!

💰 حلالِ سخت‌تر از شمشیر

امام علی علیه‌السلام با مثالی تکان‌دهنده می‌فرماید: «در آن زمان، ضربه شمشیر بر مؤمن آسان‌تر از پیدا کردن یک درهم حلال است.»

یعنی جامعه‌ای به وجود می‌آید که همه‌چیز به‌نوعی آلوده است؛ رشوه، دروغ، حیله، دزدی‌های پنهان و آشکار… و در چنین فضایی، انسان مؤمن برای حفظ پاکی خود باید بجنگد، نه با دشمن بیرونی، بلکه با فساد درونی جامعه!

 

برتری گیرنده بر دهنده

در حالت عادی، دهنده (انفاق‌کننده) اجر بیشتری دارد. اما امام می‌فرماید: در آن زمان، گیرنده پاداش بیشتری دارد، چون دهنده از مال شبهه‌ناک یا حرام می‌بخشد، اما گیرنده به خاطر نیاز، و نه طمع، آن را می‌پذیرد.

این جابه‌جایی ارزش‌ها نشانه‌ای است از وارونگی اخلاق در جامعه‌ای که پاکی مالی در آن نایاب می‌شود.

این کلام امیرالمؤمنین فقط پیش‌بینی آینده نیست، هشدار جاودانه‌ای است به هر نسلی. هرگاه دیدیم:

نالایقان بر کار گمارده شدند؛

پیوندها سست و اعتماد از میان رفت؛

و مال حلال کمیاب شد؛ بدانیم که در سراشیب همان دوره‌ای قرار گرفته‌ایم که امام علی علیه‌السلام از آن خبر داد.

وظیفه ما در چنین روزگاری، بازگشت به تقوا، عدالت و انتخاب شایستگان است؛ چراکه هر جامعه‌ای که حلال در آن سخت شود، سقوط اخلاقی‌اش حتمی است.

 

 نظر دهید »

راه دفع شر: تفسیر حکمت ۳۱۴ نهج‌البلاغه

08 آبان 1404 توسط صفيه گرجي

 

راه دفع شر: تفسیر حکمت ۳۱۴ نهج‌البلاغه

✴️ مقدمه

یکی از آموزه‌های عملی و تکان‌دهنده‌ی امام علی علیه‌السلام در نهج‌البلاغه، بیان حکمت‌های مدیریتی و اجتماعی است. ایشان در حکمت ۳۱۴ می‌فرمایند که برای مقابله با شر و بدی، گاهی جز با همان روش نمی‌توان آن را دفع کرد. این سخن، هم ناظر به عدالت فردی و قصاص است و هم شامل مدیریت جامعه و دفاع از امنیت مردم می‌شود.

 

 رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ، فَإِنَّ الشَّرَّ لاَ يَدْفَعُهُ إِلاَّ الشَّرُّ

سنگ را از همان جایی که آمده بازگردانید؛ زیرا شر و بدی را جز با شر و بدی نمی‌توان دفع کرد.

متن حکمت ۳۱۴

 

تفسیر و تحلیل

امام علیه‌السلام در این جمله کوتاه، یک اصل حکمرانی و عدالت اجتماعی را بیان می‌کنند:

1. کاربرد در قصاص

اگر قاتل یا مجرم احساس کند که اعمالش بدون پاسخ باقی می‌ماند، امنیت جامعه به خطر می‌افتد. قصاص و مقابله‌ی عادلانه، باعث می‌شود افراد شرور دیگر از ارتکاب جرم بازدارده شوند و نظم و امنیت عمومی حفظ شود.

2. کاربرد در مقابله با دشمنان

این اصل فقط محدود به قصاص نیست. در مواجهه با دشمنانی که با تمام قوا به جامعه یا انسان‌ها حمله می‌کنند، تنها روش مؤثر جلوگیری از تجاوز، مقابله به مثل است. گاهی تندروی یا کوتاه آمدن، باعث گسترده‌تر شدن شر می‌شود.

3. پیام اخلاقی و اجتماعی

امام علی علیه‌السلام، به ما هشدار می‌دهد که صلح و مدارا همیشه به تنهایی کافی نیست. برای حفظ جامعه و امنیت، گاهی نیاز است با همان زبان و روش بدی، مقابله کرد تا نظم و عدالت برقرار شود.

 

این حکمت، آموزه‌ای عملی و روشن است:

شر را نمی‌توان با سکوت یا چشم‌پوشی دفع کرد.

مقابله به مثل، گاهی نه تنها لازم است بلکه حفظ جان و امنیت جامعه را تضمین می‌کند.

این سخن، هم برای حکمرانان، هم برای رهبران اجتماعی و هم برای هر فردی که با ناملایمات و ظلم روبه‌رو می‌شود، یک قانون عملی و الهی است.

 

 نظر دهید »

زیان سستی و سخن‌چینی، تفسیر حکمت ۲۳۹ نهج‌البلاغه

08 آبان 1404 توسط صفيه گرجي

 

⚠️ زیان سستی و سخن‌چینی، تفسیر حکمت ۲۳۹ نهج‌البلاغه

✴️ مقدمه

امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در نهج‌البلاغه، علاوه بر مسائل عبادی و اخلاقی، نکات بسیار مهمی درباره زندگی اجتماعی و مدیریت امور شخصی و روابط انسانی بیان فرموده‌اند. در حکمت ۲۳۹، ایشان هشدار می‌دهند که سستی و تنبلی در کارها و نیز پیروی از سخن‌چین‌ها می‌تواند پیامدهای جبران‌ناپذیری داشته باشد.

📜 متن حکمت ۲۳۹

مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ، وَ مَنْ أَطَاعَ الْوَاشِيَ ضَيَّعَ الصَّدِيقَ

هر كه در كارها سستى پيشه كند، حقوق خويش تباه كرده و هر كه از سخن چين پيروى كند، دوست خود از دست داده.

 

تفسیر و تحلیل

امام علی علیه‌السلام در این حکمت، دو آسیب مهم را برای زندگی فردی و اجتماعی متذکر می‌شوند:

1. سستی و تنبلی (اطاعت توانى)

منظور از «توانی» تنبلی و عقب انداختن امور مهم است.

کسی که در مدیریت کارها و وظایف خود کوتاهی کند، حق و حقوق خود را از دست می‌دهد؛ چه حقوق مالی، چه حق پیشرفت، چه حق رشد شخصیت و توانمندی‌ها.

2. سخن‌چینی و غیبت (اطاعت واشی)

«واشی» کسانی هستند که با نقل ضعف‌ها یا اسرار دیگران، دوستی‌ها را خراب می‌کنند.

پیروی از سخن‌چین‌ها باعث می‌شود اعتماد و رابطه دوستانه از بین برود و آدمی دوستان خود را از دست بدهد.

🔹 نکته عملی: هر دو آسیب، نتیجه عدم دقت و مراقبت در امور شخصی و اجتماعی است. سستی و سخن‌چینی، زندگی انسان را تضعیف و روابط او را تخریب می‌کند.

امام علی علیه‌السلام با این جمله کوتاه، یک قانون طلایی زندگی را بیان کرده‌اند: کوتاهی در وظایف خود و اعتماد به سخن‌چینان، مسیر موفقیت و دوستی‌ها را نابود می‌کند.

این حکمت به ما یادآوری می‌کند که پشتکار، دقت، و انتخاب درست دوستان، کلید حفظ حقوق و روابط انسانی است.

 

 نظر دهید »

تفسیر حکمت ۱۸۹ نهج البلاغه. نجات‌بخش صبر یا نابودگر بی‌تابی؟ تحلیل حکمتی ناب از امام علی(ع)

01 آبان 1404 توسط صفيه گرجي

تفسیر حکمت ۱۸۹ نهج البلاغه. نجات‌بخش صبر یا نابودگر بی‌تابی؟ تحلیل حکمتی ناب از امام علی(ع)

 

امام علی(علیه السلام): «مَنْلَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ، أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ»؛ آنکه صبر نجاتش ندهد،بی‌تابی هلاکش کند.

تفسیر و تحلیل:

 

این حکمت ژرف از امام علی(ع) به زیبایی دوگانه صبر و جزع را در مواجهه با مشکلات ترسیم می‌کند:

۱. صبر: سپر نجات‌بخش

· صبر منفی نیست: صبر به معنای تسلیم شدن و انفعال نیست، بلکه به معنای استقامت آگاهانه در برابر طوفان مشکلات است.

· عامل کمال: صبر، ایمان انسان را کامل می‌کند و ظرفیت وجودی او را افزایش می‌دهد.

· سپر در برابر مصائب: همان‌طور که امام(ع) می‌فرمایند، صبر می‌تواند نجات‌بخش باشد؛ چرا که به انسان توانایی تفکر منطقی و تصمیم‌گیری عاقلانه در بحران‌ها می‌دهد.

۲. جزع: آفت هلاکت

· بی‌تابی مخرب: جزع به معنای بی‌تابی، بی‌قراری و از دست دادن کنترل در برابر مشکلات است.

· عامل تشدید بحران: جزع نه تنها مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه بر ابعاد مشکل می‌افزاید و انسان را از مسیر عقلانی خارج می‌سازد.

· ریشه بسیاری از خطاها: تصمیم‌های عجولانه و نسنجیده که معمولاً در حالت جزع گرفته می‌شوند، می‌توانند عواقب جبران‌ناپذیری داشته باشند.

۳. رابطه علت و معلولی امام(ع)در این حکمت به رابطه مستقیم بین این دو حالت اشاره می‌فرمایند:

· اگر صبر، نجات‌دهنده انسان نباشد

· قطعاً جزع، هلاک‌کننده او خواهد بود

کاربرد در زندگی امروز: این حکمت در شرایط مختلف زندگی کاربرد دارد:

· مشکلات اقتصادی: صبر و تدبیر در برابر بی‌تابی و تصمیم‌های عجولانه مالی

· بحران‌های سلامتی: تحمل و امید در برابر یأس و ناامیدی

· چالش‌های اجتماعی: پایدارى و استقامت در برابر بحران‌ها

نتیجه‌گیری: امام علی(ع)در این جمله کوتاه، کلید رستگاری در بحران‌ها را به ما می‌آموزند: “صبر، راه نجات است و جزع، راه نابودی". انسان عاقل کسی است که در طوفان مشکلات، کشتی صبر را رها نکند، زیرا می‌داند که بی‌تابی، طوفان را شدیدتر خواهد کرد.

 

 

 نظر دهید »

هنر زندگی موفق: سنجش دقیق و برنامه‌ریزی درست از نگاه امام علی (ع)

01 آبان 1404 توسط صفيه گرجي

 هنر زندگی موفق: سنجش دقیق و برنامه‌ریزی درست از نگاه امام علی (ع)

 امام علی(علیه السلام): «قِوامُالعَيشِ حُسنُ التَّقديرِ، وَمِلاكُهُ حُسنُ التَّدبيرِ» «پايدارى زندگى،در خوب سنجيدن است و پايه آن، برنامه‌ريزى درست است.» (غرر الحكم،حدیث ۶۸۰۷)

این حکمت ناب از امام علی (ع) دو رکن اساسی برای مدیریت موفق زندگی را ترسیم می‌کند:

 

۱. حُسن التقدیر (سنجش دقیق و ارزیابی درست)

· درک واقع‌بینانه: یعنی توانایی سنجش دقیق امکانات، محدودیت‌ها، فرصت‌ها و تهدیدها

· تعیین اولویت‌ها: تشخیص دادن امور مهم از غیر مهم و توجه به ضروریات قبل از تجملات

· میانه‌روی: پرهیز از افراط و تفریط در تمام شئون زندگی (اقتصادی، اجتماعی، عاطفی)

· محاسبه نفس: ارزیابی عملکرد خود قبل از اقدام به کارها

۲. حُسن التدبیر (برنامه‌ریزی درست و مدیریت بهینه)

 

· تدبیر معاش: برنامه‌ریزی اقتصادی برای تأمین معیشت بدون حرص و طمع

· مدیریت زمان: سازماندهی اوقات زندگی و اولویت‌بندی کارها

· دوراندیشی: پیش‌بینی پیامدهای تصمیم‌ها و اقدامات

· استفاده بهینه از منابع: بهره‌گیری صحیح از نعمت‌های الهی (مال، سلامتی، عمر)

پیوند این دو اصل:

· تقدیر خوب، مقدمه تدبیر خوب است: بدون سنجش دقیق، برنامه‌ریزی ممکن است به بیراهه رود.

· تدبیر خوب، اجرای عملی تقدیر خوب است: برنامه‌ریزی صحیح، سنجش‌های دقیق را به نتایج ملموس تبدیل می‌کند.

کاربرد در زندگی امروز: این حکمت می‌تواند در زمینه‌های زیر راهگشا باشد:

· مدیریت مالی خانواده: تعادل در دخل و خرج، برنامه‌ریزی برای آینده

· مدیریت کسب و کار: برنامه‌ریزی استراتژیک، برآورد دقیق منابع

· تربیت فرزند: برنامه‌ریزی آموزشی و تربیتی با در نظر گرفتن استعدادها

· مدیریت زمان: تنظیم برنامه روزانه بر اساس اولویت‌ها

 

نتیجه‌گیری: امام علی(ع) در این جمله کوتاه، فرمول یک زندگی سعادتمند را ارائه می‌دهند: زندگی پایدار نیازمند سنجش عاقلانه و مدیریت حکیمانه است. این آموزه، هم برای زندگی فردی و هم برای مدیریت جامعه کاربرد اساسی دارد

 نظر دهید »

راز سلامتی روان از نگاه امام علی(ع): کم‌حافظه‌ بودن بر عیوب دیگران

29 مهر 1404 توسط صفيه گرجي

 

راز سلامتی روان از نگاه امام علی(ع): کم‌حافظه‌ بودن بر عیوب دیگران

امیرالمؤمنین عليه السلام :«حَسبُ المَرءِ… مِن سَلامَتِهِ قِلَّةُ حِفظِه لِعُيوبِ غَيرِهِ»؛ در سالم بودن آدمى، همين بس كه عيوب ديگران را كمتر در ذهن خود نگه دارد(ميزان الحكمه جلد ۸ ،صفحه ۳۳۲).

تفسیر حدیث با استناد به منابع شیعی

این جمله حکیمانه از حضرت علی(ع) که در «میزان الحکمه» نیز نقل شده، یکی از ارکان اصلی سلامت فکر و روح را ترسیم می‌کند. تفسیر این کلام را می‌توان در چند محور اصلی ارائه نمود:

۱. مفهوم «سلامت» در بیان امام(ع)

· منظور از «سَلامَتِ» در این حدیث، تنها سلامت جسمانی نیست، بلکه سلامت فکر، روان و قلب است. این سلامتی، به معنای مصون ماندن از آفات روحی مانند کینه، حسد، بدبینی و اضطراب است.
· در روایات متعددی، «قلب سلیم» به عنوان والاترین سرمایه انسان معرفی شده است: «أَلْقَلْبُ السَّلِيمُ أَصْلُ السَّلَامَة» (قلب سلیم، ریشه سلامتی است).

۲. نقش «حفظ عیوب غیر» در تهدید سلامتی

· عبارت «حِفْظِهِ لِعُيُوبِ غَيْرِهِ» به معنای “نگهداری، ثبت و ضبط کردن و به خاطر سپردن” اشتباهات و نقص‌های دیگران است.
· این عمل، یک “بیماری روحی” است که آثار مخربی دارد:
· تولید کینه: ذخیره کردن عیوب دیگران، بذر کینه و عداوت را در قلب می‌کارد.
· تضعیف روابط اجتماعی: باعث می‌شود فرد همواره دیگران را با عیوب گذشته‌ای که در ذهن دارد، ببیند و مجال تصحیح رابطه را از بین می‌برد.
· تخریب آرامش درونی: ذهن مشغول به عیوب دیگران، مانند زندانی است که خود شخص، کلیددار آن است و هرگز به آرامش نمی‌رسد.

۳. راهکار امام(ع): «قِلَّةُ الحِفظ» (کم‌حافظه بودن)

· امام(ع) راه نجات از این بیماری را «کم‌حافظه بودن» در این زمینه می‌دانند. این یک “تکنیک مدیریت ذهن” است.
· این امر به معنای «بی‌تفاوتی» یا «تائید گناه» نیست، بلکه به معنای “عدم ثبت و نگهداری” آن در آرشیو ذهن است. انسان خطا را می‌بیند، اگر توان دارد امر به معروف می‌کند، اما سپس آن را رها می‌کند و در حافظه خود نگه نمی‌دارد.
· این مفهوم، با توصیه به «عفو و گذشت» در آیات قرآن (مانند آیه ۱۳۳ سوره آل عمران: وَ الْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ) کاملاً همسو است.

۴. پیامدهای مثبت عمل به این حکمت

· آزادی روانی: فرد از بار سنگین خاطرات منفی رها می‌شود.
· ارتباطات سالم: امکان ارتباط مجدد و سالم با افراد، حتی کسانی که خطا کرده‌اند، فراهم می‌شود.
· تمرکز بر خودسازی: وقتی ذهن از عیوب دیگران خالی شود، مجال می‌یابد بر اصلاح خویش تمرکز کند. همان که در حکمتی دیگر آمده: «مَنْ شَغَلَ نَفْسَهُ بِعُيُوبِ النَّاسِ شُغِلَ عَنْ عَيْبِ نَفْسِه» (کسی که خود را به عیب‌یابی مردم مشغول کند، از عیب خویش بازمی‌ماند).

جمع‌بندی: امام علی(ع)در این جمله کوتاه، یک “اصل طلایی برای زندگی آرام” را آموزش می‌دهند: برای حفظ سلامتی روح و روان، باید حافظه خود را در برابر عیوب دیگران، “کم‌ظرفیت” کنیم. این کار، ما را از زندان خاطرات تلخ رها ساخته و فضای ذهن را برای اندیشه‌های سازنده و مثبت باز می‌کند.

منبع مورد استناد: میزان الحکمه،جلد ۸، صفحه ۳۳۲. همچنین می‌توان این مفهوم را در سخنان دیگر ائمه(ع) و نیز در نهج البلاغه پی گرفت.

 نظر دهید »

انتخاب رنج دنیا به جای خجالت آخرت؛ سوگند سوزان امام علی(ع) بر عدالت در نهج‌البلاغه

28 مهر 1404 توسط صفيه گرجي

انتخاب رنج دنیا به جای خجالت آخرت؛ سوگند سوزان امام علی(ع) بر عدالت در نهج‌البلاغه

 

امام علی علیه‌السلام : «واللّهِ، لَأنْ أبِيتَ على حَسَكِ السَّعْدانِ مُسَهَّدا أو اُجَرّ في الأغْلالِ مُصَفَّدا أحَبُّ إليَّ مِن أنْ ألقَى اللّهَ ورسولَه يومَ القيامةِ ظالما …».

به خدا سوگند، اگر شب را روى گياه خاردار به سر برم يا در طوق‌هاى آهنين كشيده شوم، برايم خوش‌تر است كه در روز رستاخيز، خدا و رسولش را ملاقات كنم، در حالى كه ستمكار بر برخى بندگان باشم…

 

📚 نهج البلاغه : خطبه ٢٢٤

تفسیر خطبه ۲۲۴ نهج البلاغه امام علی

این جمله از خطبه ۲۲۴ نهج البلاغه،  تفسیر این فراز در چند محور اصلی قابل بررسی است:

 

۱. شروع با سوگند الهی

«واللَّهِ…» امام(ع)سخن خود را با سوگند به خدا آغاز می‌کنند. این سوگند نشان‌دهنده شدت اهمیت و قطعیت این موضوع در نزد ایشان است. این یک بیان عادی نیست، بلکه یک “تأکید سوزان” بر سر یک “خط قرمز” اساسی است.

 

۲. ترجیح دادن سخت‌ترین رنج‌های دنیوی

امام(ع)دو نمونه از دردناک‌ترین و خفت‌بارترین شرایط ممکن را ذکر می‌فرمایند:

· «ابیَّت علی حَسَک السَّعدان مُسَهَّدا»: شب را بر خارهای گیاه تیز «سعدان» به بی‌خوابی و بیداری گذراندن. این کنایه از تحمل رنج و درد فیزیکی شدید و مداوم است.

· «اُجَرَّ فی الأغلال مُصَفَّدا»: در حالی که در غل و زنجیر کشیده شده‌ام، بر زمین کشیده شوم. این کنایه از تحمل خفت و اسارت در برابر دیگران است.

 

۳. هدف از این ترجیح

پرهیز از «ظلم» امام(ع)علت این انتخاب سخت را به وضوح بیان می‌فرمایند: «أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَلْقَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ظَالِماً لِبَعْضِ الْعِبَادِ». نقطه مقابل تمام آن رنج‌ها، یک چیز است: “ملاقات خدا و رسولش در روز قیامت در حالی که به برخی از بندگان ستم کرده باشد".

 

۴. مفهوم «ظلم» در این بیان

· ظلم به «عباد»: امام(ع) حتی ظلم به کوچک‌ترین و کم‌اهمیت‌ترین افراد جامعه («لبعض العباد») را با همان شدت منع می‌کنند. این نشان از شمول عدالت علوی دارد که هیچ‌کس را مستثنی نمی‌کند.

· ظلم حاکم: این سخن در جایگاه یک حاکم اسلامی بیان شده است. بنابراین، “ظلم” در اینجا می‌تواند شامل هرگونه کوتاهی در حق رعیت، بیت‌المال، تصمیم‌گیری ناعادلانه یا تبعیض باشد.

 

۵. عمق مسئولیت‌پذیری در برابر خدا

امام(ع)از چیزی می‌ترسند که برای بسیاری قابل درک نیست: “خجالت کشیدن در پیشگاه خدا و رسولش(ص)". این نشان می‌دهد که معیار اصلی عمل برای ایشان، رضایت الهی و حسابرسی در قیامت است، نه لذت‌ها و رنج‌های زودگذر دنیوی. این نگاه، اوج «تقوای سیاسی» و «مسئولیت‌پذیری الهی» یک حاکم است.

 

۶. پیام برای همه انسان‌ها

اگرچه این سخن از زبان یک امام معصوم و حاکم عادل است،اما پیامی عمومی برای همه انسان‌ها، به ویژه کسانی که دارای مسئولیت هستند (پدر، مادر، مدیر، معلم و …) دارد: “بهترین و آسان‌ترین رنج‌های دنیا، بهتر از سخت‌ترین مجازات‌های اخروی است. شرافت و آرامش ابدی، به قیمت تحمل سختی‌های موقت به دست می‌آید.”

 این فراز،تنها یک شعار اخلاقی نیست، بلکه سندی زنده از ایمان عمیق و عینی امام علی(ع) است. ایشان باوری ریشه‌دار داشتند که حاضر بود برای حفظ آن، هر رنجی را متحمل شوند. این کلام، چراغ راهی برای همه مسلمانان، به ویژه زمامداران، در باب اهمیت عدالت و پرهیز از هرگونه ظلم و ستم است.

 

 نظر دهید »

تفسیر حکمت ۱۹۶ نهج البلاغه درباره ثروت و زهد

27 مهر 1404 توسط صفيه گرجي

 

تفسیر حکمت ۱۹۶ نهج البلاغه درباره ثروت و زهد

 

⚜لَمْ يَذْهَبْ مِنْ مَالِكَ مَا وَعَظَكَ| حکمت ۱۹۶

📝آنچه از مال تو از دست مى‌رود و مايه پند و عبرتت مى‌گردد، در حقيقت از دست نرفته است

 

تفسیر حکمت 

 

این کلام نورانی امام علی(ع) یک اصل تربیتی و اخلاقی بزرگ را تبیین می‌کند که می‌توان آن را در چند محور زیر تفسیر کرد:

 

۱. تغییر نگرش نسبت به «زیان» و «منفعت»: امام(ع)در این حکمت، معیار جدیدی برای «سود» و «زیان» معرفی می‌کنند. از دیدگاه مادی، از دست دادن مال یک «ضرر» محض است. اما امام(ع) می‌فرمایند اگر این زیان مادی، منجر به یک “سرمایه‌گذاری معنوی” شود، در حقیقت زیان نبوده، بلکه تبدیل به سود شده است. این نگاه، نگاهی فرامادی و الهی به وقایع زندگی است.

