یاری حق؛ از شعار تا عمل با شناخت مصداق
یاری حق؛ از شعار تا عمل با شناخت مصداق

همۀ ما شعار «یاری حق» و «دفاع از مظلوم» را میدهیم. اما آیا همین شعارهای کلی برای نصرت دین خدا کافی است؟ متأسفانه تاریخ نشان داده که بزرگترین ضربهها به مکتب اهل بیت (ع)، از سوی کسانی زده شده که ادعای دفاع از «حق» را داشتند، اما «صاحب حق» را نمیشناختند.
خطر کلیگویی در دفاع از حق زمانی آشکار میشود که «حق» را به عنوان یک مفهوم انتزاعی بپذیریم، بدون آنکه مصداق مشخص ولی خدا در هر عصر را بشناسیم. در دوران پیامبر (ص)، منافقان مدینه نیز شعار ایمان و عدالت سر میدادند، اما هنگامی که نوبت به یاری رسول خدا میرسید، بهانهتراشی میکردند.
دفاع از حق بدون شناخت صاحب حق، همان بلایی است که بر سر امتهای پیشین آمد. قرآن کریم به روشنی اعلام میکند که نصرت خدا، از مجرای یاری خدا از طریق یاری ولی خدا محقق میشود. وقتی خداوند در قرآن از «نصرت الله» سخن میگوید، بلافاصله «نصرت رسول» و اولیایش را نیز ذکر میکند.
درسهایی از تاریخ اسلام در شناخت ولی زمان به ما هشدار میدهد. ماجرای نامههای فریبنده معاویه به امیرالمؤمنین (ع) نمونه بارز این حقیقت است. معاویه با شعارهای زیبای «مجازات قاتلان عثمان» و «عدالتخواهی»، سعی در مشروعسازی حکومت باطل خود داشت. او میکوشید مردم را از شناخت مصداق ولی خدا در هر عصر منحرف کند.
امروز نیز این آزمون ادامه دارد. وظیفه ما در قبال رهبری و ولایت فقیه، نمونه عینی همین نصرت مصداقی است. اگر کسی بگوید «من طرفدار اسلام هستم» اما در برابر ولی فقیه زمانش بایستد، در حقیقت دارد همان راهی را میرود که مخالفان امام علی (ع) رفتند.
تفاوت نصرت کلی و نصرت مصداقی مانند تفاوت «صدقه به فقرا» و «صدقه به یک فقیر مشخص» است. تا زمانی که کمک شما به یک فرد نیازمند واقعی نرسد، در عالم عمل، صدقهای داده نشده است. نصرت ولی خدا نیز باید همین گونه عینی و ملموس باشد.