 

۲. مال، وسیله است نه هدف: این کلام بر اساس جهان‌بینی اسلامی است که مال و ثروت را"وسیله"ی برای رسیدن به کمال و قرب الهی می‌داند، نه “هدف” نهایی. بنابراین، اگر مال از دست برود اما در ازای آن، یک “پند” و “عبرت” (که یک کمال معنوی است) به دست آید، در واقع آن مال کارکرد اصلی خود را انجام داده است. این مفهوم با آیات قرآن مانند «وَ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقَى» (آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است) همسو است.

 

۳. مصادیق “وعظ” کردن مال: از دست دادن مال در چه شرایطی"پندآموز” محسوب می‌شود؟

 

· زندگی‌دوستی (دنیاطلبی): وقتی فردی به مال خود وابسته است و آن را از دست می‌دهد، به او “پند” می‌دهد که دنیا و دارایی‌هایش ناپایدار هستند و نباید قلب خود را به آن بند زد.

· توکل بر خدا: این اتفاق به انسان می‌آموزد که روزی‌رسان حقیقی خداست و تمام اسباب، در دست اوست.

· صبر: از دست دادن مال، فرصتی برای تمرین “صبر” و مقاومت در برابر مشکلات است و ثواب اخروی دارد.

· قناعت: به انسان می‌فهماند که به داشته‌های کمتر نیز می‌توان راضی بود و زندگی کرد.

· تجربه‌اندوزی: به او می‌آموزد که در آینده در مدیریت مال خود دقت و تدبیر بیشتری به خرج دهد.

 

۴. درس بزرگ برای آزمون‌های الهی: این حکمت،کلیدی برای فهمیدن بسیاری از بلایا و مشکلات مادی در زندگی است. گاهی خداوند با گرفتن بخشی از اموال ما، می‌خواهد درس‌های بزرگی مانند بی‌اعتباری دنیا، لذت قناعت و قدرت توکل را به ما بیاموزد. در این صورت، آنچه از دست رفته، در برابر آنچه به دست آمده (یک درس معنوی و یک درجه اخروی)، ناچیز و کم‌ارزش است.

 

۵. نتیجه‌گیری عملی: امام علی(ع)به ما می‌آموزند که به جای غصه خوردن محض برای از دست دادن مادیات، به “بازدهی معنوی” آن رویداد فکر کنیم. اگر این زیان، ما را عاقل‌تر، باایمان‌تر و از وابستگی‌های دنیوی آزادتر کرد، در حقیقت ما ضرر نکرده‌ایم، بلکه سود برده‌ایم. 

نهج البلاغه،حکمت ۱۹۶

 نظر دهید »

هنر خاموشی و گفتار حکیمانه: واکاوی وصیت امام علی (ع) به امام حسن (ع)

24 مهر 1404 توسط صفيه گرجي

هنر خاموشی و گفتار حکیمانه: واکاوی وصیت امام علی (ع) به امام حسن (ع)

امام علی(ع) در نامه ۳۱ نهج البلاغه به امام حسن مجتبی (ع) می‌فرمایند: «وَلاَتَقُلْ مَا لاَ تَعْلَمُ وَإِنْ قَلَّ مَا تَعْلَمُ، وَلاَ تَقُلْ مَا لاَ تُحِبُّ أَنْ يُقَالَ لَکَ» آنچه را که نمى‌دانى مگو،اگر چه آنچه مى‌دانى اندک باشد؛ و آنچه را دوست ندارى درباره تو بگويند، درباره ديگران مگو.

این فراز از وصیت نامه امام علی (ع) به فرزندش، دو رکن اساسی اخلاق گفتاری و تعامل اجتماعی را بیان می‌کند:

 

بخش اول: مسئولیت در قبال علم و دانش «وَلاَتَقُلْ مَا لاَ تَعْلَمُ وَإِنْ قَلَّ مَا تَعْلَمُ»

 

· پرهیز از جهل‌ورزی: این فرمان، تنها نهی از “دروغ گفتن” نیست، بلکه فراتر از آن، نهی از هرگونه سخن گفتن بدون پشتوانه علمی است. این شامل شایعه‌پردازی، قضاوت‌های نابجا، اظهارنظرهای تخصصی بدون دانش کافی و حتی نقل مطالب غیرمستند می‌شود.

· ارزشِ “کم دانستنِ صادقانه": امام (ع) با عبارت «وَإِنْ قَلَّ مَا تَعْلَمُ» به ما می‌آموزند که “ندانستن” شرمنده‌دار نیست، اما “ادعای دانستن” بدون علم، گناه است. انسانِ خردمند به اندازه‌ای دانش خود اقرار می‌کند و در زمینه‌های ناآشنا سکوت می‌کند یا می‌گوید “نمی‌دانم". این عمل، هم شخصیت علمی او را حفظ می‌کند و هم جامعه را از انتشار جهل مصون می‌دارد.

· پیوند با قرآن: این سخن، تجلی عملی آیه شریفه «وَلا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» (اسراء: ۳۶) است که می‌فرماید: «از آنچه به آن علم نداری، پیروی مکن».

 

بخش دوم: قاعده طلایی ارتباطات «وَلاَتَقُلْ مَا لاَ تُحِبُّ أَنْ يُقَالَ لَکَ»

 

· معیار سنجش گفتار: این بخش، یک قاعده جهانی و عینی برای سنجش درستی یا نادرستی هر سخنی درباره دیگران ارائه می‌دهد. قبل از گفتن هر کلمه‌ای درباره دیگری، از خود بپرس: “اگر دیگری همین سخن را درباره من یا عزیزانم بگوید، آیا خوشحال می‌شوم یا ناراحت؟”

· دربرگیرنده تمام گناهان زبان: این حکمت، عصاره و چکیده‌ای از بسیاری از گناهان کبیره و صغیره مربوط به زبان است:

  · غیبت: آیا دوست داری پشت سرت غیبت کنند؟

  · توهین و تمسخر: آیا دوست داری کسی تو را مسخره کند؟

  · تهمت: آیا دوست داری به تو نسبت ناروا بدهند؟

  · فضولی و تجسس: آیا دوست داری در حریم خصوصی تو تجسس کنند؟

· پایه‌گذار اخلاق عملی: این جمله، یک سیستم خودکنترلی در وجود انسان نصب می‌کند که بدون نیاز به ناظر بیرونی، او را از آسیب زدن به دیگران با زبان بازمی‌دارد.

 

پیوند دو بخش: این دو فراز در کنار هم،یک نظام اخلاقی کامل می‌سازند:

 

· بخش اول: ناظر بر رابطه “انسان با حقیقت” است (راستی و دانایی).

· بخش دوم: ناظر بر رابطه “انسان با انسان” است (انصاف و مروت). رعایت این دو اصل،هم امنیت فکری و علمی جامعه را تأمین می‌کند و هم آرامش روانی و احترام اجتماعی را.

امام علی(ع) در این جمله کوتاه، یک “دستورالعمل جامع رسانه‌ای و ارتباطی” به بشریت هدیه داده است. در عصر حاضر که تولید و انتقال اطلاعات به سرعت انجام می‌شود، رعایت این دو اصل، بیش از هر زمان دیگری ضروری است:

 

1. قبل از اشتراک‌گذاری هر مطلب، از صحت آن اطمینان حاصل کن (رعایت بخش اول).

2. قبل از نقد یا صحبت درباره هر فرد، خود را جای او بگذار (رعایت بخش دوم).

 

 

 نظر دهید »

بیماری «مسلمانیِ بی‌بخار و بی‌تفاوت» بازخوانی خطبه‌ای سوزناک از امیرالمؤمنین علیه‌السلام

23 مهر 1404 توسط صفيه گرجي

 

وقتی دشمن به حریم زن مسلمان تجاوز کرد و کسی کاری نکرد

💠 بیماری «مسلمانیِ بی‌بخار و بی‌تفاوت» بازخوانی خطبه‌ای سوزناک از امیرالمؤمنین علیه‌السلام

 

در یکی از دردناک‌ترین خطبه‌های نهج‌البلاغه، امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام پس از حمله مزدوران معاویه به شهر انبار، فریادی از دل تاریخ برمی‌آورد؛ فریادی علیه بی‌تفاوتی، سستی، و بی‌غیرتی مسلمانان در برابر ظلم آشکار.

 

🔻 فریاد مظلومیت زن مسلمان و ذمی

امام خبر می‌دهد که گروهی از شامیان به زنان مسلمان و غیرمسلمان تحت حمایت حکومت اسلامی حمله کرده‌اند؛پوشش آنان را دریده‌اند، زیورآلاتشان را ربوده‌اند، و جز فریاد «یا مسلمانان!» و «إنا لله و إنا الیه راجعون»، پناهی نیافته‌اند. نه کسی به فریادشان رسیده، نه یاوری یاری‌شان کرده است.

 

🔻 اگر مؤمنی از غم این حادثه بمیرد…

امام با لحنی سوزناک می‌فرماید:اگر مؤمنی از غم این ماجرا جان دهد، نه‌تنها ملامت نمی‌شود، بلکه نزد من نیکوکار و دلسوز است. این جمله، اوج غیرت دینی و انسانی را به تصویر می‌کشد.

 

🔻 شگفتا از اتحاد اهل باطل و سستی اهل حق

امام با تعجب و اندوه می‌گوید:اهل باطل متحدند، اما شما در راه حق سست و پراکنده‌اید. دشمن به شما تیر می‌افکند و شما حتی پاسخ نمی‌دهید. خدا را نافرمانی می‌کنند و شما راضی هستید. ذلیل و خاک‌نشین شده‌اید، همچون شتران بی‌صاحب که از هر طرف جمع شوند، از طرف دیگر پراکنده می‌شوند.

 

 

📚 منابع تاریخی این خطبه در منابع معتبر شیعه و اهل سنت آمده است،از جمله:

 

· نهج‌البلاغه، خطبه ۲۷

· الإرشاد، الاحتجاج، الغارات، الکافی، العقد الفرید، الأخبار الطوال

 

 

 

 نظر دهید »

راه های کنترل هوای نفس از نگاه امام علی

19 مهر 1404 توسط صفيه گرجي

راه های کنترل هوای نفس از نگاه امام علی

 نامه تاریخی امام علی (علیه السلام) به مالک اشتر،  فَامْلِکْ هَوَاکَ، وَشُحَّ بِنَفْسِکَ عَمَّا لاَ يَحِلُّ لَکَ، فَإِنَّ الشُّحَّ بِالنَّفْسِ الاِْنْصَافُ مِنْهَا فِيمَا أَحَبَّتْ أَوْ کَرِهَتْ|

نامه ۵۳ نهج‌البلاغه 

 

🔸زمام هوا و هوس خود را در دست گير و نسبت به آنچه بر تو حلال نيست بخيل باش، زيرا بخل به خويشتن، راه انصاف را در آنچه محبوب و مکروه است به تو نشان مى دهد.

 

 

این جمله از امام علی (ع) یک «دستورالعمل سه‌مرحله‌ای» برای مهار نفس سرکش ارائه می‌دهد:

 

۱. فرماندهی بر هوا: «فَامْلِکْ هَوَاکَ» (زمام هوای نفس خود را در دست بگیر)

 

· تفسیر: این اولین و اساسی‌ترین گام است. امام (ع) از فعل امر «اِملِک» استفاده می‌کنند که به معنای «مالک بودن، فرماندهی کردن و مسلط بودن» است. نفس انسان همواره تمایلاتی دارد که اگر رها شوند، مانند اسب چموشی، صاحب خود را به پرتگاه می‌کشانند. انسان عاقل باید حاکم و مدیر نفسش باشد، نه برده و محکوم آن.

· پشتوانه قرآنی: قرآن کریم در وصف مؤمنان راستین می‌فرماید:

  «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا» (سوره عنکبوت، آیه ۶۹)

  · «و کسانی که در راه ما [با نفس خود] جهاد کنند، قطعاً به راه‌های خویش هدایتشان خواهیم کرد.»

  · نکته: «جهاد در راه ما» بزرگ‌ترین مصداقش، جهاد با هوای نفس و «مُلک هَواک» است.

 

۲. بازدارندگی از حرام: «وَشُحَّ بِنَفْسِکَ عَمَّا لاَ يَحِلُّ لَکَ» (و نسبت به آنچه بر تو حلال نیست، بخیل باش)

 

· تفسیر: این دومین گام عملی است. امام (ع) از یک واژه بسیار پرمعنا استفاده می‌کنند: «شُحّ». شُحّ معمولاً به معنای «بخل» است. اما اینجا به یک «بخل مثبت» و حکیمانه اشاره دارد: بخل ورزیدن نسبت به نفس خودت در برابر حرام. یعنی جان و شخصیت والای خود را آنقدر گرانبها بدان که به بهای ارزانی و پستی یک گناه، آن را معامله نکنی. تو باید نسبت به دامن، آبرو، ایمان و کرامتت در برابر گناه «بخیل» باشی.

· پشتوانه قرآنی: قرآن کریم در سوره حشر، آیه ۹ به این مفهوم اشاره می‌کند:

  «وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»

  · «و هر کس از بخل نفسش حفظ شود، آنان همان رستگارانند.»

  · نکته: این آیه «شُحّ نفس» را مانع رستگاری می‌داند. اما منظور امام (ع) استفاده از همین «شُحّ» به عنوان یک ابزار برای محافظت از نفس در برابر حرام است. یعنی از این نیروی درونی برای بازداشتن خود از گناه استفاده کن.

 

۳. نتیجه نهایی: «فَإِنَّ الشُّحَّ بِالنَّفْسِ الاِْنْصَافُ مِنْهَا» (زیرا بخل به خویشتن، راه انصاف را نشان می‌دهد)

 

· تفسیر: این بخش، فلسفه و نتیجه این دو دستور را بیان می‌کند. امام (ع) می‌فرمایند وقتی تو نسبت به حرام «بخیل» باشی، در حقیقت با نفس خود «انصاف» را رعایت کرده‌ای. انصاف یعنی قرار دادن هر چیزی در جایگاه مناسبش. نفس تو همیشه به دنبال لذت‌های زودگذر (چه حلال و چه حرام) است. وقتی تو او را از حرام منع می‌کنی، در واقع دارید با او انصاف می‌ورزید؛ زیرا منفعت واقعی و سعادت ابدی او را به لذت موقت و زیانبار ترجیح داده‌ای. این انصاف، هم در مورد چیزی است که نفس «دوست دارد» (لذت حرام) و هم در مورد چیزی است که «ناخوشایند» می‌پندارد (عبادت و سختی).

· پشتوانه قرآنی: قرآن کریم در سوره شمس، آیات ۹-۱۰ به این حقیقت اشاره می‌کند که رستگاری در گرو تزکیه نفس است:

  «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا . وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا»

  · «به راستی رستگار شد کسی که نفس خود را تزکیه کرد. و قطعاً زیانکار شد کسی که آن را [در گناه] دفن کرد.»

  · نکته: «شُحّ بالنفس» عملی است که نفس را «تزکیه» می‌کند و از «دَسّ» (پست و دفن کردن) نجات می‌دهد.

 

 

امام علی (ع) در این کلام نورانی، یک روانشناسی عمقی را به ما می‌آموزند. ایشان نشان می‌دهند که برای مبارزه با گناه، تنها نهی کردن کافی نیست، بلکه باید یک «مدیریت فعال» بر نفس داشت. این مدیریت سه جزء دارد:

 

1. حکمرانی (اِملِک): تسلط داشتن.

2. بازدارندگی (شُحّ): محافظت کردن.

3. عدالت (اِنصاف): به مصلحت نفس رفتار کردن.

 

این فراز، تنها یک توصیه اخلاقی نیست، بلکه یک استراتژی کاربردی برای هر انسانی است که می‌خواهد در نبرد درون، پیروز میدان باشد. این توصیه به مالک اشتر، یک حاکم اسلامی، نیز نشان می‌دهد که مدیریت جامعه، از مدیریت نفس آغاز می‌شود و کسی که نتواند بر هوای نفس خویش مسلط شود، هرگز نمی‌تواند حاکم عادلی برای مردم باشد.

 نظر دهید »

تقوا؛ کلید گشایش بسته‌ترین قفل‌های زندگی

19 مهر 1404 توسط صفيه گرجي

تقوا؛ کلید گشایش بسته‌ترین قفل‌های زندگی

 امام علی علیه‌السلام: «أمّا بَعدُ، فَإِنّي اُوصيكُم بِتَقوَى اللّهِ… فَمَن أخَذَ بِالتَّقوى عَزَبَت عَنهُ الشَّدائِدُ بَعدَ دُنُوِّها… وتَحَدَّبَت عَلَيهِ الرَّحمَةُ بَعدَ نُفورِها، وتَفَجَّرَت عَلَيهِ النِّعَمُ بَعدَ نُضوبِها، ووَبَلَت عَلَيهِ البَرَكَةُ بَعدَ إرذاذِها.».

امّا بعد، شما را به پروادارى از خدا، سفارش مى‌كنم…؛ زيرا هر كه پروا پيشه كند، سختى‌ها، پس از آن كه نزديك شده‌اند، از او دور مى‌شوند… و رحمت، پس از آن كه رميده است، به او مهربان مى‌گردد و [چشمه ]نعمت‌ها، پس از آن كه خشكيده، بر او جوشان مى‌شود و [بارانِ] بركت، پس از آن كه نَم نَم گشته است، بر او سيل آسا مى‌گردد. 

 📚 نهج البلاغه : خطبه ١٩٨

 

تفسیر حدیث تقوا  با استناد به قرآن کریم

 

امام علی (ع) در این خطبه، چهار اثر شگفت‌انگیز و محسوس تقوا را بیان می‌فرمایند که مانند یک زنجیره به هم پیوسته هستند:

 

۱. دفع شدائد: «عَزَبَت عَنهُ الشَّدائِدُ بَعدَ دُنُوِّها» (سختی‌ها پس از نزدیک شدن، از او دور می‌شوند)

 

· تفسیر: تقوا مانند یک سپر دفاعی هوشمند عمل می‌کند. گاهی بلا و سختی به انسان نزدیک می‌شود، اما تقوا مانع از اصابت آن می‌گردد. این دور شدن شدائد، گاهی به شکل دفع مطلق بلاست و گاهی به صورت دادن توان و تحمل بیشتر برای گذر از آن.

· پشتوانه قرآنی: قرآن کریم در سوره طلاق، آیه ۲ می‌فرماید:

  «وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا . وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ»

  · «و هر کس از خدا پروا کند، خداوند راه نجاتى برایش قرار مى‌دهد. و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد.»

  · نکته: «مخرَج» (راه خروج) همان دفع شدائد پس از نزدیک شدن است.

 

۲. جلب رحمت: «تَحَدَّبَت عَلَيهِ الرَّحمَةُ بَعدَ نُفورِها» (رحمت پس از گریز، به او روی می‌آورد)

 

· تفسیر: «تحدب» از ریشه «حُدوب» به معنای کوهان است و کنایه از روی آوردن و احاطه کردن است. گاهی انسان احساس می‌کده رحمت خدا از او روی گردانده است. تقوا این معادله را برهم می‌زند و رحمت الهی را که به نظر می‌رسد فرار کرده، به سوی انسان بازمی‌گرداند و او را در بر می‌گیرد.

· پشتوانه قرآنی: در سوره اعراف، آیه ۹۶ می‌خوانیم:

  «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ»

  · «و اگر اهل شهرها و آبادی‌ها ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، یقیناً برکت‌هایی از آسمان و زمین را بر آنان می‌گشودیم.»

  · نکته: «فتح برکات» همان روی آوردن رحمت است که نتیجه مستقیم ایمان و تقواست.

 

۳. فوران نعمت: «تَفَجَّرَت عَلَيهِ النِّعَمُ بَعدَ نُضوبِها» (نعمت‌ها پس از خشکیدن، برایش جوشان می‌شود)

 

· تفسیر: «نضوب» به معنای خشکیدن و قطع شدن آب چشمه است. امام (ع) از تشبیه زیبای «چشمه نعمت» استفاده می‌کنند. گاهی چشمه‌های نعمت در زندگی انسان خشک می‌شوند. تقوا باعث می‌شود این چشمه‌های خشکیده، دوباره و این بار با قدرت و شدت بیشتری بجوشند و جاری شوند.

· پشتوانه قرآنی: در سوره نساء، آیه ۸۵ آمده است:

  «وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ»

  · «و از خدا پروا کنید و خدا به شما آموزش می‌دهد.»

  · نکته: بزرگ‌ترین نعمت، علم و حکمت است که خداوند در سایه تقوا به انسان عطا می‌کند. این نعمت، خود سرچشمه تمام نعمت‌های دیگر است.

 

۴. نزول برکت: «وَبَلَت عَلَيهِ البَرَكَةُ بَعدَ إرذاذِها» (برکت پس از نم نم، سیل آسا بر او می‌بارد)

 

· تفسیر: این اثر، کامل‌کننده اثر قبلی است. «ارذاذ» به معنای باران ریز و نم نم است. امام (ع) می‌فرمایند تقوا باعث می‌شود برکت در زندگی انسان، از حالت «نم نم» به حالت «باران سیل آسا» (وَبْل) تبدیل شود. برکت یعنی «خیریت و فزونی در نعمت»؛ یعنی همان مال کم، اما با برکت، از مال فراوان ولی بی‌برکت، بسیار بهتر و مانا‌تر است.

· پشتوانه قرآنی: همان آیه ۹۶ سوره اعراف که پیشتر ذکر شد، به وضوح به «برکات از آسمان و زمین» در سایه تقوا اشاره دارد.

 

 

امام علی (ع) در این خطبه، تقوا را نه یک مفهوم انتزاعی و منفعل، بلکه یک نیروی فعال و تغییردهنده در جهان هستی معرفی می‌کنند. تقوا یک «قانون الهی» است که بر نظام پاداش و کیفر دنیا حاکم است. این کلام به ما می‌آموزد که برای حل مشکلات و گشایش درها، باید به جای تلاش‌های مادیِ صرف، به تقوای الهی روی آوریم. این نسخه، درمانگر فردی است که در تنگنای اقتصادی، اجتماعی یا معنوی گرفتار آمده و راه چاره‌ای نمی‌یابد. پیام نهایی امام این است: اگر می‌خواهی قوانین عالم به نفع تو تغییر کند، خودت با تقوا تغییر کن.

 نظر دهید »

عدالت؛ ترازوی الهی بر فراز جامعه بشری

13 مهر 1404 توسط صفيه گرجي

بسیار عالی. این کلام گهربار از امیرالمؤمنین علی (ع) یکی از عمیق‌ترین مفاهیم حکومتی و اجتماعی در اسلام را بیان می‌کند. بنده نیز به عنوان مفسر حدیث، این روایت را با استناد به قرآن کریم و مبانی اسلامی تفسیر می‌کنم.

 

—

 

عنوان جذاب:

 

عدالت؛ ترازوی الهی بر فراز جامعه بشری

 

   امام علی علیه‌السلام: «إنَّ العَدلَ مِيزانُ اللّهِ سُبحانَهُ الَّذي وَضَعَهُ في الخَلقِ، و نَصَبَهُ لإِقامَةِ الحَقِّ، فلا تُخالِفْهُ في مِيزانِهِ، و لا تُعارِضْهُ في سُلطانِهِ».

 

عدالت، ترازوى خداى سبحان است كه آن را در ميان خلق خود نهاده و براى بر پا داشتن حقّ، نصب كرده است. پس، برخلاف ترازوى او عمل مكن و با قدرتش مخالفت مورز.

   

 📚 غرر الحكم : ح٣٤٦٤

 

 

تفسیر حدیث تفسیر حدیث إنَّ العَدلَ مِیزانُ اللّهِ

 

 روایت سه رکن اساسی در مفهوم عدالت را تبیین می‌کند:

 

۱. ماهیت عدالت: «مِيزانُ اللّهِ» (ترازوی خدا)

 

· تفسیر: امام (ع) عدالت را یک “ترازو” معرفی می‌کنند. ترازو نماد سنجش، تعادل، انصاف و دوری از افراط و تفریط است. این تشبیه نشان می‌دهد عدالت یک مفهوم انتزاعی نیست، بلکه معیار و ابزار دقیق سنجش تمام امور در جامعه است؛ از تقسیم بیت‌المال تا قضاوت بین مردم و اجرای قوانین.

· پشتوانه قرآنی: قرآن کریم در سوره الرحمن، آیه ۷-۹ می‌فرماید:

  «وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ. أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ. وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ»

  · «و آسمان را برافراشت و ترازو را نهاد. تا در ترازو طغیان نکنید. و وزن را به عدالت برپا دارید و در ترازو مکاهید.»

  · نکته: خداوند “ترازو” را به عنوان یک قانون کلی در عالم تکوین (مانند تعادل در طبیعت) و تشریع (عدالت در جامعه) قرار داده است. عدالت امام علی (ع) عینیت همین “ترازوی الهی” در مناسبات انسانی است.

 

۲. منشأ و هدف عدالت: «وَضَعَهُ فِي الْخَلْقِ» و «لِإِقَامَةِ الْحَقِّ»

 

· تفسیر: این ترازو دو ویژگی دارد:

  · منشأ الهی دارد: عدالت یک امر قراردادی و ساخته بشر نیست «وَضَعَهُ فِي الْخَلْقِ». این مفهوم در فطرت انسان‌ها و نظام آفرینش نهاده شده است. بنابراین، پایه‌ای ثابت و تغییرناپذیر دارد.

  · هدفمند است: هدف از نصب این ترازو، «إِقَامَةِ الْحَقِّ» (برپاداشتن حق) است. عدالت وسیله‌ای است برای اینکه “حق” به صاحبش برسد و “باطل” از میان برود. حق‌مندی مردم، اجرای قوانین الهی و رعایت شایستگی‌ها، همه در سایه عدالت محقق می‌شود.

· پشتوانه قرآنی: در سوره حدید، آیه ۲۵ می‌فرماید:

  «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»

  · «به یقین، پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو [= مقیاس سنجش حق از باطل] نازل کردیم تا مردم به قسط [عدالت] قیام کنند.»

  · نکته: این آیه نشان می‌دهد یکی از اهداف اصلی ارسال پیامبران و کتب آسمانی، برپایی “عدالت” بوده است.

 

۳. وظیفه انسان در برابر عدالت: «فَلَا تُخَالِفْهُ» و «لَا تُعَارِضْهُ»

 

· تفسیر: امام (ع) در پایان یک فرمان قاطع و هشداردهنده صادر می‌کنند: پس، با ترازوی او مخالفت نورز و با قدرت و حکومتش مقابله مکن. این هشدار به دو شکل است:

  · مخالفت در “میزان” (ملاکها): یعنی معیارهای شخصی، حزبی، قومی و جناحی را به جای معیار الهی عدالت قرار دادن. (مثلاً در تقسیم منابع، به جای شایستگی، رابطه را ملاک قرار دادن).

  · مقابله با “سلطان” (حکومت و قدرت): یعنی در برابر نظامی که می‌خواهد این عدالت را اجرا کند بایستیم و مانع شویم. این مخالفت، در حقیقت مقابله با خداست، چرا که عدالت، ترازو و قانون خداست.

· پشتوانه قرآنی: قرآن کریم در سوره نساء، آیه ۱۳۵ سخت‌ترین شرط برای قیام به عدالت را بیان می‌کند:

  «كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ»

  · «برای برپاداشتن عدالت قیام کنید و برای خدا گواهی دهید، اگرچه به زیان خودتان یا پدر و مادر و خویشاوندانتان باشد.»

  · نکته: این آیه نشان می‌دهد عدالت‌ورزی حتی باید بر عواطف شخصی و وابستگی‌های قومی و خانوادگی ارجحیت داشته باشد. مخالفت با عدالت برای حفظ منافع شخصی یا قومی، دقیقاً نقض این دستور قرآن است.

 

جمع‌بندی نهایی:

 

امام علی (ع) در این حدیث، عدالت را از یک فضیلت اخلاقی فردی به یک سیستم حکمرانی الهی ارتقا می‌دهد. عدالت، معیار و مقیاس خداوند برای سامان دادن به جامعه است. هرگونه کج‌سلیقگی، تبعیض و پایمال کردن حقوق مردم، به منزله “تحریف در ترازوی الهی” و “مخالفت با سلطان خدا” بر روی زمین است. این کلام، نه تنها خطاب به حاکمان، بلکه هشداری به تمام اعضای جامعه است که در هر جایگاهی که هستند، حامی و مجری این ترازوی الهی باشند و با آن مخالفت نورزند.

 نظر دهید »

شگفتی امام علی (ع) از انسان غافل؛ سرمایه‌گذاری در فنا یا بقا؟

12 مهر 1404 توسط صفيه گرجي

 

شگفتی امام علی (ع) از انسان غافل؛ سرمایه‌گذاری در فنا یا بقا؟

 

 

«عَجِبتُ لِعامِرِ دارِ الفَناءِ ، وتارِکِ دارِ البَقاءِ!»حکمت شماره ۱۲۶

در شگفتم از کسی که سرای نابودی را آباد می‌کند و سرای ماندگاری را فرو می‌گذارد!

 

 

تحلیل محتوایی حکمت شماره ۱۲۶

 

این کلام امیرالمؤمنین (ع) از ژرف‌ترین و پرمعناترین حکمت‌های ایشان است که بر محور “غفلت” انسان می‌چرخد. تحلیل آن را در چند محور می‌توان ارائه داد:

 

1. تقابل دو سرا 

   · دار الفناء (سرای نابودی)

اشاره به دنیای مادی و گذراست. دنیایی که تمامی مظاهر آن - از ثروت، قدرت، مقام و حتی خود عمر انسان - در حال زوال و نابودی است. “عمارت” کردن این دار، به معنای سرمایه‌گذاری تمام‌وقتِ جسم، روح، فکر و عمر برای گردآوری و آبادانی همین امور فانی است.

   · دار البقاء (سرای ماندگاری)

اشاره به آخرت و جهان ابدی است. جهان حقیقی که تمام اعمال و نیات انسان، به صورت سرمایه‌ای جاودانه برای او ذخیره می‌شود. “ترک” کردن این دار، به معنای بی‌اعتنایی، غفلت و عدم سرمایه‌گذاری برای آن است.

2. عنصر “شگفتی” (عَجِبتُ)

امام (ع) برای بیان حماقت بزرگ بشری، از قالب “تعجب” استفاده می‌کنند. این تعجب، نه از روی ناآگاهی، بلکه نوعی ملامت و هشدار شدید است. گویی این عمل آن‌قدر غیرمنطقی و حیرت‌آور است که حتی امام معصوم را به شگفتی وامی‌دارد. این روش، یک تکنیک تربیتی و تبلیغی قدرتمند برای بیدار کردن دل‌های غافل است.

3. پیوند حکمت شماره ۱۲۶ با مفاهیم قرآنی

این کلام، ترجمان بلند و فشرده‌ای از آیات بسیاری از قرآن کریم است، از جمله:

   · «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَى» (سوره اعلی، آیات ۱۶-۱۷):

“بلکه شما زندگی دنیا را برمی‌گزینید، در حالی که آخرت بهتر و ماندگارتر است.”

   · «وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ» (سوره حدید، آیه ۲۰):

“و زندگی دنیا جز کالای فریبنده نیست.”

4. نگاه فلسفی-عرفانی به حکمت شماره ۱۲۶

از این منظر، انسان در این جهان، “مسافر” است و نه “مقیم". عاقل مسافر، برای راه و مقصد نهایی خود توشه برمی‌دارد، نه اینکه تمام سرمایه‌اش را در کاروان‌سراهای بین راه خرج کند و خود را برای سفر اصلی بی‌توشه گذارد.

 

 این حدیث، یک معیار سنجش برای همه‌ی اعمال فردی و اجتماعی ماست. هر عمل، سرمایه‌گذاری، رابطه و فکر ما را می‌توان با این پرسش سنجید: “آیا این کار، آبادانی ‘دار فنا’ است یا سرمایه‌گذاری برای ‘دار بقا’؟” امام (ع) با این جمله، ما را به یک بازنگری اساسی در اولویت‌های زندگی دعوت می‌کنند.

 

 نظر دهید »

تاکتیک جنگی امام علی (ع) برای نابودی کامل دشمن! ( فقط دفاع نکنید)

07 مهر 1404 توسط صفيه گرجي

تاکتیک جنگی امام علی (ع) برای نابودی کامل دشمن! ( فقط دفاع نکنید)

با قدرت بر سر دشمن بکوب 

🔸 وَاذْمُرُوا أَنْفُسَکُمْ عَلَى الطَّعْنِ الدَّعْسِيِّ، وَالضَّرْبِ الطِّلَحْفِيِّ| نامه ۱۶

🔸 خود را براى زدن سخت ترين نيزه و شديدترين ضربه شمشير بر پيکر دشمن به هيجان در آوريد. 

تفسیر و تحلیل فراز نامه ۱۶ نهج‌البلاغه 

 

امام علی (علیه السلام) در این دستور نظامی به یکی از فرماندهانش، دو مفهوم کلیدی را بیان می‌فرمایند:

 

۱. «الطَّعْنِ الدَّعْسِيِّ» (زدن سخت ترین نیزه):

 

· «دعسی» به ضربه‌ای اشاره دارد که کوبنده، نفوذگر و کاری باشد. این نوع حمله، سریع و متمرکز است و برای شکافتن خطوط دشمن طراحی شده است.

 

۲. «الضَّرْبِ الطِّلَحْفِيِّ» (شدیدترین ضربه شمشیر):

 

· «طلحفی» به ضربه‌ای گسترده و همه‌جانبه اطلاق می‌شود که مانند رعد و برق، دشمن را درهم می‌کوبد. این نوع حمله، برای درهم شکستن کامل روحیه و توان دشمن است.

 

پیام کلی: امام (ع) تنها به دفاع بسنده نمی‌کنند، بلکه تاکتیک حمله قاطع و همه‌جانبه را آموزش می‌دهند. این سخن، تجلی همان آیه قرآن است: «وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ» (هرچه در توان دارید از نیرو آماده کنید).

 نظر دهید »

چارچوب ایمان و کفر؛ تشریح ۴ پایه ایمان و ۴ ستون کفر در کلام امام علی (ع)

07 مهر 1404 توسط صفيه گرجي

چارچوب ایمان و کفر؛ تشریح ۴ پایه ایمان و ۴ ستون کفر در کلام امام علی (ع)

 

۱.شناخت پایه های ایمان

ايمان بر چهار پايه استوار است

صبر،

يقين،

عدل و جهاد.

صبر نيز بر چهار پايه قرار دارد. شوق، هراس، زهد، انتظار. آن كس كه اشتياق بهشت دارد، شهوتهايش كاستي گيرد، و آن كس كه از آتش جهنم مي ترسد، از حرام دوري مي گزيند، و آن كس كه كه در دنيا زهد مي ورزد، مصيبتها را ساده پندارد، و آن كس كه مرگ را انتظار مي كشد در نيكی ها شتاب مي كند. يقين نيز بر چهار پايه استوار است، بينش زيركانه، دريافت حكيمانه واقعيتها، پند گرفتن از حوادث روزگار، و پيمودن راه درست پيشينيان،

 

پس آن كس كه هوشمندانه به واقعيتها نگريست، حكمت را آشكارا بيند، و آنكه حكمت را آشكارا ديد، عبرت آموزي را شناسد، و آنكه عبرت آموزي شناخت گويا چنان است كه با گذشتگان مي زيسته است.

 

و عدل نيز بر چهار پايه برقرار است، فكري ژرف انديش، دانشي عميق و به حقيقت رسيده، نيكو داوري كردن، استوار بودن در شكيبايي. پس كسي كه درست انديشيد به ژرفاي دانش رسيده، و آن كس كه به حقيقت دانش رسد، از چشمه زلال شريعت نوشد، و كسي كه شكيبا باشد در كارش زياده روي نكرده با نيكنامي در ميان مردم زندگي خواهد كرد.

 

و جهاد نيز بر چهار پايه استوار است، امر به معروف، نهي از منكر، راستگويي در هر حال، و دشمني با فاسقان، پس هر كس به معروف امر كرد، پشتوانه نيرومند مومنان است، و آن كس كه از زشتي ها نهي كرد، بيني منافقان را به خاك ماليد، و آن كس كه در ميدان نبرد صادقانه پايداري كند حقي را كه بر گردن او بوده ادا كرده است، و كسي كه با فاسقان دشمني كند و براي خدا خشم گيرد، خدا هم براي او خشم آورد، و روز قيامت او را خشنود سازد.

 

۲. شناخت اقسام كفر و ترديد

و كفر بر چهار ستون پايدار است، كنجكاوي دروغين، ستيزه جويي و جدل، انحراف از حق، و دشمني كردن، پس آن كس كه دنبال توهم و كنجكاوي دروغين رفت به حق نرسيد. و آن كس كه به ستيزه جويي و نزاع پرداخت از ديدن حق نابيناست، و آن كس كه از راه حق منحرف گرديد، نيكويي را زشت، و زشتي را نيكويي پندارد و سرمست گمراهي هاست، و آن كس كه دشمني ورزيد پيمودن راه حق بر او دشوار و كارش سخت، و نجات از مشكلات دشوار است،

 

و شك چهار بخش دارد،

جدال در گفتار،

ترسيدن،

دودل بودن،

و تسليم حوادث روزگار شدن

پس آن كس كه جدال و نزاع را عادت خود قرار داد از تاريكي شبهات بيرون نخواهد آمد، و آن كس كه از هر چيزي ترسيد همواره در حال عقب گرد است، و آن كس كه در ترديد و دودلي باشد زير پاي شيطان كوبيده خواهد شد، و آن كس كه تسليم حوادث شد و به تباهي دنيا و آخرت گردن نهاد، هر دو جهان را از كف خواهد داد.

 

 

حکمت 31 نهج البلاغه

 نظر دهید »

خطر خودپسندی نیکوکاران؛ پندی از نهج البلاغه و ماجرای داوود نبی

07 مهر 1404 توسط صفيه گرجي

خطر خودپسندی نیکوکاران؛ پندی از نهج البلاغه و ماجرای داوود نبی

بلای عُجب!

 

🔸وحی رسید:

بشارت بده گناهکاران را

و بیم ده صدیقین والامقام را!

 

🔸داوود متعجب شد؛ عرضه داشت: چگونه است خداوندا؟!

🔸جواب رسید: گناهکارانِ پشیمان را بشارت ده که توبه آنها را می‌پذیرم،

و صدیقین را بیم ده که از اعمالشان دچار خودپسندی نشوند!

 

💟 و چه نیک فرمود، امیر المؤمنین علیه‌السلام:

 

💠 گناهی که تورا پشیمان کند، نزد خدا بهتر است از کار نیکی که تو را مغرور سازد .

  نهج‌البلاغه _حکمت46 

 

 نظر دهید »

صلح و مراقبت؛ توصیه‌ی امیرالمؤمنین به فرماندهان

04 مهر 1404 توسط صفيه گرجي

صلح و مراقبت؛ توصیه‌ی امیرالمؤمنین به فرماندهان

امیرالمومنین علی علیه السلام: لاَ تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاکَ إِلَیْهِ عَدُوُّکَ و لِلَّهِ فِیهِ رِضًا فَإِنَّ فِی الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِکَ وَ رَاحَةً مِنْ هُمُومِکَ وَ أَمْناً لِبِلاَدِکَ

 وَ لَکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِیَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اتَّهِمْ فِی ذَلِکَ حُسْنَ الظَّنِّ

 

هرگز پيشنهاد صلح از طرف دشمن را كه خشنودى خدا در آن است رد مكن، كه

۱ـ آسايش رزمندگان،

۲ـ و آرامش فكرى تو، 

۳ـو امنيّت كشور در صلح تأمين مى‌گردد

لكن زنهار! زنهار! از دشمن خود پس از آشتى كردن، زيرا 

گاهى دشمن نزديك مى‌شود تا غافلگير كند،

۱ـ پس دور انديش باش،

۲ـ و خوشبينى خود را متّهم كن (نسبت به آن #خوش‌بین‌مباش و آمادگی خود را حفط کن).

 

(نهج البلاغه نامه ۵۳)

 

 نظر دهید »

چرا با این همه فعالیت، احساس عقب ماندن می‌کنی؟ پاسخ در یک جمله از نهج البلاغه.

31 شهریور 1404 توسط صفيه گرجي

چرا با این همه فعالیت، احساس عقب ماندن می‌کنی؟ پاسخ در یک جمله از نهج البلاغه.

حرص در دنيا انسان را به جايى نمى رساند

فَإِنَّ الدُّنْيَا مَشْغَلَةٌ عَنْ غَيْرِهَا

 

🟠 بدان) دنيا انسان را به خود مشغول و از غير خود بيگانه مى سازد.

 

✍زيرا کار دنيا آن قدر پيچيده و متنوع و گوناگون و پر دردسر است که اگر انسان به سراغ آن برود تمام وقت انسان را به خود مشغول مى سازد تا آنجا که حتى از رسيدگى به سلامت خود و استراحت و رسيدن به همسر و فرزندان و دوستان و بستگان و از آن فراتر رسيدن به انجام فرايض الهى باز مى دارد

وکار آنها به جايى مى رسد که اگر اهل نماز باشند حتى نماز را در آخر وقت در حالى که در تمام رکعات فکرشان در مسائل دنيايى است با عجله تمام بجا مى آورند و گاه صبح هنگامى از خانه بيرون مى دوند که فرزندان آنها در خوابند و شب هنگامى باز مى گردند که باز آنها در خوابند و اين طبيعت دنياپرستى است.

 

 

این جمله نورانی از امام علی (ع) در نامه 49 نهج البلاغه، یکی از هشدارهای اساسی ایشان درباره سرشت فریبنده دنیا است. در ادامه، تفسیر، عناوین جذاب و کلیدواژه‌ها را ارائه می‌دهم.

 

تفسیر و تحلیل کلام امام علی (ع)

 

این جمله بخشی از توصیه‌های امام به مالک اشتر است و در واقع هشداری کلی به همه انسان‌هاست. تحلیل آن در دو سطح قابل بررسی است:

 

۱. معنای ظاهری: دنیا به چه چیزی مشغول می‌کند؟

امام می‌فرمایند دنیا انسان را بهغیر خودش مشغول می‌کند. این “غیر” می‌تواند شامل این موارد باشد:

· غیر = آخرت و اهداف متعالی: دنیا آن‌قدر با مشغله‌های کاذب (کسب مال، مقام، رقابت‌های بیهوده) انسان را سرگرم می‌کند که او را از یاد خدا، عبادت، تهذیب نفس و آماده‌سازی برای زندگی ابدی غافل می‌کند.

· غیر = خود انسان و خانواده‌اش: گاهی مشغولیت‌های دنیایی آن‌چنان زیاد می‌شود که فرد از سلامت جسم و روان خود، تربیت فرزندان و حفظ کانون خانواده بازمی‌ماند. همان‌طور که در توضیح متن نیز به درستی اشاره شد.

 

۲. معنای عمیق: مکانیزم فریب دنیا دنیا

با ایجاداحساس نیازهای کاذب و بی‌پایان، دائماً ذهن و انرژی انسان را به خود معطوف می‌کند. این مشغولیت، یک شلوغی مضر است؛ مانند کسی که آن‌قدر مشغول جمع‌آوری هیزم برای گرم کردن خانه است که فراموش می‌کند باید خانه‌ای بسازد تا هیزم در آن بسوزد. دنیا ما را به “وسایل” مشغول می‌کند و از “اهداف” اصلی زندگی غافل می‌نماید.

 

پیام کاربردی: امام علی (ع) به ما می‌آموزند که باید هوشیارانه مرز بین “استفاده از دنیا” و “اسارت در دنیا” را تشخیص دهیم. دنیا وسیله است برای رسیدن به کمال، نه اینکه خودش هدف نهایی شود.

 

این حدیث یادآور می‌شود که پرداختن به “غیر المهم” (مشغولیت‌های دنیوی زودگذر)، باعث تضییع “الأهم” (سعادت ابدی) می‌شود.

 نظر دهید »

چرا در ترک عادت‌های مخرب شکست می‌خوریم؟ پاسخ امام علی در یک جمله.

30 شهریور 1404 توسط صفيه گرجي

چرا در ترک عادت‌های مخرب شکست می‌خوریم؟ پاسخ امام علی در یک جمله.

🔻خود را از عادت های هلاکت بار نجات دهید.

 

🔸 أَيُّهَا النَّاسُ تَوَلَّوْا مِنْ أَنْفُسِكُمْ تَأْدِيبَهَا، وَ اعْدِلُوا بِهَا عَنْ ضَرَاوَةِ عَادَاتِهَا.|حکمت ۳۵۹

 

▫️ای مردم، خودتان ادب کردن خویش را بر عهده بگیرید، و نفس را از عادت های هلاکت بار بازگردانید.

 

تفسیر و تحلیل حدیث

 

این حکمت بلند، فرمانی است از سوی امام علی (ع) که یک دستورالعمل عملی برای نجات و تعالی نفس ارائه می‌دهد. این جمله دو بخش کلیدی و مکمل دارد:

 

۱. «تَوَلَّوْا مِنْ أَنْفُسِكُمْ تَأْدِيبَهَا» (خودتان ادب کردن خویش را بر عهده بگیرید):

 

· تأدیب به معنای آموزش، تربیت و اصلاح است. امام (ع) بر مسئولیت فردی هر شخص در قبال تربیت نفس خود تأکید می‌کنند. این یک کار بیرونی نیست که دیگران بخواهند برای ما انجام دهند، بلکه یک جهاد درونی (جهاد اکبر) است که باید خودمان پیشگام آن باشیم.

· این بخش، نافی نقش معلم و مربی نیست، بلکه بر  خودانگیختگی فرد در فرآیند تربیت تأکید می‌ورزد.

 

۲. «اعْدِلُوا بِهَا عَنْ ضَرَاوَةِ عَادَاتِهَا» (نفس را از عادت های هلاکت بار بازگردانید):

 

· «ضَرَاوَةِ عَادَاتِهَا» قدرتمندترین بخش این حدیث است. «ضَراوَة» به معنای عادت شدید، چیره شده، و به حالت غریزه درآمده است. امام (ع) به عادت‌هایی اشاره می‌کنند که آن‌چنان در جان انسان ریشه دوانده‌اند که گویی جزئی از طبیعت او شده‌اند و ترک آنها بسیار دشوار به نظر می‌رسد.

· «اعْدِلُوا» به معنای منصرف کردن، بازگرداندن و تغییر جهت دادن است. این فعل، حاکی از اقدامی قاطع و ارادی است. نفس به سوی این عادات مخرب گرایش دارد و انسان باید با اراده‌ای محکم، آن را از این مسیر منحرف کرده و به سمت دیگری ببرد.

 

پیام کلی: این حدیث شریف به ما می‌آموزد که رهایی از چنگال عادت‌های ویرانگر، نیازمند خودرأیی، مسئولیت‌پذیری و اقدام جهادی است. نباید منتظر معجزه یا نجات‌دهنده‌ای بیرونی بود. نجات از «ضَراوَة العادات» با «تولی التأدیب» ممکن می‌شود.

 نظر دهید »

حکمت ۸۹ نهج‌البلاغه، کلامی از امیرالمؤمنین علی(ع)

27 شهریور 1404 توسط صفيه گرجي

حکمت ۸۹ نهج‌البلاغه، کلامی از امیرالمؤمنین علی(ع)

 

«مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَبَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَبَيْنَ النَّاسِ، وَمَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ، وَمَنْ كَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ كَانَ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ»

 

🔹 هر که رابطه خود با خدا را اصلاح کند، خداوند رابطه او با مردم را اصلاح می‌کند. و هر که امر آخرتش را اصلاح نماید، خداوند امر دنیایش را اصلاح خواهد کرد. و هر که در درون خود واعظی (هشداردهنده) داشته باشد، خداوند حافظ و نگهبانی برای او قرار خواهد داد.

 

درسی برای امروز

این حکمت سه پیام کلیدی دارد: ۱.اولویت رابطه با خدا: اصلاح ارتباط با خداوند، مقدمه اصلاح روابط اجتماعی است.

۲. توکل بر آخرت: وقتی آخرت را هدف قرار دهیم، دنیا نیز به برکت آن سامان می‌یابد.

۳. مراقبه درونی: اگر وجدان بیداری داشته باشیم، حمایت الهی شامل حالمان می‌شود

 نظر دهید »

حکمت شماره ۷۲: بی‌وفایی‌های دنیا و درس‌های گذر عمر

26 شهریور 1404 توسط صفيه گرجي

 

حکمت شماره ۷۲: بی‌وفایی‌های دنیا و درس‌های گذر عمر

درس‌های اخلاقی

 

حکمت شماره ۷۲ امام علیه‌السلام درباره بی‌وفایی‌های دنیا، تصویری روشن از حقیقت زندگی و گذر روزگار به ما ارائه می‌دهد:

دنیا بدن‌ها را فرسوده، آرزوها را تازه می‌کند، مرگ را نزدیک و خواسته‌ها را دور و دراز می‌سازد؛ کسی که به آن دست یافت خسته می‌شود، و آن که به دنیا نرسید رنج می‌برد.

نکات مهم حکمت

1. فرسودگی بدن با گذر زمان

روزگار، جسم انسان را فرسوده می‌کند و نیروی جوانی را کاهش می‌دهد. این فرسودگی بخشی از طبیعت زندگی است که انسان باید آن را بپذیرد.

 

2. تجدید آرزوها و حرص انسان

گذر عمر باعث نو شدن آرزوها و خواسته‌ها می‌شود. هرچه به مرگ نزدیک‌تر می‌شویم، احساس می‌کنیم زمان کمی برای تحقق آرزوها داریم و این گاهی باعث افزایش حرص و تلاش بیش از حد می‌شود.

 

3. نزدیکی مرگ و دوری خواسته‌ها

با گذر زمان، مرگ نزدیک‌تر و دستیابی به آرزوها دشوارتر می‌شود. انسان با محدودیت زمان و توان مواجه است و باید هوشمندانه انرژی و وقت خود را مدیریت کند.

 

4. خستگی و رنج حاصل از دنیا

کسانی که به خواسته‌های دنیوی دست می‌یابند، خسته می‌شوند و فشار زندگی مادی را تجربه می‌کنند. و کسانی که به آن نرسیده‌اند، رنج فراق و ناکامی را می‌چشند. دنیا هیچ کس را کامل راضی نمی‌کند؛ هم رسیدن و هم نرسیدن مشکلات خاص خود را دارد.

 

این حکمت یادآوری می‌کند که دنیا بی‌وفاست و هیچ کس را کامل راضی نمی‌کند. درس اصلی این است که:

از وابستگی شدید به دنیا بکاهیم،

ارزش زمان و نیروی خود را بدانیم،

آرزوهای معقول و واقعی را دنبال کنیم، و بیشتر به جنبه‌های معنوی و جاودانه زندگی توجه کنیم.

 

 نظر دهید »

حکمت ۶۶ امام علی (ع)، شرطِ درخواست کمک

25 شهریور 1404 توسط صفيه گرجي

حکمت ۶۶ امام علی (ع)، شرط درخواست کمک

 

🕊️ حکمت شماره ۶۶ از گنجینه کلام مولا علی (ع) 🪽

 

«فَوْتُ الْحَاجَةِ، أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَى غَيْرِ أَهْلِهَا»

 

✨ از دست دادن حاجت، آسان‌تر از درخواست کردن از نااهل آن است.

 

🔸 در زندگی اجتماعی، همه ما به یکدیگر نیازمندیم و تعاون، اساس جامعه است. اما باید دانست که چه کسی شایسته درخواست ماست.

 

اهل یا نااهل:

✅اهل: کسی که دارای سخاوت و مهر است. ❌نااهل: کسی که بخیل است و اگر کمک کند، منت می‌گذارد و عیب‌جویی می‌کند.

 

📖 در تأیید این کلام، حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است: امیرالمؤمنین(ع) دعا کردند: «خدایا مرا به هیچ‌یک از مخلوقاتت نیازمند مکن.» پیامبر(ص) فرمودند: اینطور دعا نکن! زیرا همه انسان‌ها به هم نیازمندند. بلکه بگو: «خدایا مرا به انسان‌های شرور نیازمند مکن؛ کسانی که اگر ببخشند، منت می‌گذارند و عیب‌جویی می‌کنند.»

 

🎵 به قول شاعر: هر چه از دونان به منت خواستی در تن افزودی و از جان کاستی

 

✨ درس زندگی: عزت نفس و استقلال خود را با درخواست از افراد ناشایست،خدشه‌دار نکنیم. گاهی بهترین انتخاب، صبر و توکل بر خداوند است.

 

 نظر دهید »

عُمّارُ اللَّيْلِ وَ مَنارُ النَّهار؛ توصیف اهل بیت در خطبه قاصعه

24 شهریور 1404 توسط صفيه گرجي

 

🛡️ امام علی(ع) و شجاعت در راه خدا

📖 در خطبه قاصعه، امام علی(ع) خودش را این‌گونه معرفی می‌کند:  

«مِنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ بِزَعْزَعَةِ الْأَبْدَانِ، وَلَا بِخَوْرِ فِي الْأَعْمَالِ، وَلَا بِمَلَامَةِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»  

یعنی: «از قومی هستم که لرزش بدن‌ها، سستی در عمل، و ملامت در راه خدا، آنان را از پا نمی‌اندازد.»

 

🔥 این جمله، فقط یک توصیف نیست؛ یک مانیفست اخلاقی است.  

امام علی(ع) شجاعت را نه در میدان جنگ، بلکه در ایستادگی در برابر ملامت‌ها، فشارها، و وسوسه‌های اجتماعی تعریف می‌کند.

 

🔍 در دنیایی که ترس از قضاوت دیگران، بسیاری را از مسیر حق دور می‌کند، امام علی(ع) الگوی کسی است که «در راه خدا از هیچ سرزنشی نمی‌هراسد».

 

💡 این شجاعت، ریشه در ایمان دارد؛ ایمانی که بدن را نمی‌لرزاند، عمل را سست نمی‌کند، و زبان مردم را بی‌اثر می‌سازد.

 نظر دهید »

عُمّارُ اللَّيْلِ وَ مَنارُ النَّهار؛ توصیف نورانی اهل بیت در خطبه قاصعه

24 شهریور 1404 توسط صفيه گرجي

 🌙✨ اهل بیت؛ چراغ‌های شب و روز

📖 امام علی(ع) در خطبه قاصعه، اهل بیت را این‌گونه توصیف می‌کند:  

 «عُمّارُ اللَّيْلِ وَ مَنارُ النَّهارِ»  

یعنی: شب را با عبادت زنده نگه می‌دارند، و روز را با هدایت روشن می‌سازند.

 

🔍 این تعبیر، فقط یک ستایش نیست؛ یک نقشه راه است.  

اهل بیت(ع) در شب، با راز و نیاز به خدا پیوند می‌زنند، و در روز، با رفتار و گفتارشان چراغ راه مردم‌اند.

 

💡 امام علی(ع) در این خطبه، اهل بیت را به عنوان الگوی کامل بندگی و رهبری معرفی می‌کند؛  

نه فقط عابدان شب، بلکه راهنمایان روز.

 

📌 این توصیف، ما را به تأمل دعوت می‌کند:  

آیا ما هم شب را با خدا می‌گذرانیم؟  

آیا روزمان برای دیگران روشنی دارد؟

 

 نظر دهید »

کبریایی فقط برای خداست

24 شهریور 1404 توسط صفيه گرجي

 

👑 کبریایی فقط برای خداست

📖 امام علی(ع) در خطبه قاصعه، هشدار می‌دهد:  

> «فَإِنَّهُ جَعَلَ الْكِبْرَ رِدَاءَهُ، وَالْعِزَّ إِزَارَهُ، فَمَنْ نَازَعَهُ فِي شَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ أَلْقَاهُ فِي جَهَنَّمَ»  

یعنی: خداوند کبریا را ردای خود و عزت را لباس خویش قرار داده؛ هرکس بخواهد در این صفات با او رقابت کند، در آتش افکنده می‌شود.

 

🔍 این تعبیر، یک اصل بنیادین در فلسفه اخلاق اسلامی است:  

کبریا، یعنی عظمت مطلق؛ و عظمت مطلق فقط از آنِ کسی است که نقص ندارد.  

انسان، با همه ضعف‌ها و محدودیت‌هایش، اگر بخواهد لباس کبریا بپوشد، در حقیقت دچار توهمی خطرناک شده است.

 

💡 امام علی(ع) با این بیان، ما را به تواضع دعوت می‌کند؛  

به این‌که عزت حقیقی در بندگی است، نه در خودبزرگ‌بینی.

 

📌 غرور، انسان را از مسیر عبودیت خارج می‌کند؛  

و تواضع، او را به جایگاه واقعی‌اش بازمی‌گرداند.

 

 

 نظر دهید »

امیرالمؤمنین(ع): یه لحظه غرور، می‌تونه همه‌چی رو بسوزونه

24 شهریور 1404 توسط صفيه گرجي

امیرالمؤمنین(ع): یه لحظه غرور، می‌تونه همه‌چی رو بسوزونه

🪞 تکبر؛ ریشه همه گناهان

 

📖 امام علی(ع) در خطبه قاصعه، تکبر را عامل اصلی سقوط ابلیس معرفی می‌کند.  

او می‌فرماید:  

> «فَاعْتَبِرُوا بِمَا كَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِيسَ، إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِيلَ، وَجَهْدَهُ الْجَهِيدَ…»  

👈 یعنی: با آنچه خدا با ابلیس کرد، عبرت بگیرید؛ که چگونه عبادت طولانی‌اش را به خاطر لحظه‌ای تکبر نابود کرد.

 

🔍 تکبر، فقط یک حالت روانی نیست؛ یک بیماری روحی است که انسان را از مسیر بندگی خارج می‌کند.  

ابلیس نگفت «من نمی‌توانم»، گفت «من بهترم».  

و همین «منِ برتر» آغاز همه گناهان شد.

 

💡 امام علی(ع) در این خطبه، تکبر را نقطه آغاز انحراف می‌داند؛  

و تواضع را تنها راه بازگشت به مسیر حق.

 

📌 درمان تکبر، با خودشناسی آغاز می‌شود؛  

وقتی انسان بفهمد که هیچ چیز از خودش نیست، و همه چیز از اوست.

 

 

 نظر دهید »

«خطبه قاصعه؛ روایت سقوط ابلیس از زبان امیرالمؤمنین

24 شهریور 1404 توسط صفيه گرجي

 

 ✨ ابلیس؛ اولین متکبر تاریخ

📜 امام علی(ع) در خطبه قاصعه، داستان ابلیس را نه صرفاً یک واقعه تاریخی، بلکه یک هشدار اخلاقی عمیق می‌داند.  

او می‌فرماید:  

 «فَاعْتَبِرُوا بِمَا كَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِيسَ، إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِيلَ، وَجَهْدَهُ الْجَهِيدَ…»  

👈  با آنچه خدا با ابلیس کرد، عبرت بگیرید؛ که چگونه عبادت طولانی‌اش را به خاطر لحظه‌ای تکبر نابود کرد.

 

🔍 ابلیس سال‌ها در صف عبادت‌کنندگان بود، اما وقتی نوبت به سجده بر آدم رسید، تعصب نژادی و خودبزرگ‌بینی‌اش او را از مسیر بندگی خارج کرد.  

او گفت: «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ، خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ»  

و همین جمله، آغاز سقوطش شد.

 

💡 پیام خطبه قاصعه روشن است:  

عبادت بدون تواضع، بی‌ارزش است.  

علم بدون فروتنی، خطرناک است.  

و هرکس لباس کبریا را بر تن کند، از رحمت خدا دور می‌شود.

 نظر دهید »

مناجات امیرالمؤمنین (ع)؛ توبه از گفتار بی‌ایمانی

23 شهریور 1404 توسط صفيه گرجي

مناجات امیرالمؤمنین (ع)؛ توبه از گفتار بی‌ایمانی

اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا تَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَیْکَ بِلِسَانِی، ثُمَّ خَالَفَهُ قَلْبِی”

امیرالمؤمنین علی (ع) در نهج‌البلاغه، خطبه ۷۸

💠 این فراز از مناجات امام علی (ع)، پرده از عمیق‌ترین زاویهٔ تقوا برمی‌دارد:

ناهماهنگی گفتار و دل 😔

 

🔹 گاهی زبان به عبادت گشوده می‌شود، اما دل همراهی نمی‌کند.

🔹 گاهی به ظاهر دعایی خوانده می‌شود، اما قلب غافل است.

🔹 گاهی کلامی به نام تقرب به خدا گفته می‌شود، اما نیت خالص نیست.

 

امام (ع) با این دعا به ما می‌آموزد:

✅ عبادت فقط حرکت زبان نیست؛ هماهنگی دل شرط اساسی است.

✅ از خدا بخواهیم گفتار بی‌پشتوانهٔ قلبی را ببخشد.

✅ مراقب باشیم چه چیز را به نام قربت به پیشگاه خدا می‌بریم!

 

 نظر دهید »

در عظمت آفرینش و قدرت بی‌نهایت خداوند؛ اندرزهای امام علی(ع)

22 شهریور 1404 توسط صفيه گرجي

در عظمت آفرینش و قدرت بی‌نهایت خداوند؛ اندرزهای امام علی(ع)

 

امام علی(ع) در بخشی از خطبه ۱۰۹ نهج البلاغه، عظمت آفرینش خداوند و در مقابل، ناچیزی هر چیزی در برابر قدرت بی‌کران او را توصیف می‌کنند.

 

ایشان می‌فرمایند: «منزّهی تو ای خدا!چه بزرگ است آنچه از آفریده‌هایت می‌بینیم! و چه کوچک و ناچیز است هر چیز بزرگی در مقایسه با قدرت تو!…»

 

این کلمات نورانی، اشاره به دو حقیقت بزرگ دارد:

1. عظمت آفرینش: جهان هستی با تمام شکوه و بزرگی‌اش، نشانه‌ای از قدرت خالق است و انسان را به تحسین وادار می‌کند.

2. هیچ‌بودن در برابر خدا: با وجود این عظمت، تمامی مخلوقات در مقابل عظمت و قدرت بی‌پایان پروردگار، هیچ و ناچیز به شمار می‌آیند.

 

این بیان امام(ع)، درس بزرگی در تواضع در برابر پروردگار و شناخت جایگاه حقیقی انسان در هستی است و ما را به تفکر در آیات آفرینش دعوت می‌کند.

 

 نظر دهید »

عاقبت دردناک ظالمان از زبان امام علی (ع)؛ روز انتقام سخت‌تر است!

20 شهریور 1404 توسط صفيه گرجي

عاقبت دردناک ظالمان از زبان امام علی (ع)؛ روز انتقام سخت‌تر است!

 حکمت ۲۴۱ نهج‌البلاغه 

وَ قَالَ (علیه السلام): “يَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظَّالِمِ، أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظَّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ”    و درود خدا بر او،فرمود: “روزى كه ستمديده از ستمكار انتقام كشد، سخت تر از روزى است كه ستمكار بر او ستم روا مى داشت “  

 

امام (ع) در این کلام حکیمانه به ظالمان هشدار میدهند که در انتظار انتقام باشند.

 

برخی میگویند این سخن به انتقام الهى در روز قیامت اشاره دارد در حالى که برخی آن را اشاره به انتقام هاى الهى در دنیا و آخرت دانسته اند. اگر تاریخ را مطالعه کنیم مصداقهاى زیادى براى این مطلب دیده مى شود. 

 

در قرآن کریم نیز بارها به این حقیقت اشاره شده که بسیارى از ظالمان در همین دنیا نیز گرفتار کیفرهاى شدیدى مى شوند: «و این چنین است مجازات پروردگار تو، هنگامى که شهرها و آبادى هاى ظالم را مجازات مى کند! »

 

 امام على (ع) در عهدنامه مشهور خود به مالک اشتر مى فرماید: 

 

هیچ چیز در تغییر نعمتهاى خداوند و تعجیل انتقام و کیفر او از اصرار بر ظلم و ستم سریعتر نیست، زیرا خداوند دعاى مظلومان را مىشنود و در کمین ستمکاران است.

 

 

 نظر دهید »

فضیلت نیکی و پاسخ به احسان از نگاه امامان: چگونه برتر باشیم؟

10 شهریور 1404 توسط صفيه گرجي

فضیلت نیکی و پاسخ به احسان از نگاه امامان: چگونه برتر باشیم؟

وَ قَالَ (علیه السلام): 

إِذَا حُيِّيتَ بِتَحِيَّةٍ فَحَيِّ بِأَحْسَنَ مِنْهَا، وَ إِذَا أُسْدِيَتْ إِلَيْكَ يَدٌ فَكَافِئْهَا بِمَا يُرْبِي عَلَيْهَا، وَ الْفَضْلُ مَعَ ذَلِكَ لِلْبَادِئِ.

 

و درود خدا بر او، فرمود:

 چون تو را ستودند، بهتر از آنان ستايش كن، و چون به تو احسان كردند، بيشتر از آن ببخش. به هر حال پاداش بيشتر از آن آغاز كننده است.

 

                  🌾🌸🦋🌸🌾

 

🔸 اخلاق اسلامى مى گوید هیچ کار خوبى را نباید بدون پاداش گذاشت و بهتر آن است که پاداش برترى داشته باشد.

مثلاً اگر کسی هدیه مختصرى براى ما بفرستد، ما در موقع مناسب، هدیه بهتر و بیشتر براى او بفرستیم. این کار سبب تحکیم پیوند محبت و دوستى در میان افراد جامعه میشود.

 

این که امام مى فرمایند: 

«برترى و فضیلت از آنِ کسى است که ابتدا اقدام به کار نیک کرده»، به سبب این است که شخص دوم هرکارى کند جنبه پاداش عمل را دارد در حالى که شخص اول بدون این که خدمتى به او بشود اقدام به نیکی کرده، بنابراین شخص اول بر دومى برترى دارد.

 

🦋 به همین دلیل در حدیثى از امام حسین(ع) مى خوانیم:

« سلام هفتاد حسنه دارد که شصت و نه حسنه آن از کسى است که سلام کرده و یک حسنه از آن کسى که پاسخ مى گوید»

 

💫 همچنین، کسى که ابتدا سلام مى کند یک فضیلت اخلاقى دیگر را نمایان کرده و آن مسأله تواضع است، در حالى که پاسخ گوینده تواضع خاصى ندارد جزء این که حق شناسى مى کند.

 نظر دهید »

چشم‌پوشی از لغزش جوانمردان، حکمت ۲۰ نهج‌البلاغه

08 شهریور 1404 توسط صفيه گرجي

چشم‌پوشی از لغزش جوانمردان، حکمت ۲۰ نهج‌البلاغه

وَ قَالَ (علیه السلام):  أَقِيلُوا ذَوِي الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ، فَمَا يَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ يَدُ اللَّهِ بِيَدِهِ يَرْفَعُهُ‏. 

 

و درود خدا بر او، فرمود:

 از لغزش جوانمردان درگذريد، زيرا جوانمردى نمى ‏لغزد جز آن كه دست خدا او را بلند مرتبه مى‏ سازد.

 

☘ امام(ع) در اين سخن حکمت آميز به لغزش هايى اشاره دارد که گاه از اشخاص با شخصيت سر مى زند و همگان را توصيه مى کند از آن چشم بپوشند.

 

🔸 روشن است که هر انسانى (به جز معصومان(ع) )، در زندگى خود گرفتار لغزش هايى مى شود. اگر او از افراد با شخصيت و نيکوکارى باشد، بايد به موجب حسن اعمال و رفتارش از اين لغزش ها چشم پوشى کرد.

هر گونه نقل آن براى ديگران يا سرزنش يا بزرگ نمايى کارى است خطا و بر خلاف انصاف و جوانمردى، زيرا خدا هم مدافع اين گونه افراد است. 

 

✨ از اين جمله حکمت آميز دو نتيجه مى توان گرفت: 

 

۱: اين که لغزش هاى نيکوکاران و افراد پاک و با تقوا را بايد ناديده گرفت و حسن ظنِ به آنها را نبايد با اين لغزش ها به سوء ظن مبدل کرد. 

 

۲: اين که اگر راه تقوا و نيکوکارى و جوانمردى را در پيش گيريم خداوند به هنگام لغزش ها ما را تنها نمى گذارد و دست ما را مى گيرد.

 

” دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای

فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد “

 نظر دهید »

تاثیر ویژه «سعه‌صدر» در گفتگو با مخالف

08 شهریور 1404 توسط صفيه گرجي

تاثیر ویژه «سعه‌صدر» در گفتگو با مخالف

 

🔺روزی امیرالمومنین(ع) در خطبه‌ای فرمودند:

➕«از من بپرسيد؛ چرا كه از هيچ چيزى فراتر از عرش، از من پرسش نشده، مگر آن كه پاسخش را به گونه‌اى داده‌ام كه پس از من، جز نادانى_ادّعاكننده يا #دروغگويى_افترا_زننده بر زبان جارى نمى‌كند».

 

🔺در اين هنگام، مردى که گویا از یهودیان عرب بوده، از گوشۀ مسجد بلند شد، درحالى كه در گردنش كتاب و گويا مُصحفى بود و با صداى بلند گفت:

 

➕اى آن كه ادّعاى چيزى دارد اما نمى‌داند و چيزى را كه نمى‌فهمد، به گردن مى‌گيرد! من مى‌پرسم و تو پاسخ بده. 

(أيُّهَا المُدَّعي ما لا يَعلَمُ وَ المُقَلِّدُ ما لا يَفهَمُ‌! أنَا سائِلٌ فَأَجِب)

 

🔺ياران و شيعيان حضرت، از هر طرف به قصد تأديب و تنبیه او يورش برده و بر او هجوم آوردند.

حضرت آنها را از اینکار #نهى كرد و به آنان فرمود:

(فَوَثَبَ بِهِ أصحابُ عَلِيٍّ و شِيعَتُهُ مِن كُلِّ ناحِيَةٍ و هَمّوا بِهِ‌، فَنَهاهُم)

 

➕«او را رها کنید و در این مسئله شتاب نكنيد، كه با سَبُك‌سرى و بی‌عقلی، حجّت‌هاى الهی اقامه و برپا نشده و با آن، برهان‌هاى الهی، آشكار نمى‌گردد»

(دَعوهُ و لا تَعجَلوهُ‌؛ فَإِنَّ الطَّيشَ لا تَقومُ بِهِ حُجَجُ اللّٰهِ‌، و لا تَظهَرُ بِهِ بَراهينُ الله)

 

🔺آن گاه به آن مرد، رو كرد و فرمود:

➕«به هر زبانى كه مى‌خواهى و به آنچه در دل داری، بپرس. من پاسخ مى‌دهم. شبهه و ترديدها، خداوند را به غضب نیاورده و هيچ نيازى، او را به خشم نمى‌آورد».

(سَل بِكُلِّ لِسانِكَ و ما في جَوانِحِكَ‌، فَإِنّي مُجيبٌ‌؛ إنَّ اللّٰهَ تَعالىٰ لا تَعتَلِجُ عَلَيهِ الشُّكوكُ‌، و لا يَهيجُهُ وَسَنٌ‌)

 

🔺آن مرد شروع به پرسش از حضرت کرد. هر چه پرسید حضرت پاسخ را داد و آن مرد نیز تایید کرد، تا آنجا که آن مرد سرش را تكان داد و گفت: #شهادت‌مى‌دهم كه خدايى جز خداى يكتا نيست و شهادت مى‌دهم كه محمّد، رسول خداست.

 

📌چقدر امروز به این شیوه مواجهه و سعه‌صدر در گفتگوها محتاجیم…

 

 نظر دهید »

خطرناک‌ترین گروه در امت اسلامی؛ نه مؤمن، نه مشرک، بلکه... منافقِ زبان‌باز!

06 شهریور 1404 توسط صفيه گرجي

خطرناک‌ترین گروه در امت اسلامی؛ نه مؤمن، نه مشرک، بلکه… منافقِ زبان‌باز!

 

⭕️ از این گروه باید ترسید

 

🔰 وَلَقَدْ قَالَ لِي رَسُولُ اللهِ(صلى الله عليه وآله) إِنِّي لاَ أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي مُؤْمِناً وَلاَ مُشْرِکاً; أَمَّا الْمُؤْمِنُ فَيَمْنَعُهُ اللهُ بِإِيمَانِهِ، وَأَمَّا الْمُشْرِکُ فَيَقْمَعُهُ اللهُ بِشِرْکِهِ. وَلَکِنِّي أَخَافُ عَلَيْکُمْ کُلَّ مُنَافِقِ الْجَنَانِ عَالِمِ اللِّسَانِ، يَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ، ….| نامه ۲۷

 

🔸رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به من فرمود: من بر امتم نه از مؤمن مى ترسم و نه از مشرک، چرا که مؤمن ايمانش او را از کار خلاف باز مى دارد و مشرک را خداوند به وسيله سرکشى (رسوا و) خوار و ذليل مى کند. تنها آنان که از شرشان بر شما مى ترسم کسانى اند که در دل منافقند و در زبان به ظاهر دانا، سخنانى مى گويند که شما مى پسنديد; ولى اعمالى انجام مى دهند که شما آن را زشت و ناپسند مى شماريد.

 

 

 نظر دهید »

اراده‌ی تو، فقط یک پیش‌نویس است

02 شهریور 1404 توسط صفيه گرجي

اراده‌ی تو، فقط یک پیش‌نویس است✨

 

امام علی (ع) می‌فرمایند: «عَرَفْتُاللَّهَ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ…» «خدا را به وسيله‌ی برهم خوردن تصميم‌هاى قطعى و باز شدن گره اراده‌ها شناختم.»

 

یعنی چی؟ یعنی هزاران بار برای ما پیش آمده:دقیقاً تصمیم داشتیم، برنامه ریختیم، اما یک اتفاق غیرمنتظره همه چیز را به هم ریخت و مسیر جدیدی پیش رویمان باز شد.

 

این، نشانه‌ی حضور اوست 🤲 نشانه‌ی اینکه یک مدبر حکیم،پشت صحنه‌ی زندگی ماست که گاهی اجازه نمی‌دهد اراده‌ی محدود ما، مانع خیریت بزرگ‌تر شود.

 

پس دفعه‌ی بعد که برنامه‌هایت طبق میل پیش نرفت، ناامید نشو! شاید خدا در حال نوشتن قصه‌ی بهتری برای توست. ❤️

 

 نظر دهید »

وقتی خدا نقشه‌هایت را عوض می‌کند؛ درس زیبای امام علی (ع) از شکستن تصمیم‌ها

02 شهریور 1404 توسط صفيه گرجي

وقتی خدا نقشه‌هایت را عوض می‌کند؛ درس زیبای امام علی (ع) از شکستن تصمیم‌ها

چقدر برایتان پیش آمده که برای کاری دقیقاً برنامه‌ریزی کرده‌اید، اما ناگهان همه چیز برخلاف میلتان پیش رفته؟ ممکن است در آن لحظه احساس ناامیدی یا سردرگمی کنید. اما امیرالمؤمنین علی (ع) در یک جمله‌ی عمیق، زیباترین نگاه را به این «تغییر مسیرها» می‌آموزد.

 

ایشان می‌فرمایند: «عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ، وَ حَلِّ الْعُقُودِ، وَ نَقْضِ الْهِمَم». یعنی:«خداوند سبحان را به واسطه‌ی برهم خوردن تصمیم‌های قطعی، باز شدن گره عزم‌ها و در هم ریختن اراده‌ها شناختم.»

 

اما این جمله چه معنایی دارد؟

 

این حکمت، به زیبایی اشاره می‌کند که گاهی ما برای زندگی خودمان «عزم» می‌بندیم و «عقد» می‌کنیم (تصمیم‌های محکم می‌گیریم)، اما می‌بینیم بدون دلیل واضحی، همه‌چیز تغییر می‌کند. اینجاست که پی می‌بریم اراده‌ای برتر از اراده‌ی ما، مشغول تدبیر است.

 

این برهم خوردن برنامه‌ها، نشانه‌ی غفلت یا تنبیه نیست؛ بلکه نشانه‌ی حضور مدیری حکیم است که از آینده‌ی زندگی ما باخبر است و گاهی اجازه نمی‌دهد تصمیم‌های محدود ما، مانع خیر و نیکی بزرگ‌تری شود که از آن بی‌خبریم.

 

نکته‌ی زیبای دیگر: در شرح این حدیث آمده که این سه کلمه (عزم، عقد، همت) ممکن است اشاره به مراتب مختلف اراده داشته باشند. یعنی چه اراده‌ی ضعیف و چه تصمیم‌های خیلی محکم ما، همه در مشیت الهی است و اوست که نهایت امر را تعیین می‌کند.

 

چه درس‌هایی می‌توان گرفت؟

 

۱. در برنامه‌ریزی‌هایت متعصب نباش. همیشه جا برای تغییر بر اساس اراده‌ی خدا بگذار. ۲.در برابر تغییر مسیرها، شکیبا و благодаگزار باش. چه بسا آن مسیر جدید، تو را از خطری پنهان نجات داده یا به فرصتی بی‌نظیر رسانده است. ۳.توکل را فراموش نکن. بعد از تصمیم‌گیری و تلاش، نتیجه را به خدا واگذار کن؛ چون او بهتر از همه می‌داند چه چیزی برای تو بهتر است.

 

امام باقر (ع) نیز در تأیید همین مفهوم می‌فرمایند: هرگاه تصمیم بر کاری گرفتم و او میان من و خواسته‌ام جدایی انداخت، فهمیدم که مدبّر، غیر از من است.

 

پس از امروز، به تغییر مسیرهای زندگی‌ات نه به عنوان یک شکست، که به عنوان نشانه‌ای از حضور و تدبیر خداوند نگاه کن.

 نظر دهید »

دوست واقعی کیست؟

25 مرداد 1404 توسط صفيه گرجي

دوست واقعی کیست؟

 

در شرح حکمت ۱۳۴ نهج‌البلاغه، امیرمؤمنان(ع) نشانه‌های یک دوست حقیقی را بیان می‌کنند.

🔹 انسان ذاتاً اجتماعی است و به یاران نیاز دارد؛ اما دوستان یکسان نیستند:

 

1. برخی مثل تاجران‌اند؛ تا منفعتی ببینند می‌مانند وگرنه رها می‌کنند.

 

2. برخی تا جایی پایبندند که خدمات گذشته‌ات را به یاد داشته باشند، اما پس از آن تو را رها می‌سازند.

 

3. اما گروه سوم، همان دوستان واقعی‌اند که پایه‌ی رابطه‌شان بر محبت و صداقت است.

 

امام علی(ع) می‌فرمایند:

دوست واقعی در سه حالت تو را فراموش نمی‌کند:

هنگام سختی و نکبت، کنارت می‌ایستد و غمخوار توست.

در زمان غیبت، حرمتت را نگه می‌دارد و پشت سرت بد نمی‌گوید.

پس از مرگت، تو را فراموش نمی‌کند؛ به خانواده‌ات سر می‌زند و برایت دعا و خیرات انجام می‌دهد.

 

📌 نکته مهم این است که مدعیان دوستی بسیارند، اما دوستان وفادار در این سه عرصه، اندکند.

 

امام علی(ع) در حدیثی دیگر فرمودند:

«دوست صادق کسی است که عیب تو را به خودت بگوید، در غیبتت وفادار بماند و تو را بر خودش مقدم بدارد.» (غررالحکم، ح 9729)

 نظر دهید »

کسی که چهار توفیق داشته باشد، از چهار نعمت محروم نمی‌شود

25 مرداد 1404 توسط صفيه گرجي

#حکمت۱۳۵ نهج‌البلاغه

امیرالمؤمنین(ع) فرمودند:

💠 کسی که چهار توفیق داشته باشد، از چهار نعمت محروم نمی‌شود:

1️⃣ دعا → اجابت

2️⃣ توبه → پذیرش

3️⃣ استغفار → مغفرت

4️⃣ شکر → افزونی نعمت

 

✨در حکمت ۱۳۵، امیرالمؤمنین علی(ع) چهار ارزش والا را معرفی می‌کنند که ضامن سعادت انسان در دنیا و آخرت است:

 

1. دعا؛ کلید اجابت

کسی که توفیق دعا پیدا کند، هرگز از اجابت محروم نمی‌ماند. چرا که خداوند وعده داده: مرا بخوانید تا اجابت کنم. (غافر، ۶۰)

 

2. توبه؛ بازگشت پذیرفته‌شده

هیچ گناهکاری از توبه محروم نمی‌شود، زیرا خداوند می‌فرماید: توبه بر عهده خداست برای کسانی که کار بدی از روی جهالت انجام می‌دهند و سپس زود بازمی‌گردند. (نساء، ۱۷)

 

3. استغفار؛ راه آمرزش

استغفار دری است به سوی رحمت بی‌پایان خدا. قرآن می‌فرماید: هرکس به خودش ستم کند سپس از خدا آمرزش بخواهد، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت. (نساء، ۱۱۰)

 

4. شکر؛ مسیر افزونی نعمت

شکرگزاری نه تنها قدردانی از نعمت‌هاست بلکه راهی برای افزایش آنهاست. همان‌گونه که در قرآن آمده: اگر شکر کنید، نعمتتان را افزون خواهم کرد. (ابراهیم، ۷)

 

 

 نظر دهید »

رازهای تقرب به خدا در کلام امیرالمؤمنین(ع)

25 مرداد 1404 توسط صفيه گرجي

رازهای تقرب به خدا در کلام امیرالمؤمنین(ع)

 

در حکمت ۱۳۶ نهج‌البلاغه، امام علی(ع) با بیانی کوتاه، چهار مسیر اساسی برای رسیدن به خداوند را معرفی می‌کنند:

 

1. نماز؛ معراج مؤمن

نماز تنها حرکات و اذکار نیست، بلکه بال پرواز روح به سوی خداست. شرط این پرواز، «تقوا»ست؛ همان چیزی که قرآن نیز بر آن تأکید کرده: خداوند تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد.

 

2. حج؛ جهاد ضعیفان

برای آنان که توان حضور در میدان جنگ ندارند، حج، میدانی از جهاد است؛ تمرینی بر صبر، ایستادگی و همبستگی امت اسلامی.

 

3. روزه؛ زکات بدن

روزه ظاهراً از بدن می‌کاهد اما در حقیقت، آن را می‌پروراند و روح را پاک می‌کند؛ همان‌گونه که بریدن شاخه‌های اضافه درخت، سبب باروری بیشتر آن می‌شود.

 

4. همسرداری؛ جهاد زن

زن مؤمن با صبر و عشق در همسرداری، همان اجر و پاداشی را دارد که مرد در میدان جهاد کسب می‌کند. این نگاه، نشان از عظمت جایگاه زن در خانواده و جامعه دارد.

 

🔎 بنابراین، هرکس در جایگاه خود، می‌تواند مجاهدی در راه خدا باشد؛ یکی با نماز، دیگری با روزه یا حج، و دیگری با همسرداری نیکو.

 

 نظر دهید »

کاری نکن که از افشاش بترسی

19 مرداد 1404 توسط صفيه گرجي

کاری نکن که از افشاش بترسی

 

امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: کاری که از آشکار شدنش شرم داری، اصلاً در خلوت هم انجام نده.

📚 نهج‌البلاغه، نامه ۶۹

 

🔸 یعنی اگه یه کاری رو نمی‌تونی جلوی مردم انجام بدی، چرا باید توی خلوت انجامش بدی؟  

🔸 اگه قراره بعداً انکارش کنی، توجیهش کنی یا عذرخواهی کنی، پس از اول سمتش نرو!

 

🔍 این حرف، سه سطح داره

 

۱. سطح فردی

اگه خودتو در محضر خدا ببینی، دیگه توی خلوت هم حیا می‌کنی.  

آدمی که از خودش شرم نمی‌کنه، به خودش خیانت کرده، نه فقط به جامعه.

 

۲. سطح اجتماعی

پنهان‌کاری، انکار و توجیه، جامعه رو به سمت دورویی و بی‌اعتمادی می‌بره.  

اگه رفتارت باعث شرمندگیه، چرا اصلاً انجامش نده.

 

۳. سطح حکومتی

وقتی یه مسئول کاری می‌کنه که از افشاش می‌ترسه، فقط آبروی خودش نمی‌ره؛  

بلکه اعتماد مردم، اعتبار نظام و حیثیت دین رو هم نابود می‌کنه.

 

 نظر دهید »

شایسته‌سالاری علوی ۴ ستون حکمرانی الهی در نهج‌البلاغه (برگزیدگان بر پایه لیاقت، نه روابط

16 مرداد 1404 توسط صفيه گرجي

شایسته‌سالاری علوی ۴ ستون حکمرانی الهی در نهج‌البلاغه (برگزیدگان بر پایه لیاقت، نه روابط)

امام علی(ع) در ترسیم سیمای حکومت الهی، نصب کارگزاران را فقط بر محور شایستگی تعریف می‌کنند

 هیچ امری در گزینش استانداران، فرمانداران و فرماندهان جز شایستگی شخص دخالت ندارد

حال این شایستگی در چهار بعد درخشان تجلی می‌یابد

 🔷 ۱. اصالت ریشه‌ها | نجابت تبار

   - چرا؟ هر فرد، برآیند تربیت خانواده‌اش است.

   - کاربست گزینش مدیرانی با پیشینه اخلاقی و تربیتی سالم، ضامن سلامت تصمیمات کلان.

 🔷 ۲. دانش + تجربه | تخصص عمل‌محور

   - چرا؟ مسئولیت بدون صلاحیت اجرایی، ویران‌گر است.

   - کاربست واگذاری مسئولیت فقط به اهل فن آزموده؛ کسانی که دانش انجام آن کار را دارند.

🔷 ۳. کارگزاری = امانت‌داری | نه غنیمت‌خواری

   - چرا؟ مقام، طعمه‌ای برای بهره‌کشی نیست.

   - کاربست نگاه خدمت‌محور به جای منفعت‌طلبی؛ جایگاه، فرصتی برای ایثار است نه چپاول.

🔷 ۴. حفظ اموال عمومی | دزدی توجیه‌پذیر نیست.

   - چرا؟ اموال مردم، امانت الهی است.

   - کاربست هرگونه استفاده شخصی از بیت‌المال - حتی با توجیهات ظاهری - خیانت به خدا و خلق است.

   (نکته کلیدی امام(ع) حتی تأویل برای سوءاستفاده را نابود می‌کنند.)

چراغ راه امروز

سیمای کارگزاران علوی، آینه‌ای فراتر از زمان است. این چهار ستون، سدی در برابر فساد اداری و نقشه‌ای برای حکمرانی عادلانه اند. هر جامعه‌ای که این معیارها را فراموش کند، محکوم به انحطاط اخلاقی و مدیریتی است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 نظر دهید »

هشدار امام علی(ع): عمل‌کنندگان به علم کم‌اند، نه گویندگان آن

14 مرداد 1404 توسط صفيه گرجي

هشدار امام علی(ع): عمل‌کنندگان به علم کم‌اند، نه گویندگان آن

امام علی علیه السلام: اعْقِلوا الخَبرَ إذا سَمِعْتموهُ عَقلَ رِعایَةٍ لا عَقلَ رِوایَةٍ، فإنَّ رُواةَ العِلمِ کَثیرٌ و رُعاتَهُ قَلیلٌ.

 

🔹 هرگاه خبرى را شنیدید آن را براى پایبندى فرا گیرید نه براى بازگویى؛ زیرا راویان علم بسیارند و پایبندان آن اندک.

 

📚 نهج البلاغه حکمت ٩٨

 نظر دهید »

سیمای حکومت علوی مردمی‌بودن + ساده‌زیستی

08 مرداد 1404 توسط صفيه گرجي

 

 

 🌿 سیمای حکومت علوی مردمی‌بودن + ساده‌زیستی

(دو ستون حکمرانی اسلامی از نگاه امام علی علیه‌السلام)

🔹 مردمی‌بودن؛ فرمان تاریخی به مالک اشتر

 .بخشی از وقتت را به نیازمندان اختصاص ده.

 در مجلس عمومی با فروتنی بنشین،

 نگهبانان را کنار بزن تا مردم بی‌ترس با تو سخن گویند..

📜 (نامه ۵۳ نهج‌البلاغه)

پیام حدیث 

- حاکم اسلامی پشت دیوار اقتدار نمی‌نشیند

- شنیدن صدای ضعیف‌ترین‌ها = شرط رستگاری جامعه

- ✋ هشدار رسول‌الله(ص)

ملتی که حق ناتوان را از زورمند نگیرد، رستگار نخواهد شد

🌾 ساده‌زیستی؛ پادزهر اشرافی‌گری

در پاسخ به اعتراض درباره ساده‌زیستی

 وای بر تو. من چون تو نیستم…

 خدا بر امامان عادل واجب کرده که همچون ضعیف‌ترین مردم زندگی کنند،

 تا فقر، فقیر را نیازارد

📜 (خطبه ۲۰۹ نهج‌البلاغه)

درس امروز

- حاکم اسلامی طبقه ممتاز نمی‌سازد

- شکاف طبقاتی = خیانت به محرومان

- ساده‌زیستی = همدردی با مردم

 ⚖️ الگوی حکمرانی برای امروز

 ویژگی، حکومت علوی حکومت‌های مرسوم

 دسترسی به حاکمبدون تشریفاتدیوارهای امنیتی

 سبک زندگی،همسان مردم اشرافی‌گری ‌

هدف،عدالت اجتماعی قدرت‌طلبی

💡 ۳ پرسش انقلابی برای مسئولان

۱. آیا میان سفره‌ی شما و مردم محروم فاصله نیست؟

۲. آیا نگهبانان، مردم را از شما دور نکرده‌اند؟

۳. آیا زندگی‌تان محرومان را می‌آزارد؟

 ✨ علی(ع) آموخت

 حکومت امانتی است برای خدمت، نه امتیازی

🎯 نکته پایانی

سیمای حکومت علوی تنها یک الگوی تاریخی نیست؛

منشوری است برای بیداری حاکمان در همه‌ی زمان‌ها.

(به امید ظهور حاکمانی بر این مُدل) 🌱

 

 

 

 

 

 

 

 

 نظر دهید »

خطبه تاریخی امام علی(ع) در صفین و تحلیل آن

06 مرداد 1404 توسط صفيه گرجي

خطبه تاریخی امام علی(ع) در صفین و تحلیل آن

 

راز تأخیر امام علی(ع) در جنگ: هدایت دشمنان مهم‌تر از نابودی آنان بود ⚔️🌱

صحنه‌ای که تاریخ را متحول کرد 

در اوج آمادگی سپاه برای نبرد در صفین، یاران با بی‌تابی پرسیدند:  

آیا تأخیر از ترس مرگ است؟ 

یا در جنگ با شامیان تردید دارید؟ 

پاسخ انقلابی امیرالمؤمنین(ع)

۱.مرگ هراسی نیست 

سوگند به خدا! فرقی نمی‌کند مرگ به سویم آید یا من به سوی مرگ روم (نهج‌البلاغه، خطبه ۵۵).

۲. هدف: #هدایت‌پذیری دشمن

هرروز جنگ را به تأخیر انداختم، فقط به امید آنکه گروهی از آنان به من بپیوندند، 

هدایت پذیرند و به نور من بینا شوند.

منطق فراموش‌نشدنی

این برایم دوست‌داشتنی‌تر است از کشتن آنان در حال گمراهی‌شان 

▫️حتی با علم به اینکه اگر کشته شوند، کیفر گناهان خویش را می‌بینند. 

 ۴ درس کلیدی از “استراتژی هدایت‌محور” امام علی(ع)

تأخیر = مسئولیت، زمان‌گیری برای فرصت هدایت  شتاب برای نابودی (#نسل‌کشی_غزه)  

دشمن = انسانِ قابل هدایت باور به ظرفیت نورپذیری همه، دشمن‌سازی به مثابه شر مطلق

جنگ = آخرین راه، اولویت دیپلماسی هدایت‌گرا جنگ‌طلبی به عنوان دستور الهی

پیروزی = بیداری دلها، هدف نهایی: احیای انسانیت  پیروزی = سلطه‌جویی (#آپارتاید)  

منطق جمهوری اسلامی در مسئله فلسطین

جنگ برای #بیداری_انسانیت، نه انتقام 

منطق رژیم صهیونیستی 

جنگ برای #سلطه و حذف انسان

علی(ع) دشمنانش را می‌خواست زنده بمانند تا هدایت شوند،

صهیونیست‌ها کودکان را می‌کشند تا هیچ کس باقی نماند.

 نظر دهید »

هشدار علی(ع) به دنیاپرستان: بت دنیا را می‌پرستی؟

01 مرداد 1404 توسط صفيه گرجي

هشدار علی(ع) به دنیاپرستان: بت دنیا را می‌پرستی؟ 

امام علی عليه‌السلام:«أ لَستُم في مَساكِنِ مَن كانَ قَبلَكُم أطولَ أعمارا ، و أبقى آثارا… تَعَبَّدوا للدُّنيا أيَّ تَعبُّدٍ، و آثَرُوها أيَّ إيثارٍ ، ثُمّ ظَعَنوا عنها بغَيرِ زادٍ مُبَلِّغٍ و لا ظَهرٍ قاطِعٍ»؛

آيا نه اينكه شما در خانه‌هاى كسانى هستيد كه پيش از شما بودند و عمرهايى درازتر و آثارى ماندنى تر داشتند… دنيا را پرستيدند چه پرستيدنى و آن را برگزيدند چه برگزيدنى! سپس بى هيچ توشه‌اى و بى هيچ مركبى كه آنها را به سر منزل مقصود برساند، از اين دنيا كوچيدند.

امیرالمؤمنین(ع) در خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه می‌فرمایند 

آیا در خانه‌های پیشینیان نیستید؟  

همانان که عمرها درازتر و یادگارها ماندگارتر داشتند…  

دنیا را پرستیدند چنانکه سزاوار پرستش بود

دنیا را برگزیدند چنانکه سزاوار برگزیدن بود 

سپس بی‌هیچ توشه‌ای و مرکبی که به مقصد رساندشان، کوچ کردند.  

۴ پای درس از کلام امام

۱. عمر دراز ≠ زندگی ارزشمند

طول عمرشان بیشتر بود، اما در بتکده دنیا اسیر شدند!  

۲. عبادت دنیا

پرستش دنیا بدترین شرک پنهان است 

۳. توشه‌سوزی

تمام سرمایه را برای دنیای فانی دادند، اما برای سفر ابدیت بی‌زاد ماندند!  

۴. مرکب بی‌پایه

اتکا به ثروت و قدرت، شترانی که از پل دوزخ نمی‌گذرند. 

 نظر دهید »

ترازوی عدالت علوی، تحلیل حکمت ۲۱۳۵ امام علی(ع)

31 تیر 1404 توسط صفيه گرجي

ترازوی عدالت علوی، تحلیل حکمت ۲۱۳۵ امام علی(ع)

 

⚔️ فرمان راهبردی امام علی(ع)، امیرالمؤمنین می‌فرمایند:《السَّيْفُ فَاتِقٌ، وَ الدِّينُ رَاتِقٌ؛ فَالدِّينُ يَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ، وَ السَّيْفُ يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ》؛ شمشیر شكافنده‌ی ستم است و دين پيونددهنده‌ی جامعه؛ كه دين به نيكی فرمان می‌دهد و شمشير از زشتی بازمی‌دارد. 

📚 غرر الحكم، ح۲۱۳۵  

🔥 ۴ کلید طلایی از این حکمت 

۱. دو بالِ اصلاح جامعه:  

   - دین (امر به معروف): بنیان‌سازی اخلاقی ← زیربنا  

   - شمشیر (نهی از منکر): برخورد با فساد ← پشتوانه اجرایی  

۲. نقش شمشیر در مکتب علوی 

   - نه ابزار تجاوز، که دفاع از مظلوم است  

   - تأیید قرآن: أَذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا (حج: ۳۹)  

   به كسانى كه جنگ بر آنان تحميل شده، رخصت [جهاد] داده شده است  

۳. تقدم معنویت بر نیروی نظامی

   - شمشیر بدون هدایت دین → ستم‌آفرین  

   - دین بدون پشتوانه اجرایی → ناتمام  

   - (تحلیل علامه جعفری در تفسیر نهج‌البلاغه)  

۴. کارکرد در حال حاضر 

   - مبارزه با صهیونیسم:  

     • دین → بیداری‌سازی مردمی  

     • شمشیر → مقاومت مسلحانه  

 نظر دهید »

منشور زندگی انقلابی امیرالمؤمنین(ع) در یک نگاه

30 تیر 1404 توسط صفيه گرجي

منشور زندگی انقلابی امیرالمؤمنین(ع) در یک نگاه

 

⚡ فرمان‌های حیاتی امیرالمؤمنین(ع) در یک نگاه

شما را به ترس از خدا سفارش می‌کنم 

- دنیاپرستی را طرد کنید (گرچه دنیا به شما رو کند)  

- حسرت دنیای ازدست‌رفته نخورید  

- حق بگویید (در همه شرایط)  

- فقط برای پاداش الهی عمل کنید  

- دشمن ستمگر و یاور ستمدیده باشید!  

📜 نامه ۴۷ نهج البلاغه  

 🔥 ۳ کلید طلایی برای زندگی الهی:  

۱. اقتصاد مقاومتی در معنویت 

   - نه دنیاگریزی مطلق، نه دنیاپرستی  

   - نسخه‌ی امام: حتی اگر ثروت دنیا به شما روی آورد، به آن دل نبندید  

۲. فریاد حق‌گویی در عصر سکوت  

   - تأکید بر قُولُوا الحَقَّ به‌عنوان سنگ‌بست مکتب علوی  

   - حق‌گویی بزرگ‌ترین سلاح در برابر نظام‌های ظلم  

۳. صلح‌سازی؛ عبادت برتر 

   - حدیث نبوی مورد استناد امام:  

   اصلاح‌ بین مردم از نماز و روزه‌ی یک سال برتر است (کنزالعمال، حدیث ۱۱۱۱۲).  

🇵🇸 پیوند با جهان امروز

این وصیت نامه، سند زنده‌ی مبارزه با تمامی ظلم‌های جهانی است:  

- دشمنی با رژیم صهیونیستی (مصداق ظالم)  

- حمایت از مردم مظلوم غزه و یمن (مصداق مظلوم)  

 نظر دهید »

وصیت امیرالمؤمنین(ع) به امام حسن و حسین(ع) دشمن ستمگر، یاور مظلوم

30 تیر 1404 توسط صفيه گرجي

وصیت امیرالمؤمنین(ع) به امام حسن و حسین(ع) دشمن ستمگر، یاور مظلوم

 

🔥 وصیت آتشین امام علی(ع) به فرزندانش 

کونا لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا  

هماره دشمن ستمگر و یاور مظلوم باشید.

📚 نهج البلاغه، نامه ۴۷  

💡 ۳ پیام کلیدی این فرمان تاریخی 

۱. دو مسئولیت ناگسستنی

   - خصم ظالم (نفی سکوت در برابر ستم)  

   - نصرت مظلوم (حمایت عملی از محرومان)  

   این فرمان، اساس مکتب عدالت‌خواهی شیعه را شکل داد.  

۲. الگوی رفتار پس از شهادت

   - تأکید بر عدم انتقام‌جویی کورکورانه:  

   پس از من، دست به کشتار مسلمانان نبرید!  

   - دستور به محدودسازی مجازات:  

   قاتل من را تنها یک ضربت بزنید و از مثله‌کردن بپرهیزید.

۳. پایبندی به اخلاق حتی با دشمن:  

   - اشاره به حدیث رسول‌الله(ص):  

   حتی سگ هار را پس از مرگش مثله نکنید!  

   (الترغیب والترهیب، ج۴، ص۳۰۲)  

🇵🇸 پیوند با فلسطین 

امروز این فرمان، فریاد هر جوان عدالت‌خواه است:  

دشمنی با رژیم صهیونیستی (ظالم) + حمایت از مردم غزه (مظلوم) = تکلیف شرعی ما  

 

 

 نظر دهید »

حسرتِ نداشته‌ها یا ازدست‌رفته‌ها؟ پند امام علی(ع) برای رهایی از غم فقدان

29 تیر 1404 توسط صفيه گرجي

حسرتِ نداشته‌ها یا ازدست‌رفته‌ها؟ پند امام علی(ع) برای رهایی از غم فقدان

«إِنْ کُنْتَ جَازِعاً عَلَى مَا تَفَلَّتَ مِنْ يَدَيْکَ، فَاجْزَعْ عَلَى کُلِّ مَا لَمْ يَصِلْ إِلَيْکَ»

(نامه ۳۱ نهج‌البلاغه | خطاب امام علی(ع) به امام حسن(ع))  

💫 معنای سخن امام 

اگر برای آنچه از دست داده‌ای غمگینی، پس باید برای هر آنچه هرگز به دست نیاورده‌ای نیز اندوهناک باشی! چرا که هر دو “فقدان” هستند.  

⚖️ پیام امام(ع)

این کلام تنها تسلّی‌دهنده نیست؛ تلنگری برای بازنگری در نگرش ماست:  

- غمِ “ازدست‌رفته‌ها” را با حسرتِ “به‌دست‌نیامده‌ها” هم‌وزن بدانید.  

- در پس این هم‌وزنی، راز رهایی نهفته است: وقتی هر دو را یکسان ببینیم، غمِ فقدان‌ها سبک‌تر می‌شود.  

🌿 امام(ع) به ما می‌آموزد

۱. به جای تمرکز بر یک فقدان خاص، نگاهی کل‌نگر به زندگی داشته باشیم.  

۲. وابستگی‌های ذهنی را کاهش دهیم (چه به داشته‌ها، چه به آرزوهای محقق‌نشده).  

۳. این بینش، سکوی پرتابی برای حرکت رو به جلوست، نه فروغلتیدن در حسرتِ دیروز.  

 ✨ فقط آن‌چه را از کف داده‌ای مُحاسب نکن؛  

 تمام فرصت‌های نرسیده را نیز بشمار…  

آن‌گاه در خواهی یافت: غم، تو را می‌آزارد نه جهان را

 

 نظر دهید »

سه کلید الهی برای طالبان علم: توفیق طلبی، استعانت و پاکسازی ذهن در شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه

22 تیر 1404 توسط صفيه گرجي

سه کلید الهی برای طالبان علم: توفیق طلبی، استعانت و پاکسازی ذهن در شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه

“وَ ابْدَأْ قَبْلَ نَظَرِكَ فِي ذَلِكَ بِالاسْتِعَانَةِ بِإِلَهِكَ وَ الرَّغْبَةِ إِلَيْهِ فِي تَوْفِيقِكَ وَ تَرْكِ كُلِّ شَائِبَةٍ أَوْلَجَتْكَ فِي شُبْهَةٍ أَوْ أَسْلَمَتْكَ إِلَى ضَلَالَة”

‘و آغاز كن پيش از نظر انداختن در مباحث و مطالب (عقلی و نظری)، به يارى جستن به پروردگارت و رغبت و روى آوردن به سوى او در اينكه تو را موفق بدارد، و رها كردن وهم و خيالى كه تو را داخل در شبهه گرداند و يا به دست گمراهى بسپارد.

در اين قسمت، سه مطلب را تذكر مي دهند كه هر يك از آنها براى طالب علم، مخصوصا علوم عقليه و مباحث نظرى نقش اساسى و سازنده دارد.

1- پيش از شروع در مباحث عقلى و كلامى

بايد از خداوند متعال در خواست يارى كرد و از ذات لايزال او كه كانون قدرت و مركز همه نيروهاست استمداد نمود و كمك خواست. آرى! در همه ى امور بايد از خدا يارى طلبيد كه اگر يك لحظه امداد غيبى و كمك حضرت حق نباشد،

رشته نظام زندگى انسان گسسته خواهد شد و اين برنامه ى مداوم و خلل ناپذير هر فرد مسلمانى است كه در تمامى مقاطع زندگى، از صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشا در نمازهاى خود از خداى متعال استمداد كرده و با جمله ى نورانى ‘اياك نعبد و ايك نستعين’ از خداوند يارى مى طلبد.

و اگر از وجود مقدس او به تنهائى يارى مى جوئيم ديگرى صلاحيت و شايستگى ندارد و قدرت و استطاعتى در تحت اختيار ديگرى نيست.انسان همواره محتاج و نيازمند است و در هر كارى بايد از خداوند مدد خواسته و از او يارى بجويد.

 

2- بايد رو به دربار الهى آورد و از او درخواست توفيق كرد

آرى علم و استدلال و رسائى ذهن در مباحث، و خلاصه دست يابى به علوم و كمالات در گرو پيدايش ده ها شرائط و جمع شدن زمينه هاى مساعد و فراهم آمدن اسباب و وسائل بيشمارى است. و همين فراهم آمدن شرائط و مساعد بودن اسباب و ابزار و وسائل، توفيق است كه بايد براى دستيابى به آن با دل و جان به خدا اقبال كرده و مشتاقانه رو به دربار ذات لايزال و فياض او آورد.

3- كنار گذاشتن همه ى شوائب و آميخته هاى خطرناك فكرى و ذهنيت هاى ناسالم

طالب علم و پژوهنده ى مطالب عاليه بايد قبلا ريشه ى اوهام و شكوك و حتى حبّ و بغضهاى شخصى و تعصبات را از ذهن خود قطع نمايد و با ذهنى خالى از تخيلات باطله، رو به علم بياورد و به پژوهشگرى حقائق بپردازد.

حب و بغضهاى بى پايه و نادرست، ذهن را از گرفتن مطالب و دسترسى به اهداف عاليه ى انسانى باز مى دارد و اوهام و شكوك، زمينه ساز شبهه هاى قوى در ذهن آدمى مى شوند و سرانجام آدمى را به منجلاب خطرناك شبهه هاى حل ناشدنى و گره هاى پيچيده خواهد كشيد و يا او را دربست به دست گمراهى خواهند سپرد، كه بكلى راه نجات بر او مسدود بماند.

 نظر دهید »

علت بی اثر بودن موعظه

22 تیر 1404 توسط صفيه گرجي

علت بی اثر بودن موعظه

امام علی علیه‌السلام: «بَينَكُم و بَينَ المَوعِظَةِ حِجابٌ مِن الغِرَّةِ»؛ ميان شما و اندرز، پرده‌اى از بى خبرى آويخته است.

 📚 نهج البلاغه : حكمت٢٨٢

تفسیر حدیث

كلمه: «حجاب» (پرده) را براى آنچه از هيأتهاى بدنى كه عارض بر نفوس مى گردند و باعث غفلت از نگاه عبرت آميز و پذيرش موعظه و بهره مندى از آن است، استعاره آورده است.

 فرمود: ميان شماها و موعظت پرده ايست از غرور و غفلت. چه خوش سروده:

بر سيه دل چه سود خواندن وعظ

نرود ميخ آهنين بر سنگ   

موعظه تنها بر دل‌هایی اثر می‌گذارد که پرده‌ی غرور را کنار زده‌اند؛ در غیر این صورت، حتی ژرف‌ترین اندرزها مانند میخ کوبیده بر سنگ، بی‌ثمر خواهد ماند.

 نظر دهید »

توصیه‌های عملی برای مقابله با شیطان

18 تیر 1404 توسط صفيه گرجي

توصیه‌های عملی برای مقابله با شیطان  

 هشدار از فريب كارى شيطان

 

همانا شيطان، راه هاى خود را به شما آسان جلوه مى دهد، تا گره هاى محكم دين شما را يكى پس از ديگرى بگشايد، و به جاى وحدت و هماهنگى، بر پراكندگى شما بيفزايد. از وسوسه و زمزمه و فريب كارى شيطان روى گردانيد، و نصيحت آن كس را كه خيرخواه شماست گوش كنيد، و به جان و دل بپذيريد.

خطبه ۱۲۱ نهج البلاغه  

 نظر دهید »

سپیدجامگان بهشت: تصویر حماسی شهدای وفادار در کلام امام علی(ع)

18 تیر 1404 توسط صفيه گرجي

سپیدجامگان بهشت: تصویر حماسی شهدای وفادار در کلام امام علی(ع)

2. وصف ياران شهيدى كه وفادار بودند

كجا هستند مردمى كه به اسلام دعوت شده و پذيرفتند، قرآن تلاوت كردند و معانى آيات را شناختند، به سوى جهاد بر انگيخته شده چونان شترى كه به سوى بچّه خود روى مى آورد شيفته جهاد گرديدند، شمشيرها از نيام بر آوردند، و گرداگرد زمين را گروه گروه، صف به صف، احاطه كردند، بعضى شهيد، و برخى نجات يافتند.

هيچ گاه از زنده ماندن كسى در ميدان جنگ شادمان نبودند، و در مرگ شهيدان نيازى به تسليت نداشتند. با گريه هاى طولانى از ترس خدا، چشم هايشان ناراحت، و از روزه دارى فراوان، شكم هايشان لاغر و به پشت چسبيده بود. لب هايشان از فراوانى دعا خشك، و رنگ هاى صورت از شب زنده دارى ها زرد، و بر چهره هايشان غبار خشوع و فروتنى نشسته بود. آنان برادران من هستند كه رفته اند، و بر ماست كه تشنه ملاقاتشان باشيم، و از اندوه و فراقشان انگشت حسرت به دندان بگيريم.

 

 

خطبه 121 نهج البلاغه

 نظر دهید »

سپیدجامگان بهشت: تصویر حماسی شهدای وفادار در کلام امام علی(ع)

18 تیر 1404 توسط صفيه گرجي

سپیدجامگان بهشت: تصویر حماسی شهدای وفادار در کلام امام علی(ع)

2. وصف ياران شهيدى كه وفادار بودند

كجا هستند مردمى كه به اسلام دعوت شده و پذيرفتند، قرآن تلاوت كردند و معانى آيات را شناختند، به سوى جهاد بر انگيخته شده چونان شترى كه به سوى بچّه خود روى مى آورد شيفته جهاد گرديدند، شمشيرها از نيام بر آوردند، و گرداگرد زمين را گروه گروه، صف به صف، احاطه كردند، بعضى شهيد، و برخى نجات يافتند.

هيچ گاه از زنده ماندن كسى در ميدان جنگ شادمان نبودند، و در مرگ شهيدان نيازى به تسليت نداشتند. با گريه هاى طولانى از ترس خدا، چشم هايشان ناراحت، و از روزه دارى فراوان، شكم هايشان لاغر و به پشت چسبيده بود. لب هايشان از فراوانى دعا خشك، و رنگ هاى صورت از شب زنده دارى ها زرد، و بر چهره هايشان غبار خشوع و فروتنى نشسته بود. آنان برادران من هستند كه رفته اند، و بر ماست كه تشنه ملاقاتشان باشيم، و از اندوه و فراقشان انگشت حسرت به دندان بگيريم.

 

 

خطبه 121 نهج البلاغه

 نظر دهید »

فریاد ناامیدی امام علی(ع): خار در پای امت یا سقوط در دام حکمیت؟

18 تیر 1404 توسط صفيه گرجي

فریاد ناامیدی امام علی(ع): خار در پای امت یا سقوط در دام حکمیت؟

 

و من خطبة له (علیه السلام) بعد ليلة الهَرير و قد قام إليه رجل من أصحابه فقال نَهيتَنا عن الحكومة ثم أمَرتَنا بها. فلم نَدر أيّ الأمرين أرشَد؟ فَصَفِق (علیه السلام) إحدى يديه على الأخرى ثم قال:

پس از پذيرش «حكميّت» در صفيّن، يكى از ياران گفت: ما را از حكميّت نهى فرمودى، سپس پذيرفتى و داور تعيين كردى ما نمى دانيم كدام يك از اين دو كار درست است امام دست بر روى دست كوبيد و با تأسف فرمود

 

 علل شكست كوفيان و پذيرش «حكميّت»

اين سزاى كسى است كه بيعت با امام خود را ترك گويد، و پيمان بشكند. به خدا سوگند، هنگامى كه شما را به جنگ با معاويه فراخواندم، خوشايندتان نبود، ولى خداوند خير شما را در آن قرار داده بود، اگر مقاومت مى كرديد، شما را راهنمايى مى كردم و اگر به انحراف مى رفتيد شما را به راه راست برمى گرداندم، اگر سر باز مى زديد، دوباره شما را براى مبارزه آماده مى كردم، در آن صورت وضعيّتى مطمئن داشتيم. امّا دريغ، با كدام نيرو بجنگم و به چه كسى اطمينان كنم؟

شگفتا، مى خواهم به وسيله شما بيمارى ها را درمان كنم ولى شما درد بى درمان من شده ايد، كسى را مى مانم كه خار در پايش رفته و با خار ديگرى مى خواهد آن را بيرون كشد، در حالى كه مى داند خار در تن او بيشتر شكند و بر جاى ماند. خدايا طبيب اين درد مرگبار به جان آمده، و آب رسان اين شوره زار ناتوان شده است.خطبه ۱۲۱ نهج البلاغه  

 نظر دهید »

به دشمنان مجال ندهید

17 تیر 1404 توسط صفيه گرجي

 به دشمنان مجال ندهید

 

وَ اللَّهِ إِنَّ امْرَأً يُمَكِّنُ عَدُوَّهُ مِنْ نَفْسِهِ يَعْرُقُ لَحْمَهُ وَ يَهْشِمُ عَظْمَهُ وَ يَفْرِي جِلْدَهُ لَعَظِيمٌ عَجْزُهُ ضَعِيفٌ مَا ضُمَّتْ عَلَيْهِ جَوَانِحُ صَدْرِهِ. أَنْتَ فَكُنْ ذَاكَ إِنْ شِئْتَ، فَأَمَّا أَنَا فَوَاللَّهِ دُونَ أَنْ أُعْطِيَ ذَلِكَ ضَرْبٌ بِالْمَشْرَفِيَّةِ تَطِيرُ مِنْهُ فَرَاشُ الْهَامِ وَ تَطِيحُ السَّوَاعِدُ وَ الْأَقْدَامُ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ ذَلِكَ ما يَشاءُ. نهج‌البلاغه خطبه ۳۴

 

🔸به خدا سوگند، كسى كه به دشمن امكان دهد كه گوشتش را تا استخوان بخورد و استخوانهايش را خرد كند و پوستش را بدرد، چه ناتوان مردى است و چه كم دل و ترسوست.

تو اگر خواهى همانند چنين مردى باشى، خود دانى، ولى من به خدا سوگند، پيش از آنكه به دشمن فرصتى چنين دهم، با شمشير مشرفّى خود، چنانش مى زنم كه استخوانهاى كاسه سرش در هوا پراكنده و دستها و پاهايش جدا گردد. خدا، زان پس، هر چه خواهد همان كند.

 نظر دهید »

هشدار امام علی(ع): قرآن را قربانی تفسیرهای نادرست نکنید! (خطبه 27 نهج البلاغه)

25 خرداد 1404 توسط صفيه گرجي

هشدار امام علی(ع): قرآن را قربانی تفسیرهای نادرست نکنید! (خطبه 27 نهج البلاغه)

 

 

ای انسانها! بدانید که قرآن، این کتاب آسمانی، فقط مجموعهای از حروف و کلمات نیست. او نوری هدایتگر، حقیقتی زنده و معیاری همیشگی برای تشخیص حق از باطل است. قرآن نازل شده تا به آن عمل کنید، حتی اگر تمام حروفش را حفظ نکنید.

 

اما هشدار! خطری بزرگ کمین کرده است:

 

🔴 خطر تحریف معنوی: برخی با دانش ناکافی یا انگیزههای نادرست، به تفسیر قرآن روی میآورند. آنها تنها بر اساس ظاهر الفاظ قضاوت میکنند و به عمق و روح کلام الهی توجهی ندارند. اینان سخن خدا را به میل خود می‌چرخانند و معنای حقیقی آن را تحریف میکنند! گویی قرآن را فدای هوس‌ها و نظرات شخصی خود می‌کنند.

 

🔴 مسئولیت سنگین علما: وای بر حال دانشمندان دینی که در این میدان گمراه میشوند! کسانی که با ادعای فهم دین، مردم را به بیراهه میکشانند. آیا کسی که با دستان خودش، کشتی نجات مردم (قرآن و دین) را غرق کند، سزاوار بخشایش است؟!

 

📌 نکته کلیدی

امام علی(ع) در این خطبه تکان‌دهنده (خطبه 27 نهج البلاغه)، بر عظمت قرآن تاکید می‌کنند و همزمان، هشداری جدی میدهند: تفسیر نادرست و تحریف معنوی قرآن، گناهی نابخشودنی و عامل گمراهی تودههاست. آنها که بدون صلاحیت کافی یا با اغراض شخصی، دست به تفسیر میزنند، گویا جان کلام خدا را میربایند و حقیقت را واژگون میسازند.

 

جمع‌بندی 

 

امروز بیش از هر زمان، این هشدار امام علی(ع) برای ما زنده است. در دریای اطلاعات و تفاسیر رنگارنگ از دین، باید:

1. قداست و عمق قرآن را همواره به یاد داشته باشیم.

2. در پذیرش تفسیرها نهایت دقت و تحقیق را به خرج دهیم و به سراغ اهل صلاحیت و تخصص واقعی برویم.

3. از کسانی که قرآن را ابزاری برای پیشبرد منافع شخصی یا گروهی خود میکنند، برحذر باشیم.

 

سخن امام علی(ع) یادآوری میکند: حفظ حقیقت دین، به اندازه عمل به آن، حیاتی است.

 

 نظر دهید »

شرط مخفیِ انتقاد کردن که امام علی فریاد زد

20 خرداد 1404 توسط صفيه گرجي

 

شرط مخفیِ انتقاد کردن که امام علی فریاد زد (خطبه ۱۰۵ را لو دادیم)

   امام علی علیه‌السلام:«وانهَوا عَنِ المُنكَرِ و تَناهَوا عَنهُ؛ فإنَّما اُمِرتُم بِالنَّهيِ بَعدَ التّناهي»؛ از زشتكارى نهى كنيد و خود از آن باز ايستيد؛ زيرا كه شما فرمان داريد ابتدا خود از كار زشت باز ايستيد و سپس ديگران را نهى كنيد.

📚 نهج البلاغه : خطبه ١٠٥

تحلیل سه‌لایه‌ای حدیث 

لایه ۱: شرطیتِ “عمل پیش از گفتار”

- مفهوم: نفیِ ریا کاریِ اخلاقی (امر به معروفِ بدون التزام عملی، خود منکری بزرگ)  

- پیامد ترک: تبدیل شدن به “منکر زنده” در چشم مردم (تضعیف اعتماد اجتماعی)  

 

لایه ۲: اولویتِ “تربیت درونی” بر “تذکر بیرونی”

- مفهوم: جنگ همزمان با دو جبهه  

  • نبرد با منکر در جامعه  

  • نبرد با منکر در نفس خویش  

- پیامد ترک: تولید شخصیت دوپاره (زبانِ مُصلح، قلبِ فاسد)  

لایه ۳: “تناهی” به مثابه اساسِ “نهی" 

- مفهوم: ساختار هرمی  

  پایه → خودپالایی (تَنَاهَوا)  

  رأس → جامعه‌پردازی (اِنْهَوا)  

- پیامد ترک: فروپاشی اصل “القابض علی دینه کالقابض علی الجمر"  

تطبیقِ عینیِ حدیث در جامعه امروز  

موقعیت: فضای مجازی

- مصداق “تَنَاهَوا": پاک‌سازی پیج شخصی از محتوای حرام پیش از انتقاد  

- مصداق “اِنْهَوا": نهی از انتشار محتوای غیراخلاقی با روش‌های خلاقانه  

 

موقعیت: حوزه اقتصاد  

- مصداق “تَنَاهَوا": رعایت حقوق کارگران پیش از شعارِ عدالت‌خواهی  

- مصداق “اِنْهَوا": مبارزه با رانت‌خواری در ساختارهای کلان  

 

موقعیت: تربیت فرزند  

- مصداق “تَنَاهَوا": اصلاحِ زبانِ توهین‌آمیزِ خود پیش از تذکر به فرزند  

- مصداق “اِنْهَوا": آموزشِ عملیِ احترام در تعاملات روزمره  

۴ گام عملی برای اجرای فرمان امام  

پله ۱: شناسایی منکرِ شخصی  

- مثال:  

  منکر فردی: غیبت  

  دفعات: ۵ بار/هفته  

  برنامه جایگزین: ذکر صلوات هنگام وسوسه  

 

پله ۲: معیار سنجشِ ” نهی” 

  • حداقل ۴۰ روز پایداری در ترک آن منکر  

  • وجود نمونه عملیِ “ترک منکر” در محیط شما  

پله ۳: نهیِ بدون ریاکاری

- فرمول اجرایی: من [رفتار نادرست] را در خودم اصلاح کردم، دوست دارم تو هم این تجربه آزادی را بچشی.

پله ۴: پاسخ به اعتراضِ خودت هم انجام می‌دهی؟ 

- پاسخ پیشنهادی: آری، ولی من اسیر این منکر نیستم؛ اما برای رهایی تو تلاش می‌کنم.

 

نقشه‌ی گفتمان‌سازی 

 

A[اصلاح نفس]——–> B{حق نهی از منکر}

B ———-> C[نهیِ همراه با مهربانی]

C ————> D[الگوسازی عملی]

D ———> E[جریان‌سازی اجتماعی]

E ————> F[تغییر نرم هنجارها]

جمله کلیدی  

امر به معروفِ بی‌عمل، تیرِ سمی است که نخست قاتلِ خودِ مُصلح می‌شود!  

 

این تحلیل نشان می‌دهد نهی از منکر در مکتب علی(ع)، جنگی دو‌جبهه‌ای است که پیروزی در آن، منوط به فتحِ نخستین جبهه (نفسِ خویش) است.

 نظر دهید »

وقتی کسی تو را دوست دارد، باور کن! (سلاح علی‌بن‌ابی‌طالب علیه خودتخریبی)

20 خرداد 1404 توسط صفيه گرجي

وقتی کسی تو را دوست دارد، باور کن! (سلاح علی‌بن‌ابی‌طالب علیه خودتخریبی)

امام علی (ع):

«مَنْ ظَنَّ بِكَ خَيْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ»؛ هرگاه کسی به تو خوش‌گمان شد، خوش‌گمانی او را تصدیق کن.

📍نهج‌البلاغه، حکمت ۲۴۸

 

گاهی کسی به ما اعتماد می‌کند یا ما را لایق و دوست‌داشتنی می‌بیند… اما ذهنمان زمزمه می‌کند:

❌ “نه، من این‌قدر خوب نیستم”

❌ “اگه منو بشناسه، نظرش عوض می‌شه”

❌ “کسی واقعاً دلسوز من نیست”

 

این صدای درونی، نشانه‌ی طرحواره‌هایی مثل “شرم/نقص” یا “بی‌اعتمادی” است. ذهنی که یاد گرفته خودش را ناکافی ببیند یا دیگران را تهدید بداند.

 

✨ امام علی (ع) می‌فرماید:

اگر کسی تو را خوب دید، تو هم مثل آن رفتار کن.

حتی اگر ذهنت مقاومت می‌کند، اجازه نده صدای شک، تو را از مهربانی و اعتماد دور کند.

 

📌 گاهی راه درمان، فقط این است که…

به مهربانی دیگران جواب مثبت بدهی.

 

 نظر دهید »

راز روابط موفق با دیگران

19 خرداد 1404 توسط صفيه گرجي

راز روابط موفق: تحلیل حدیث امام علی(ع) درباره تأثیر اصلاح رابطه با خدا بر روابط انسانی

تحلیل کلیدی حدیث

حدیث شریف  

> «مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ»؛ هر کس رابطه‌اش را با خدا اصلاح کند، خداوند رابطه او را با مردم اصلاح خواهد نمود(بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۳۶۶).

 چرا این حدیث امروز بیش‌از‌همیشه کاربردی است؟

در عصر ارتباطات پیچیده انسانی، این حدیث نقشه راهی الهی برای حل تعارضات اجتماعی ارائه می‌دهد. بر اساس تحلیل منابع دینی:

- رابطه خلق‌وخالق محور اصلی تعادل اجتماعی است:  

  امام علی(ع) در نهج‌البلاغه سه رابطه کلیدی را معرفی می‌کند:  

  ۱. رابطه انسان با خدا  

  ۲. رابطه انسان با مردم  

  ۳. رابطه دنیا و آخرت .

- اصلاح رابطه با خدا، زیرساخت روابط انسانی است:  

  آیت‌الله جوادی آملی تأکید می‌کنند قلوب مردم در دست خداست؛ بنابراین کسی که با خدا پیوند صحیح برقرار کند، خداوند دل‌های مردم را به سوی او مهربان می‌سازد .

 

مکانیزم الهی تأثیرگذاری این اصلاح

۱. تغییر درونی، تأثیر بیرونی

   - امام علی(ع) در حکمت ۴۲۳ نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «مَنْ أَحْسَنَ فِیما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ أَحْسَنَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ»؛ هر که رابطه خود با خدا را نیکو گرداند، خداوند رابطه او با مردم را نیکو می‌کند.

دلیل قرآنی: سوره مریم، آیه ۹۶ می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا»؛ بهراستی خداوند برای اهل ایمان محبت در دل‌ها قرار می‌دهد.

 

۲. اصلاح رفتارهای اجتماعی

   - کسی که رابطه‌اش با خدا بر پایه صدق و امانت استوار باشد، ناخودآگاه در روابط انسانی نیز راستگو، امین و قابل اعتماد می‌شود .  

   - این افراد جاذبه معنوی پیدا می‌کنند و مردم به‌طور طبیعی به آنان گرایش می‌یابند.

 ۴ گام عملی برای اصلاح رابطه با خدا (بر اساس کلام امیرالمؤمنین)

✅ گام اول: اخلاص در عبادت

- امام علی(ع) هشدار می‌دهند: اگر هنگام نماز می‌گویید “إیّاک نَعْبُدُ وَ إیّاک نَسْتَعِینُ"، اما در بحران‌ها از غیر خدا کمک می‌طلبید، با خدا صادق نیستید.  

- راهکار: تمرین توکل در مشکلات روزمره.

 

✅ گام دوم: تقویت “نفس لوّامه” (وجدان بیدار) 

- فرموده امیرالمؤمنین(ع): «مَنْ کَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ کَانَ عَلَیْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ»؛ هر که واعظ درونی داشته باشد، خدا حافظ اوست.  

- کاربرد عملی: پیش از هر تصمیم، از خود بپرسید: “آیا این عمل رضایت خدا را جلب می‌کند؟".

 

✅ گام سوم: اولویت‌دهی به امور آخرتی  

- در ادامه حدیث بحارالأنوار آمده: «مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْیَاهُ»؛ هر که آخرتش را اصلاح کند، خدا دنیایش را اصلاح می‌کند.  

- تفسیر: برنامه‌ریزی اقتصادی، شغلی و خانوادگی با نگاه اخروی.

 

✅ گام چهارم: پاکسازی سرّیره (باطن) 

- روایت دیگر از امام علی(ع): «مَنْ أَصْلَحَ سَرِیرَتَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِیَتَهُ»؛ هر که باطنش را اصلاح کند، خدا ظاهرش را اصلاح می‌کند.  

- تمرین: مراقبه روزانه اعمال و نیّات.

 جدول: آثار اصلاح رابطه با خدا بر روابط اجتماعی

سطح رابطه با خدا رابطه مستقیمی بر روابط انسانی ما دارد 

اخلاص در توحید

جلب اعتماد عمومی - کاهش تعارضات 

تقویت وجدان اخلاقی

رفتار عادلانه - جلوگیری از ظلم 

توجه به آخرت

برنامه‌ریزی بلندمدت - پرهیز از فریب 

تزکیه باطن

جذابیت معنوی - نفوذ کلام 

 

 ۳ اشتباه رایج در تفسیر این حدیث

❌ انزوای اجتماعی 

   - برخی گمان می‌کنند اصلاح رابطه با خدا مستلزم کناره‌گیری از مردم است؛ حال آنکه نتیجه این اصلاح، بهبود روابط اجتماعی است .

 

❌ توقع تغییر فوری  

   - آیت‌الله تهرانی هشدار می‌دهند:گاهی انسان رابطه‌اش با خدا آشتی نیست، اما انتظار دارد خدا مشکلاتش با مردم را حل کند.

 

❌ نادیده گرفتن تلاش مادی 

   - امام علی(ع) تأکید می‌کنند عمل صالح مقدمه اصلاح روابط است .

 

جمع‌بندی: چرخه فضیلت‌های ارتباطی

این حدیث سیستم هوشمند الهی را نشان می‌دهد که در آن اصلاح رابطه خالق‌وخلق، زنجیره‌ای از برکات را فعال می‌کند:  

۱. 🔄 رابطه عمودی(انسان با خدا) → تغییر درونی  

۲. 💫 تغییر درونی → جذب الطاف الهی در روابط افقی 

۳. 🌐 روابط اجتماعی اصلاح‌شده → تقویت رابطه با خدا

همه چیز از او آغاز می‌شود و به او بازمی‌گردد.

 

منابع معتبر

1. بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۳۶۶ - منبع اصلی حدیث   

2. نهج‌البلاغه، شرح سه‌گانه روابط   

3. اصول کافی، ج ۲ - تأیید روایی مکانیزم تأثیر   

4. تفسیر نمونه، آیت‌الله مکارم شیرازی - تحلیل اجتماعی حدیث   

 نظر دهید »

فلسفه بعثت انبیا از نگاه امام علی(ع)

19 خرداد 1404 توسط صفيه گرجي

 فلسفه بعثت پیامبران در نهج البلاغه | استخراج دفائن العقول + تحلیل مقام معظم رهبری  

 

مقدمه: پیامبران، احیاگران فطرت  

در خطبه شگرف امام علی(ع) در نهج البلاغه (خطبه ۱)، عمیق‌ترین فلسفه بعثت انبیا تبیین شده است: پیامبران آمدند تا گنجینه‌های دفن‌شده عقل بشری را از زیر آوار خرافات و فرهنگ‌های بیگانه بیرون کشند. این تحلیل که مقام معظم رهبری در سخنرانی ۲۹/۱۲/۱۳۵۷ بر آن تأکید کرده‌اند، امروز بیش از هر زمان دیگری درس‌آموز است.  

 

نهج البلاغه، خطبه ۱ (خطبه موسوم به “الخطبة الشقشقیة")  

«فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ… لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ، وَ یُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ، وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ، وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»  

خداوند پیامبران را برانگیخت… تا:  

۱. پیمان فطرت الهی را از مردم بازستانند (لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ)  

۲. نعمت‌های فراموش‌شده را به یادشان آورند (یُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ)  

۳. با ابلاغ رسالت بر مردم استدلال کنند (یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ)  

۴. گنجینه‌های نهفته عقل‌ها را برایشان برانگیزند (یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ)»  

 تحلیل ۴ محور بعثت انبیا با تأکید بر “دفائن العقول"  

 ۱. احیای فطرت الهی(مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ)  

- شاهد قرآنی:  

  «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا»(روم: ۳۰)  

- نکته کلیدی  

  فطرت، “سیمای الهی در نهاد انسان” است که با شرک و گناه دفن می‌شود. پیامبران با دعوت به توحید، این گنجینه را زنده می‌کنند.  

 

 ۲. یادآوری نعمت‌های مغفول(مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ)  

- مصداق عینی

  نعمت‌هایی چون “عقل"، “اختیار” و “امکان رشد” که در روزمرّگی فراموش می‌شوند.  

- تحلیل رهبری 

  تبلیغات دروغ، این نعمت‌ها را زیر زباله‌های فرهنگی دفن کرده است» (بیانات ۱۳۵۷/۱۲/۲۹)  

 

 ۳. ابلاغ رسالت برای استدلال الهی (بِالتَّبْلِیغِ)  

- حکمت فلسفی 

  پیامبران با ارائه “برنامه جامع زندگی” (شریعت)، بهانه‌گیری از جاهلان را باطل می‌کنند.  

- آیه مرتبط

  «رُسُلًا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ» (نساء: ۱۶۵)  

 ۴. استخراج گنجینه‌های خرد (یُثِیرُوا دَفَائِنَ الْعُقُولِ)  

- قلب تپنده خطبه 

  - “دفائن” = گنج‌های پنهان‌شده در عمق وجود انسان  

  - “عقول” = ظرفیت‌های کشف‌نشده تفکر، اخلاق و خداشناسی  

- تحلیل رهبری:  

  از آگاهی شما چه چیز قیمتی‌تر؟! ولی این گنج را زیر تبلیغات دروغ و فرهنگ بیگانه دفن کردند 

 مصادیق “دفن گنجینه‌های عقل” در عصر حاضر  

تبلیغات دروغ

  القای نسبی‌گرایی اخلاقی،

راهکار انبیا: احیای “حقیقت‌جویی فطری"  

خرافات

تقدیس غیرمنطقی اشیا/اشخاص 

راهکار انبیا: ترویج “خردورزی دینی"  

فرهنگ بیگانه

مصرف‌گرایی و فردگرایی افراطی 

راهکار انبیا: تقویت “هویت اسلامی"   

زباله‌های فکری

نظریه‌های ضدخانواده و ضداخلاق 

راهکار انبیا: بازسازی “نظام ارزشی" 

 

 پیام‌های کاربردی برای جامعه امروز  

۱. مسئولیت نخبگان 

   روشنفکران دینی باید “دوره‌گردان معادن عقل” باشند (الهام از بیانات رهبری).  

۲. جهاد تبیین

   افشای سیستم‌های فرهنگی که “گنج‌های فکری جوانان” را به زباله‌دانی می‌کشانند.  

 

۳. بازخوانی فطرت‌محور 

 طراحی آموزش‌های دینی بر اساس “کشف دفائن العقول” نه القای محفوظات.  

نکته طلایی

پیامبران، معدن‌کنان عقل بشری بودند؛ معادنی که استعمارگران با بمب‌های فرهنگی‌شان تلاش کردند تخریب کنند» (بیانات رهبری ۱۳۵۷)  

 نظر دهید »

رازهای خطبه ۹۳ و ۱۷۵ نهج‌البلاغه: علم غیب امام علی(ع) و هشدارهای تاریخ‌ساز برای امروز ما

18 خرداد 1404 توسط صفيه گرجي

رازهای خطبه ۹۳ و ۱۷۵ نهج‌البلاغه: علم غیب امام علی(ع) و هشدارهای تاریخ‌ساز برای امروز ما

خطبه 93 نهج البلاغه: «أَمَّا بَعْدَ حَمْدِ اللَّهِ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ، أَيُّهَا النَّاسُ فَإِنِّي فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَةِ وَ لَمْ يَكُنْ لِيَجْتَرِئَ عَلَيْهَا أَحَدٌ غَيْرِي بَعْدَ أَنْ مَاجَ غَيْهَبُهَا وَ اشْتَدَّ كَلَبُهَا؛ فَاسْأَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي،

فَوَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا [تَسْأَلُونَنِي] تَسْأَلُونِي عَنْ شَيْءٍ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ السَّاعَةِ وَ لَا عَنْ فِئَةٍ تَهْدِي مِائَةً وَ تُضِلُّ مِائَةً إِلَّا أَنْبَأْتُكُمْ بِنَاعِقِهَا وَ قَائِدِهَا وَ سَائِقِهَا وَ مُنَاخِ رِكَابِهَا وَ مَحَطِّ رِحَالِهَا وَ مَنْ يُقْتَلُ مِنْ أَهْلِهَا قَتْلًا وَ مَنْ يَمُوتُ مِنْهُمْ مَوْتاً…»؛

اما بعد. اى مردم، من چشمان فتنه را بركندم و جز من كسى را دل اين كار نبود. و اين در زمانى بود كه آشوب آن، جهان را تيره و تار كرده بود و گزند آن همه را رسيده بود؛ اكنون، پيش از آنكه مرا نيابيد، هر چه خواهيد از من بپرسيد.

سوگند به آنكه جان من در قبضه قدرت اوست، از هر واقعه اى كه از اين زمان تا روز قيامت اتفاق مى افتد، اگر از من بپرسيد شما را پاسخ خواهم داد و نيز از آن گروه كه صد كس را هدايت كنند و صد كس را گمراه، خبر مى دهم. و مى گويم كه دعوت كننده آنها كيست و پيشروشان كيست و رهبرشان كدام است.

و مي‌گويم كه اشتران خود را به كجا مى خوابانند و در كجا بار مى گشايند و كدام يك از آنان كشته مى شود و كدام يك خود مى ميرد…»؛ 

• در خطبه 175 : «وَ اللَّهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُلٍ مِنْكُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِيعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْتُ، وَ لَكِنْ أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله)؛ أَلَا وَ إِنِّي مُفْضِيهِ إِلَى الْخَاصَّةِ مِمَّنْ يُؤْمَنُ ذَلِكَ مِنْهُ. وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ وَ اصْطَفَاهُ عَلَى الْخَلْقِ، مَا أَنْطِقُ إِلَّا صَادِقاً، وَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ بِذَلِكَ كُلِّهِ وَ بِمَهْلِكِ مَنْ يَهْلِكُ وَ مَنْجَى مَنْ يَنْجُو وَ مَآلِ هَذَا الْأَمْرِ،

وَ مَا أَبْقَى شَيْئاً يَمُرُّ عَلَى رَأْسِي إِلَّا أَفْرَغَهُ فِي أُذُنَيَّ وَ أَفْضَى بِهِ إِلَيَّ. أَيُّهَا النَّاسُ، إِنِّي وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّكُمْ عَلَى طَاعَةٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُكُمْ إِلَيْهَا، وَ لَا أَنْهَاكُمْ عَنْ مَعْصِيَةٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَى قَبْلَكُمْ عَنْهَا»؛

به خدا قسم، اگر بخواهم هر يك از شما را خبر دهم كه از كجا آمده و به كجا مى رود و همه احوال او چگونه خواهد، بود مى توانم. ولى مى ترسم در باره من عقيده اى پيدا كنيد كه به رسول الله (صلى الله عليه و آله) كافر گرديد.

ولى آن رازها را با ياران خاص خود در ميان مى نهم كه آنان را بيمى از كفر نيست؛ سوگند به كسى كه محمد (صلى الله عليه و آله) را براستى به رسالت مبعوث داشته و او را از همه آفريدگان برگزيده كه جز به راستى سخن نمى گويم كه رسول الله (صلى الله عليه و آله) مرا از همه چيز آگاه ساخته است و گفته است كه چه كسى، چسان به هلاكت رسد و چه كسى، چسان رهايى يابد و سرانجام كار چه خواهد بود.

هر چه در خاطر من گذشت، پاسخش را به گوش من فرو خواند و در آن باب با من سخن گفت؛ اى مردم، به خدا سوگند، كه من شما را به هيچ فرمانى ترغيب نمى كنم، جز آنكه، خود به انجام دادن آن بر شما پيشى مى گيرم و شما را از معصيتى نهى نمى كنم جز آنكه، خود پيش از شما از انجام دادن آن باز مى ايستم»

تحلیل خطبه‌های ۹۳ و ۱۷۵ نهج‌البلاغه: گنجینه‌ی علم امامت و هشدارهای تاریخ‌ساز  

امیرالمؤمنین(ع) در این دو خطبه، دو بُعد اساسی امامت را آشکار می‌کند:  

۱. گنجینه‌ی علم غیبی (خطبه ۹۳)  

۲. التزام عملی به احکام الهی (خطبه ۱۷۵)  

 

خطبه ۹۳: چشمان فتنه را درآوردن  

کلیدی‌ترین مفاهیم

- عبارت عربی: فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَةِ 

  ترجمه و تحلیل: “چشم فتنه را درآوردم” - اشاره به سرکوب فتنه‌های پس از پیامبر(ص) مانند جنگ جمل و صفین.  

- عبارت عربی: لَمْ يَكُنْ لِيَجْتَرِئَ عَلَيْهَا أَحَدٌ غَيْرِي  

  ترجمه و تحلیل: “جز من کسی جرأت این کار را نداشت” - تأکید بر شجاعت بی‌بدیل امام در مواجهه با آشوب‌ها.  

- عبارت عربی: فَاسْأَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي 

  ترجمه و تحلیل: “پیش از آنکه مرا از دست دهید، از من بپرسید” - هشدار به فرصت‌سوزی تاریخی امت.  

- عبارت عربی: لَا تَسْأَلُونَنِي عَنْ شَيْءٍ… إِلَّا أَنْبَأْتُكُمْ

  ترجمه و تحلیل: “هر چه بپرسید خبر می‌دهم” - گواهی بر اتصال امام به علم لدنّی.  

 

پنج لایه‌ی علم امام در این خطبه:  

۱. پیش‌بینی جریان‌های فکری: شناسایی گروه‌هایی که “صد نفر را هدایت و صد نفر را گمراه می‌کنند".  

۲. شناسایی رهبران ضلالت: معرفی “ناعق (فریادزننده)، قائد (پیشرو)، سائق (راننده)” جبهه باطل.  

۳. پیش‌گویی جغرافیای نبرد: اطلاع از “مناخ رکابها (محل توقف شتران) و محط رحال (منزلگاه‌ها)".  

۴. سرنوشت‌شناسی: آگاهی از “کشته‌شدگان و مرگ‌های طبیعی” در فتنه‌ها.  

۵. زمان‌شناسی: احاطه بر وقایع “تا قیامت".  

 

نکته محوری: این خطبه در بحبوحه فتنه‌ها ایراد شد؛ زمانی که مردم پس از جنگ صفین، حیرانِ آینده بودند.  

 

خطبه ۱۷۵: مرز بین امامت و نبوت  

هشدارهای حیاتی امام:  

- عبارت کلیدی: لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُلٍ… لَفَعَلْتُ

  تحلیل: “اگر می‌خواستم سرنوشت هر یک را بازگو کنم، می‌کردم” - تأیید علم نامحدود امام.  

- عبارت کلیدی: أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِرَسُولِ اللَّهِ 

  تحلیل: “می‌ترسم درباره‌ام همانند پیامبر(ص) کافر شوید” - حریم‌داری بین امامت و نبوت.  

- عبارت کلیدی: مَا أَنْطِقُ إِلَّا صَادِقاً 

  تحلیل: “جز راست نمی‌گویم” - تأکید بر عصمت کلامی.  

- عبارت کلیدی: عَهِدَ إِلَيَّ بِذَلِكَ كُلِّهِ

  تحلیل: “پیامبر(ص) تمام این علوم را به من سپرد” - منشأ الهی-نبوی علم امام.  

 

سه اصل رهبری علوی 

۱. پیشتازی در عمل  

   "شما را به طاعتی ترغیب نمی‌کنم مگر آنکه خود پیشتر انجام دهم".  

۲. پیشگیری از معصیت  

   "شما را از معصیتی نهی نمی‌کنم مگر آنکه پیش از شما بازایستم".  

۳. انتقال علم به خواص 

   "این اسرار را تنها به یاران خاص می‌گویم” - تأسیس “شبکه‌ی علمی امامان".  

 

تطبیق تاریخی: پیش‌گویی‌های تحقق‌یافته

امام در خطبه ۹۳ این وقایع را پیش‌بینی کرد:  

- فتنه خوارج  

  “مَنْ يُقْتَلُ مِنْ أَهْلِهَا قَتْلًا” → کشته‌شدن در نهروان.  

  “مَنْ يَمُوتُ مِنْهُمْ مَوْتاً” → مرگ طبیعی برخی سران مثل عبدالله بن وهب.  

- جریان‌های انحرافی

  “فِئَةٍ تَهْدِي مِائَةً وَ تُضِلُّ مِائَةً” ← اشاره به جریان‌های دوپهلو مانند قدریه و مرجئه.  

 

درس‌های راهبردی برای امروز

۱. فریاد هشدار

   امام با صراحت می‌فرماید: “پیش از آنکه مرا از دست دهید بپرسید!” → این هشدار برای عصر غیبت نیز صادق است: استفاده از فرصت حضور علمای راستین.  

۲. معیار تشخیص رهبر

   تطبیق دو شرط اساسی:  

   - اتصال به علم الهی (توان تحلیل آینده).  

   - پیشتازی عملی (قدم گذاشتن پیش از امر کردن).  

۳. خطر غلو

   امام حتی از بیان بخشی از حقایق خودداری کرد تا مبادا مردم او را در حد نبوت بالا ببرند → نقد جریان‌های غالی‌گرا.  

 

پایان سخن  

این خطبه‌ها آیینه‌ی تمام‌نمای “حکومت الهی” است؛ حکومتی که رهبرش از آینده خبر دارد، اما برای حفظ حریم توحید، علمش را پنهان می‌کند؛ فرمان‌دهنده‌اش پیش از فرمان، خود مجری است. این است همان “طریق علی” که پیامبر(ص) فرمود: “أنا مدینة العلم و علی بابها".

 نظر دهید »

فکر، زره تصمیم‌های توست: حکمت‌های امیرالمؤمنین(ع) در تفکر پیش از عمل

17 خرداد 1404 توسط صفيه گرجي

توصیه‌های امیرالمؤمنین(ع) در مورد تفکر پیش از عمل

فکر، زره تصمیم‌های توست

حکمت‌های امیرالمؤمنین(ع) در تفکر پیش از عمل  

امیرالمؤمنین علی(ع) در غرر الحکم با دو تعبیر کوبنده، فکر پیش از عمل را ستون خردمندی می‌دانند:  

 

۱. «تَفَكَّرْ قَبْلَ أَنْ تَعْزِمَ» (پیش از تصمیم‌گیری بیندیش!)  

  تأکید بر پنج مرحله تأمل پیش از عزم نهایی: سنجش پیامدها، مشورت، ارزیابی منابع، پیش‌بینی مخاطرات، هماهنگی با ارزش‌ها.  

 

۲. «مَنْ فَكَّرَ قَبْلَ الْعَمَلِ كَثُرَ صَوَابُهُ» (هرکه پیش از عمل بیندیشد، درست‌اندیشی‌اش فزونی می‌یابد)  

 صواب = رسیدن به هدف + اخلاقی بودن مسیر + پایدار بودن نتیجه.  

 

 چرا این توصیه‌ها حیاتی است؟  

- جلوگیری از “عجله شیطانی": در روایات، عجله عامل خطا و پشیمانی معرفی شده است.  

- تحقق “عمل حساب‌شده": امام صادق(ع) می‌فرمایند: «العَملُ القلیلُ المَعرِفةِ خَیرٌ مِن کثیرٍ بِغَیرِ عِلمٍ» (عمل اندکِ آگاهانه، از عمل بی‌رویهِ بسیار برتر است).  

- پیوند عقل و ایمان: تفکر، ایمان را از تقلید کورکورانه به یقین فعال تبدیل می‌کند.  

 

 الگوی عملی تفکر علوی  

۱. پرسش‌های کلیدی پیش از تصمیم

   - آیا این کار رضای خدا را جلب می‌کند؟  

   - پیامدهای آن بر خود و دیگران چیست؟  

   - آیا منابع کافی دارم؟  

   - اگر شکست بخورم، راه بازگشت وجود دارد؟  

 

۲. سه دامِ تفکرنکردن 

   - تک‌روی (بدون مشورت) → «مستشاروا العاقل» (با خردمندان مشورت کنید)  

   - احساس‌محوری → «الهوی یعمی» (هواى نفس کورکننده است)  

   - تقلید کورکورانه → «لاتقلدوا غیرکم» (از دیگران بی‌چراغ عقل تقلید نکنید)  

نکته طلایی

در حکمت ۳۲۴ غرر می‌خوانیم: «التفکر یرد الآیات» (اندیشیدن، آیات الهی را به تو بازمی‌گرداند)؛ یعنی فکر، چراغ فهم نشانه‌های خدا در زندگی است.  

 نظر دهید »

حکمت ۱۵۰ نهج‌البلاغه: آینه دوگانگیِ انسان

15 خرداد 1404 توسط صفيه گرجي

حکمت ۱۵۰ نهج‌البلاغه: آینه دوگانگیِ انسان  

«یَسْتَعْظِمُ مِنْ مَعْصِیَةِ غَیْرِهِ مَا یَسْتَقِلُّ أَکْثَرَ مِنْهُ مِنْ نَفْسِهِ، وَیَسْتکْثِرُ مِنْ طَاعَتِهِ مَا یَحْقِرُهُ مِنْ طَاعَةِ غَیْرِهِ»؛ گناه دیگران را بزرگ می‌شمارد، اما گناهان بزرگِ خود را کوچک می‌پندارد؛ و طاعت خود را بسیار می‌داند، درحالی که همان طاعت را از دیگران حقیر می‌بیند.

 تبیین حکمت  

۱. دوگانگی در قضاوت  

- انسان یک عمل واحد را درباره خود و دیگران دوگونه ارزیابی می‌کند:  

  - ✅ عمل نیک خود→ بزرگ و ارزشمند  

  - ❌ عمل نیک دیگران → کوچک و ناچیز  

  - ❌ گناه خود → بی‌اهمیت و قابل اغماض  

  - ✅ گناه دیگران → عظیم و نابخشودنی  

 

۲. ریشه این تناقض  

- حب ذات (دوستیِ خود): این غریزه طبیعی، مانع دیدنِ عادلانهٔ اعمال می‌شود. انسان ناخودآگاه خود را محور حقانیت می‌پندارد و دیگران را با سخت‌گیری می‌سنجد.  

 

۳. پیامدهای خطرناک  

- 🔹 تفرقه‌افکنی: دامن‌زدن به کینه‌ها و قضاوت‌های ناعادلانه  

- 🔹 رکود معنوی: غفلت از اصلاح نفس به دلیل کوچک‌شماریِ خطاهای خود  

- 🔹 شکست اخلاق جمعی: تضعیف روحیهٔ انتقادپذیری و مسئولیت‌پذیری  

 درس‌های کاربردی  

- ✨ خودآگاهی: پیش از قضاوت دیگران، ترازوی عدالت را بر نفس خود تطبیق دهیم.  

- ✨ تواضع: به جای بزرگ‌نماییِ طاعات خود، آنها را لطف خدا بدانیم.  

- ✨ عفو: با یادآوریِ خطاهای خود، گذشت نسبت به دیگران را تمرین کنیم.  

 این حکمت، هشدار امام علی(ع) دربارهٔ «استانداردِ دوگانه» در سنجشِ اعمال است که ریشه در خودمحوری دارد. رهایی از این آفت، نیازمند «عدالت درون‌ذاتی» است.

 نظر دهید »

فرصت‌های خدا را دست‌کم نگیر

14 خرداد 1404 توسط صفيه گرجي

فرصت‌های خدا را دست‌کم نگیر

قرآن و کلام امام علی(ع) با همراستایی کامل هشدار می‌دهند:

۱. مهلت الهی = امتحان، نه تأیید حقانیت!

۲. جهل مرکب (نادانیِ همراه با غرور) تو را در دامِ «تفسیر نادرست فرصت‌ها» می‌اندازد.

۳. تنها راه نجات:

- دعای “رَبِّ زِدْنِی عِلْمًا” (پیوند با منبع علم)

- گسست از هفت زنجیر جهل مرکب

۴. کمینگاه الهی پایان راه کسانی است که هشدارهای تربیتی را به مسخره گرفته‌اند!

 

 نظر دهید »

هفت نشانۀ جهل مرکب از دیدگاه امام علی(ع) با استناد به نهج البلاغه

13 خرداد 1404 توسط صفيه گرجي

در تحلیل هفت نشانۀ خطرناک نادانی از منظر امیرالمؤمنین علی(ع) که در تحف العقول بر آن تأکید شده، منابع معتبری همچون نهج البلاغه این ویژگی‌ها را در چارچوب گسترده‌تری از “پیامدهای اجتماعی جهل” و “رویکردهای خرافه‌گرایانه” تبیین می‌کنند. بر اساس یافته‌های پژوهشی در منابع اسلامی، این نشانه‌ها و ریشه‌های آن‌ها را می‌توان چنین تحلیل کرد:

 

هفت نشانۀ جهل مرکب از دیدگاه امام علی(ع) با استناد به نهج البلاغه

1. خود را عالم پنداشتن (جهل مرکب)  

   امام در خطبۀ ۱۰۲ نهج البلاغه تأکید می‌کنند: “نشان نادانی شخص همین بس که ارزش خویش را نشناسد” (کَفی بِالمَرءِ جَهلاً ألّا یَعرِفَ قَدرَهُ). این همان “توهم دانایی” است که فرد را از درک عمق نادانی خود بازمی‌دارد.  

 

2. اکتفا به نظر خود (انحصارطلبی فکری)  

   در حکمت ۳۱ نهج البلاغه، جهل نتیجۀ “ستیزه‌جویی با حق” دانسته شده است. کسی که تنها به فهم ناقص خود تکیه می‌کند، پردۀ قانون را می‌درَد و به نابودی می‌افتد (خطبۀ ۱۶).  

 

3. دوری‌گزینی از عالمان (علم‌گریزی)  

   امام علی(ع) جوامع نادان را جوامعی می‌دانند که در آن “جهانِ عالم لجام‌زده است و جاهل مکرم” (بارضِ عالمُها مُلجَم و جاهلُها مُکرم). یعنی نادانان حاکمیت فکری می‌یابند و عالمان به حاشیه رانده می‌شوند.  

 

4. عیب‌جویی از دانشمندان (حسد علمی)  

   این رفتار در حکمت ۱۷۲ نهج البلاغه تحلیل شده است: “مردم دشمن چیزی هستند که نمی‌دانند” (النَّاسُ أعداءُ ما جَهِلوا). نادان برای پوشش نقص خود، به تحقیر عالمان روی می‌آورد.  

 

5. تکفیر مخالفان (انعطاف‌ناپذیری)  

   این نشانه بازتابی از “چیرگی نادانان” است که امام در تفسیر داستان حضرت موسی(ع) بیان می‌کنند: موسی نه از مرگ، بلکه از “پیروزی گمراهان” هراس داشت. جامعۀ جاهل، هر صاحب حقی را “خطاکار” می‌خواند.  

 

6. اتهام گمراه‌کنندگی به عالمان (جبهه‌گیری علیه حقیقت)  

   در خطبۀ ۱۴۶ تأکید شده که “مرگ نادانی” تنها در پرتو قرآن و عالمان عامل محقق می‌شود. نادان با متهم کردن عالمان به گمراهی، تلاش می‌کند نور حقیقت را خاموش کند.  

 

7. انکار ناآگاهانه (مکانیسم دفاعی جهل)  

   امام در شرح حکمت ۱۷۲، جهل را “ظلمت متراکم” می‌دانند که انسان در آن هر پدیده‌ای را “حیوان درنده” تصور می‌کند. این ترس از ناشناخته‌ها، به انکار و تکذیب حقایق می‌انجامد.

 

ریشه‌های جهل مرکب از منظر نهج البلاغه

- اعتماد بیجا به فهم ناقص  

  امام در خطبۀ ۱۸۹، نادان را کسی می‌دانند که “مرگ” را نه “پند” که “عبرت” می‌بیند؛ یعنی توان خردورزی ندارد و تنها به مشاهدات سطحی بسنده می‌کند.  

- تحیر در نادانی  

  عالمی که به علمش عمل نکند، “همچون نادان سرگردان است” (کَالجاهِلِ الحائِر). این سرگردانی نتیجۀ دوری از قرآن و عقل است (خطبۀ ۱۴۶).  

- سر باز زدن از یادگیری  

  در خطبۀ ۳۴ یکی از وظایف امام را “آموختن دانش به مردم” می‌دانند، زیرا جهل، بی‌اعتمادی و دشمنی می‌آفریند.

 

پیامدهای اجتماعی جهل مرکب (با استناد به تحلیل‌های نهج البلاغه)

  جمود فکری

حاکمیت جاهلان و خاموشی عالمان خطبۀ ۲: “جاهلُها مُکرم" 

 تفرقه

  دشمنی با ناشناخته‌ها (حکمت ۱۷۲) 

انکار حق 

تکذیب معجزات الهی (مانند داستان موسی) تحلیل خطبۀ ۲ 

 

راه نجات: توصیۀ امام علی(ع) برای گسست از جهل

1. تواضع در برابر علم: شناخت قدر خویش (خطبۀ ۱۰۲).  

2. پیوند با اهل دانش: “زنده‌کردن دانش” تنها با زیست قرآنی و مجالست با عالمان ممکن است (خطبۀ ۱۴۶).  

3. خردورزی: امام عقل را تنها مرجع نجات‌بخش می‌دانند: “همین مرگ، پنددهندۀ خردمندان است” (حکمت ۱۸۹).  

 

هشدار نهایی

امام علی(ع) همواره یادآور شده‌اند که بحران‌های جامعه ریشه در “چیرگی نادانان” دارد؛ همان‌ها که به نام دین، مردم را به خرافه می‌خوانند و هر صدای حق‌طلبی را خاموش می‌کنند. تنها سلاح نجات، تیزکردن شمشیر آگاهی است.

 

این تحلیل نشان می‌دهد نشانه‌های مطرح‌شده در تحف العقول، بازتابی عینی از الگوهای رفتاریِ جوامع جاهلی است که امام علی(ع) در نهج البلاغه به مصادیق تاریخی و عینی آن پرداخته‌اند.

 نظر دهید »

وصیت امیرالمؤمنین: سرمایه‌های جاودان و دام‌های هلاکت

11 خرداد 1404 توسط صفيه گرجي

کلام امام علی (ع): گنجینه‌ای از فضائل و هشدارهای حیاتی

 متن حدیث

“سرمایه‌ای سودمندتر از عقل و تنهایی وحشتناک‌تر از خودپسندی و عقلی چون تدبیر و کرامتی چون تقوا و همنشینی مثل خوش‌اخلاقی و میراثی چون ادب و بهره‌ای چون توفیق و تجارتی چون کار شایسته و سودی چون پاداش الهی و ورعی چون خودداری از درغلتیدن به شبهه‌ها و زهدی چون بی‌رغبتی به حرام‌ها و دانشی چون اندیشیدن و عبادتی چون به‌جا آوردن واجبات و ایمانی چون حیا و صبر و تبری چون فروتنی و شرافتی چون علم و پشتیبانی چون مشورت نیست. پس از سر و آنچه در سرت می‌گذرد و شکم و آنچه در درون دارد، مواظبت کن و مرگ و درازای برزخ و پوسیدگی را به یاد داشته باش.”

(بر اساس روایت تحف العقول، ص ۱۷۹)

تحلیل ساختاری و محتوایی حدیث 

 

این کلام نورانی امیرالمؤمنین (ع) را می‌توان به دو بخش اصلی تقسیم کرد:

 

۱. فهرست «بهترین‌ها» یا سرمایه‌های بی‌بدیل انسانی (۱۶ مورد):  

امام (ع) با بیان جملات کوتاه و پرمغز، ارزشمندترین دارایی‌های معنوی و اخلاقی انسان را برمی‌شمارد. هر عبارت، یک تشبیه عمیق برای درک اهمیت آن فضیلت است:

- سرمایه سودمندتر از عقل: عقل، محور همه خیرات و تشخیص خوب از بد.

- تنهایی وحشتناک‌تر از خودپسندی: غرور، انسان را از خدا و خلق جدا می‌کند و هلاکت‌بار است.

- عقلی چون تدبیر: عقل سودمند، عقل برنامه‌ریز و آینده‌نگر است.

- کرامتی چون تقوا: بزرگواری حقیقی در پرهیزگاری نهفته است.

- همنشینی مانند خوش‌اخلاقی: بهترین مصاحبت، اخلاق نیکو است.

- میراثی چون ادب: ادب، گنجینه‌ای است که از گذشتگان به ما می‌رسد و مایه سربلندی است.

- بهره‌ای چون توفیق: بزرگ‌ترین موفقیت، توفیق اطاعت خداوند است.

- تجارتی چون کار شایسته: سرمایه‌گذاری واقعی، انجام اعمال صالح است.

- سودی چون پاداش الهی: نهایت سود، ثواب و رضایت پروردگار است.

- ورعی چون خودداری از شبهات: پرهیزکار واقعی حتی از موارد مشکوک دوری می‌کند.

- زهدی چون بی‌رغبتی به حرام: زهد حقیقی، بی‌میلی قلبی به حرام است.

- دانشی چون اندیشیدن: علم سودمند، علمی است که با تفکر و تأمل همراه باشد.

- عبادتی چون انجام واجبات: پایه عبادت، انجام فرایض الهی است.

- ایمانی چون حیا و صبر: ایمان کامل، ترکیبی از حیا (بازدارنده از گناه) و صبر (استقامت در راه حق) است.

- تبری چون فروتنی: برترین افتخار، فروتنی است.

- شرافتی چون علم: شرافت واقعی در دانش و حکمت است.

- پشتیبانی چون مشورت: بهترین پشتیبان در تصمیمات، مشورت با خردمندان است.

 

۲. توصیه‌های پایانی حیاتی (مواظبت و یادآوری)

امام (ع) پس از برشمردن فضایل، به دو دستور عملی بسیار مهم و هشداردهنده اشاره می‌فرمایند:

 

- مواظبت از دو چیز

  - سر و آنچه در سر می‌گذرد (افکار، نیت‌ها، عقاید): مراقبت از اندیشه‌ها، اعتقادات، نیات و جلوگیری از ورود وسوسه‌ها و افکار شیطانی.  

  - شکم و آنچه در درون دارد (خواسته‌های نفسانی، شهوات): کنترل امیال و غرایز (به ویژه غریزه جنسی و خوراک) و پرهیز از اسارت در برابر شهوت.  

  (این دو، کلید کنترل درون و بیرون انسان است).

 

- یادآوری سه واقعیت اجتناب‌ناپذیر

  - مرگ: فراموش نکردن پایان زندگی دنیوی.  

  - درازای برزخ: توجه به فاصله و وضعیت بین مرگ و قیامت.  

  - پوسیدگی (در قبر): به خاطر سپردن عاقبت جسم خاکی.  

  (یاد این سه امر، دنیازدگی را می‌زداید و انسان را برای آخرت آماده می‌سازد).

 

نکات کلیدی و پیام‌های اصلی

 

۱. نگرش سیستمی به فضایل: فضایل اخلاقی و عملی (مانند عقل، تقوا، ادب، صبر، حیا، زهد، مشورت) در این کلام به هم پیوسته و مکمل یکدیگر معرفی شده‌اند.

۲. تقدم عقل و تدبیر: عقل به عنوان سرمایه اصلی و تدبیر به عنوان وجه عملیاتی عقل، جایگاه محوری دارند.

۳. هشدار جدی درباره خودپسندی: خودپسندی به عنوان وحشتناک‌ترین تنهایی و عامل هلاکت معرفی شده است.

۴. تأکید بر عمل صالح و پرهیز: کار شایسته (تجارت) و اجتناب از شبهات و حرام (ورع و زهد) دو بال سعادت هستند.

۵. ایمان عملی: ایمان حقیقی، ترکیبی از حیا (بازدارنده درونی) و صبر (استقامت عملی) معرفی شده است.

۶. مراقبه دائمی نفس: دستور پایانی امام (ع) (مواظبت از سر و شکم)، کلید سعادت و نشان‌دهنده اهمیت مراقبت دائم از افکار و امیال است.

۷. آخرت‌اندیشی: یاد مرگ، برزخ و پوسیدگی قبر، موتور محرکه برای عمل به همه توصیه‌های قبلی و زدودن غفلت است.

۸. جامعیت و تعادل: کلام امام (ع) هم به فضایل مثبت تشویق می‌کند و هم از رذایل و غفلت‌ها هشدار می‌دهد و هم به دنیا (تدبیر، تجارت، مشورت) توجه دارد و هم به آخرت (مرگ، برزخ، پاداش الهی).

 

نتیجه‌گیری

 

این فراز از کلام امام علی (ع) یک دستورالعمل جامع و نورانی برای سعادت دنیوی و اخروی است. ایشان با بیانی شیوا و تأثیرگذار، ارزشمندترین سرمایه‌های انسانی (فضایل اخلاقی و عملی) را معرفی کرده و در کنار آن، خطرناک‌ترین دام (خودپسندی) و ضروری‌ترین وظایف (مراقبت از نفس و یاد آخرت) را گوشزد می‌کنند. این کلام، چراغ راهی برای زندگی آگاهانه، اخلاق‌مدار و آخرت‌گراست. موفقیت در گرو به کار بستن این توصیه‌ها و پرهیز از آنچه هشدار داده شده است.

 نظر دهید »

عمل صالح؛ کلید ورود به بهشت

31 اردیبهشت 1404 توسط صفيه گرجي

عمل صالح؛ کلید ورود به بهشت

‏مردی از امام علی درخواست نصیحت کرد امام فرمود;

از كسانى مباش كه بدون عمل صالح به آخرت اميدوار است، و توبه را با آرزوهاى دراز به تأخير مى‌اندازد، در دنيا چونان زاهدان، سخن مى‌گويد، اما در رفتار همانند دنيا پرستان است.

‎(#نهج_البلاغه، منبع از حکمت ۱۵۰)

این متن، سخنانی از امام علی (ع) را نقل می‌کند که به تجلیل از اهمیت عمل صالح و توجه به حقیقت گفتار و کردار می‌پردازد. امام علی (ع) با تأکید بر این که امید به آخرت باید مبتنی بر عملکرد صحیح و اعمال نیک باشد، به شدت بر خود فریبی و بی‌عملی هشدار می‌دهد.

این روایت بیانگر این واقعیت است که صرف داشتن ظاهر مذهبی و گفتار زاهدانه کافی نیست و باید در عمل نیز به اصول دین پایبند بود. توبه و بازگشت به خداوند نباید به تأخیر بیفتد و باید به جای آرزوهای دراز، به تلاش‌های واقعی در جهت اصلاح رفتار و اعمال خود پرداخته شود.

 نظر دهید »

تر بیت

11 مهر 1394 توسط صفيه گرجي

      

                                             بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر امام علی مردم سه دسته اند :دانایی کهشناسای خداست ،اموزندهای که در راه رستگاری  کوشاست،وفرومایگانی رونده به چپ وراست که هم امیزند،وپی هر بانگی را گیرند وبا هر باد به سویی خیزند،نه از روشنی دانش فروغی یافتند ونه به سوی پناهگاهی استوار شتافتند.

انسان می تواند به سبب تربیت فطری به کمالات انسانی دست یابد و به عکس ،استعدادهای خود را در جهت کمال مطلق بپوشاند و به پایین ترین مراتب خود تنزل نماید واز حقیقت وجود خویش بی بهره ماند واز صورت وسیرتی حیوانی سر در اورد و هر گونه شر وبدی را جلوه گر شود .

به بیان امیرمومنان علی (علیه السلام ا)    « عدم الادب سبب کل شر»فقدان ادب سبب هر شر و بدی است.

بنابراین ،روی کردن به تربیت صحیح،پرداختن به ضروری ترین امور انسان و جامعه انسانی استِ ؛ورسالت تربیت انسان ها بوده است،واین موانع تربیت فطری را از سر راه ادمیان بردارند وانان را از اسارت بت وجهالت برهانند وغل وزنجیرها رااز دست وپای انسان ها بگشایند وبستر مناسب سیر کمال مطلق را فراهم نمایند .

به بیان امیرمومنان علی(ع) «خدای سبحان از فرزندان ادمی پیامبرانی برگزید وهریک به زبان وحی پیمان او را شنید ،که امانت او نگه دارد وحکم خدا را به دیگران ،واین هنگامی بود که بیشتر افریدگان از فطرت خویش بگردیدند و طومار عهد در نوردیدند ،وحق او را نشناختند وبراب او خدایانی ساختند.شیطان ها انان را خداشناسی به گمراهی کشیدند ،وپیوندشان را با پرستش خدا بریدند.پس هر چند گاه پیامبرانی فرستاد و به وسیله انان به بندگان هشدار داد تا حق میساق فطرت بگزارند،ونعمت فراموش کرده را به یاد ارند.با حجت وتبلیغ ،چراغ معرفتشان را بیفزوزند تا به ایات خدا چشم دوزند.

تمام مطالب بر گرفته از کتاب تربیت در نهج البلاغه

 نظر دهید »
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

فرهنگی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • تربیت در نهج البلاغه
  • حدیث روز
  • معرفی منابع
  • سیاسی
  • شبهات
  • مناسبت روز
    • ماه رجب
  • معرفی بازی مدافعان حرم
  • #سردار
  • عاشقانه
  • زندگی ایده‌آل
  • قانون رهایی
  • دنیای نوجوانان
  • مدیریت زمان
  • سبک زندگی
  • #امام حسین_اربعین
  • حکایت
  • حکایت
  • دانستنی‌ها
  • ماه رجب
  • معرفی کتاب با موضوع قرآنی
  • معرفی کتاب با موضوع انقلاب اسلامی
  • کودک پروری
  • دلنوشته در مورد امام زمان
  • تفسیر قرآن
  • مقاله کوتاه
  • #ترفندهای_خانداری
  • بیانات رهبر
  • دعا
  • مناسبت روز در تقویم
  • امام زمان
  • دلنوشته
  • ضرب‌المثل
  • سخنان نویسندگان
  • #اخلاق_اسلامی
  • کلام قرآن
  • اعمال مخصوص
  • سخنان امام خمینی
  • نامه نمادین
  • برگی از تاریخ
  • #به_عشق_مولا_علی
  • سخن بزرگان
  • غدیر
  • روانشناسی
  • تورات
  • طنزانه
  • همسرانه
  • محرم و تهاجم
  • متن عرفانی، انگیزشی
  • مقتل خوانی
  • امام حسین
  • ولایت‌فقیه
  • شعر برای رهبری و کشور
  • حدیث، تفسیر حدیث،#به قلم خودم
  • قلم خودم
  • صحیفه سجادیه
  • سواد رسانه‌
  • تحلیل به قلم خودم
  • دلایل فاجعه کربلا
  • امام سجاد
  • شهادت
  • فقط خدا
  • عفاف و حجاب
  • بیداری از غفلت
  • مناسبت روز
  • عرفان‌های نوظهور
  • نماز آیات
  • امام حسن
  • خبر
  • ذکر
  • فقه
  • #حدیث قدسی
  • #سواد رسانه‌
  • تلنگر
  • بحث روز
  • آموزش
  • حضرت زهرا
  • مادر

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

نظرسنجی سریع

نظرسنجی # یافت نشد.

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس