فرهنگی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

درد و دل با تو، ای مولای غایب

27 بهمن 1403 توسط صفيه گرجي

ای آقای من، ای نور چشم‌هایمان، ای امید دلهامان…  

امشب، در سکوت این شب طولانی، با تو حرف می‌زنم. با تو که غایبی، اما حضور تو در قلب‌هایمان زنده است. با تو که دوری، اما نزدیکی تو را در هر دعا و هر اشک احساس می‌کنیم.  

 

این روزها، دنیا پر از تاریکی‌ها شده است. عرفان‌های دروغین، مثل قارچ‌های سمی از هر سو سر برآورده‌اند. هر کسی ادعا می‌کند که راه نجات را می‌داند، اما هر چه بیشتر حرف می‌زنند، تاریکی‌ها بیشتر می‌شود. این عرفان‌های نوظهور، مثل سراب‌هایی هستند که تشنگان حقیقت را فریب می‌دهند و به جای آب زلال، گل‌آلودگی به آن‌ها می‌خورانند.  

 

و این بی‌بندوباری‌ها… ای آقا، دنیا پر از گناه شده است. گناهانی که مثل طاعون، دل‌ها را می‌خورد و روح‌ها را می‌میراند. برخی از جوانان ما، در این گرداب گناه غرق شده‌اند و هر روز، بیشتر از دین و ایمان فاصله می‌گیرند.  

 

 ما منتظریم، اما این انتظار، گاهی سخت می‌شود. گاهی خستگی بر دلمان سنگینی می‌کند. گاهی فکر می‌کنیم که چرا این همه صبر؟ چرا این همه انتظار؟  

 

اما بعد، یادت می‌افتیم. یادت می‌افتیم که تو هم در این غیبت، تنها نیستی. تو هم درد ما را می‌شناسی. تو هم می‌دانی که چه بر سر این دنیا آمده است. تو هم می‌دانی که ما چقدر دوستت داریم و چقدر منتظرت هستیم.  

 

ای آقای من، ما می‌دانیم که ظهور تو، یک شبه اتفاق نمی‌افتد. ما می‌دانیم که باید برای ظهورت تلاش کنیم. باید خودمان را آماده کنیم. باید دنیا را آماده کنیم. اما گاهی، این راه به نظرمان طولانی می‌آید. گاهی، این تاریکی‌ها به نظرمان بی‌پایان می‌آید.  

 

 ای مولای من، هر چند به وعده‌ی خداوند ایمان داریم. ما می‌دانیم که روزی خواهد آمد که تو از پس پرده‌ی غیبت بیرون خواهی آمد و دنیا را پر از نور خواهی کرد.  

 

 

پس بیا…  

بیا و این دنیا را نجات بده.  

بیا و این تاریکی‌ها را از بین ببر.  

بیا و ما را در آغوش حکومتت بگیر.  

 

اللهم عجل لولیک الفرج

 نظر دهید »

روز گذشته، نیمه شعبان بود

27 بهمن 1403 توسط صفيه گرجي

روز گذشته، نیمه شعبان بود؛ روزی که آسمان و زمین به خاطر تولد موعود، لبخند زدند.

 

روز گذشته، نیمه شعبان بود؛ روزی که قلب تاریخ به تپش افتاد و جهان با ولادت حضرت مهدی (عج)، موعود آخرالزمان، روشن‌تر شد. روزی که یادآور وعده‌ی خداوند است؛ وعده‌ای که روزی محقق خواهد شد و زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد.  

 

شهرها و روستاها غرق در نور و شادی بودند. چراغ‌ها روشن شدند، کوچه‌ها آذین بسته شدند و صدای ذکر و دعا از هر سو به گوش می‌رسید. کودکان با گل‌های نرگس در دست، همراه با زنان و  مردان با صدای بلند ذکر “اللهم عجل لولیک الفرج"  را فریاد می‌زند  و فضا را پر کردند و همه با هم، تولد آن عزیز غایب را جشن گرفتند.  

 

اما در میان این همه شادی، یک سکوت عمیق هم بود. سکوتی که از دل‌های منتظر برمی‌خاست. دل‌هایی که می‌گفتند: “امروز تولد اوست، اما او کجاست؟” دل‌هایی که می‌گفتند: “ما این همه شادی می‌کنیم، اما چرا او در کنارمان نیست؟” دل‌هایی که می‌گفتند: “ای کاش امروز، نه تنها جشن تولدش، که جشن ظهورش بود."  

 

روز گذشته، نیمه شعبان بود؛ روزی که یادآور انتظار بود. انتظاری که نه تنها یک حس، که یک مکتب است. انتظاری که به ما می‌گوید: “هر چقدر هم که دنیا تاریک شود، هر چقدر هم که ظلم و ستم بیداد کند، پایان راه، روشنایی است."  

 

روز گذشته، نیمه شعبان بود؛ روزی که به ما یادآوری کرد که ما تنها نیستیم. او، حضرت مهدی (عج)، هرچند غایب از نظر، اما حاضر در قلب‌هاست. او می‌داند که ما چقدر دوستش داریم. او می‌داند که ما چقدر منتظرش هستیم.  

 

روز گذشته، نیمه شعبان بود؛ روزی که به ما آموخت که شادی‌هایمان را با یاد او عجین کنیم. چراغانی‌هایمان را با امید به ظهورش روشن نگه داریم و دعاهایمان را با نام او زنده کنیم.  

 

اللهم عجل لولیک الفرج

 نظر دهید »

چرا بعضی اوقات نمی‌توانیم کاری را انجام دهیم؟

27 بهمن 1403 توسط صفيه گرجي

🧨چرا بعضی اوقات نمی‌توانیم کاری را انجام دهیم؟ 

 

#اضطراب مانند مه، راه پیش روی‌مان را مبهم می‌کند، هنگامی‌ که درآن مه بتوانیم ترس‌های خاصی را شناسایی کنیم، اغلب به عنوان شخصی بالغ آن‌ها را بی‌اساس می‌یابیم، هرچند در کودکی این ترس‌ها برای ما غیرقابل تحمل بودند؛ اگر برای مثال ترسی مفرط از درگیری داشته باشیم و از صحبت کردن در جمع اجتناب ورزیم، باید ترس مجزا را در آن اضطراب فلج‌کننده پیدا کنیم.

 

⚙️این افکار اضطراب‌آمیز به یک ترس آغازین نظیر «آنها مرا تایید نمی‌کنند»، «آن‌ها مرا دوست نخواهد داشت» تبدیل می‌شود. این ترس‌های اساسی برای کودک واقعی بوده‌اند؛ اما فرد بالغی که اکنون هستیم می‌تواند تجربه‌ای متفاوت داشته باشد. آنچه را که می‌توانم به هشیاری بیاورم و مستقیما و به عنوان یک بالغ با آن مواجه شوم، مرا از اسارت ناخودآگاه در گذشته رها می‌سازد.

 

⚙️ما به راستی درک می‌کنیم که چیزی مهم‌تر از آنچه از آن می‌ترسیم وجود دارد و نکته همین‌جاست. ما مهم‌تر از ترس‌های‌مان هستیم و این معنای «شهامت» است. ما مجبوریم هر روز میان افسردگی و اضطراب یکی را انتخاب کنیم. افسردگی نتیجه‌ی زخم «رشد فردیت» است. اضطراب از حرکت به سوی ناشناخته بر می‌خیزد. عبور از اضطراب لازم است، زیرا در آن امید شخص به نزدیک شدن به «فردیت» نهفته است. شهامت نتیجه عدم حضور ترس نیست، بلکه درک این موضوع است که برخی چیزها برای‌مان مهم‌تر از چیزی است که از آن می‌ترسیم.

 

 نظر دهید »

۱۳ چیزی که در زندگی هرگز نباید فراموش کنی

27 بهمن 1403 توسط صفيه گرجي

 🌱 ۱۳ چیزی که در زندگی هرگز نباید فراموش کنی:

 

۱. خدا را فراموش نکن:در هر شرایطی، حتی برای یک لحظه، حضور خدا را در زندگیات نادیده نگیر. او منبع آرامش، قدرت و هدایت است. یادت باشد که در تاریک‌ترین لحظات، او همراه توست و تو تنها نیستی.

 

۲. گذشته را نمی‌توانی تغییر دهی:گذشته مانند سنگی است که در رودخانه زمان غلتیده و دیگر قابل بازگشت نیست. به جای حسرت خوردن برای آنچه بوده، از آن درس بگیر و از تجربیاتت برای ساختن آینده‌ای بهتر استفاده کن. زندگی در حال اتفاق می‌افتد، نه در گذشته.

 

۳. نظرات دیگران تو را تعریف نمی‌کند: مردم همیشه نظراتی دارند، اما این نظرات لزوماً واقعیت نیستند. تو تنها کسی هستی که می‌دانی چه کسی هستی و چه ارزش‌هایی داری. اجازه نده قضاوت دیگران مسیرت را تغییر دهد یا تو را از خودت دور کند.

 

۴. نگرش هرکس به زندگی متفاوت است: هر فردی دنیا را از دریچه‌ای متفاوت می‌بیند. به جای تلاش برای تغییر دیگران، سعی کن درکشان کنی. این تفاوت‌ها است که جهان را زیبا و متنوع می‌سازد.

 

۵. با گذشت زمان همه چیز بهتر می‌شود: هیچ دردی دائمی نیست و هیچ شادی هم همیشگی نیست. زندگی مانند فصل‌هاست؛ پس از هر زمستان، بهاری در راه است. صبور باش و بدان که زمان بهترین درمان‌گر است.

 

۶. مراقب افکارت باش: ذهن تو باغی است که هر چه در آن بکاری، همان را برداشت می‌کنی. اگر افکار مثبت را پرورش دهی، زندگی‌ات پر از نور و امید خواهد شد. افکار منفی را از خود دور کن و به جای آن‌ها، بذرهای خوشبینی بکار.

 

۷. بادآورده را باد می‌برد:چیزهایی که بدون زحمت به دست می‌آیند، معمولاً پایدار نیستند. ارزش‌های واقعی زندگی با تلاش، صبر و عشق به دست می‌آیند. به جای تکیه بر شانس، روی تلاش و پشتکارت سرمایه‌گذاری کن.

 

۸. اگر کنار بکشی، باخته‌ای:زندگی پر از چالش‌هاست، اما تسلیم شدن تنها راهی است که تو را از رسیدن به هدف‌هایت بازمی‌دارد. حتی اگر بارها زمین خوردی، بلند شو و ادامه بده. پیروزی از آن کسانی است که هرگز دست از تلاش برنمی‌دارند.

 

۹. قضاوت دیگران نشانه شخصیت آن‌هاست، نه تو: وقتی کسی تو را قضاوت می‌کند، در واقع دارد از دریچه‌ی محدودیت‌ها و ترس‌های خود به تو نگاه می‌کند. این قضاوت‌ها بیشتر درباره‌ی خودشان است تا درباره‌ی تو. پس آن‌ها را جدی نگیر و به راهت ادامه بده.

 

۱۰. درگیری زیاد فکر، افسردگی می‌آورد:ذهن تو مانند اقیانوسی است که اگر بیش از حد در آن غوطه‌ور شوی، ممکن است غرق شوی. گاهی باید از افکارت فاصله بگیری و به خودت استراحت دهی. مدیتیشن، ورزش یا حتی یک پیاده‌روی ساده می‌تواند ذهنت را آرام کند.

 

۱۱. مهربانی رایگان است:مهربانی هزینه‌ای ندارد، اما ارزش آن بی‌نهایت است. یک لبخند، یک کلمه‌ی محبت‌آمیز یا یک کمک کوچک می‌تواند دنیای کسی را تغییر دهد. مهربانی نه تنها دیگران را خوشحال می‌کند، بلکه روح تو را نیز سبک می‌کند.

 

۱۲. آرامش را در درون خود جستجو کن: آرامش واقعی از بیرون نمی‌آید، بلکه از درون تو سرچشمه می‌گیرد. یاد بگیر که با خودت در صلح باشی و در هر شرایطی، آرامش درونی‌ات را حفظ کنی. این آرامش، کلید خوشبختی است.

 

۱۳. خنده واگیردار است: خنده نه تنها روح تو را سبک می‌کند، بلکه می‌تواند دیگران را نیز تحت تأثیر قرار دهد. در زندگی جدی باش، اما فراموش نکن که گاهی باید بخندی و از لحظه‌ها لذت ببری. خنده بهترین دارو برای قلب و ذهن است.

 

 

 

زندگی سفر است و این اصول، نقشه‌ی راه تو هستند. هر روز با آگاهی بیشتر و قلب بازتری قدم بردار و بدان که هر لحظه فرصتی است برای رشد، یادگیری و عشق ورزیدن. 🌱

 نظر دهید »

میترسم بمیرم و ظهور را نبینم

25 بهمن 1403 توسط صفيه گرجي

در این کویر غربت که نفس‌هایمان با زمزمه‌های فراق گره خورده است، چه بسیارند دلدادگانی که از ترسِ خاموش شدن چراغِ عمر در این وادیِ سایه‌ها می‌لرزند؛ می‌ترسند که مبادا چشم بر هم نهند و هنوز آفتابِ ظهور بر نیامده باشد… ای عاشقانِ بی‌قرار! این هراسِ مقدس را می‌فهمم. اما بدانید اینجا سخن از «دیدنی» است که مرزهای زمان و مکان در هم می‌شکند.

مگر نه آنکه آن امامِ غایب، نفسِ زمین است و آسمان؟ مگر نه آنکه آفتابی که اگر ابرهای غیبت، او را از دیدگان پنهان کند، پرتوهایش بر جان‌های مشتاق می‌تابد؟ پس چه باک اگر چشمانِ ظاهری ما محروم بماند، وقتی چشمه‌های قلب، از نورِ حضور او سیراب است؟

آری، غیبت، آزمونی است برای آنکه بدانیم عشقِ ما به دیدنِ صورت نیست، به تابیدنِ نور است. مگر ماهیان از آفتاب محرومند؟ خیر؛ پرتوهایش در ژرفای آبها نفوذ می‌کند. امامِ شما نیز چنین است؛ حضوری که در عمقِ جان‌هایِ آماده موج می‌زند. این است رازِ حدیثِ گوهربار که شیعه و سنی به آن اذعان دارد: «مَنْ أَنكَرَنِي فَقَدْ أَنكَرَ اللَّهَ»؛ کسی که مرا نشناسد، گویا خدا را نشناخته است. شناختِ او، نه با چشمِ سر که با بصیرتِ دل میسّر می‌شود.

پس ای دل‌های نگران! این اشک‌هایتان را پاک کنید. هر صبح که بیدار می‌شوید، گویی در حریمِ او نفس می‌کشید. هر نمازی که می‌خوانید، پرونده‌ای است در دفترِ عدلش. هر نیکی که می‌کنید، قدمی است به سوی کاخِ ظهورش. آیا اینها نشانه‌های دیدار نیست؟ مگر عشق جز همین است؟

و اگر باز هم می‌پرسید: «پس چرا او را نمی‌بینیم؟» در پاسخ گفته‌اند: اِغتَنِمُوا الفُرَص فَاِنَّها تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب»؛ مثل ابری که خورشید را پنهان می‌کند. اما چه کسی است که زیرِ این ابر زندگی کند و گرمای خورشید را حس نکند؟ شما هر روز او را می‌بینید؛ در عدالتی که آرزو می‌کنید، در امیدی که زنده می‌دارید، در عشقی که می‌پراکنید. او آیینه‌ای است که خود را در رفتارِ شما می‌بیند.

پس نترسید از مرگ؛ آن لحظه، آغازِ دیداری است که هزاران سال انتظارش را کشیده‌اید. اما زنهار! این انتظار را بهانهٔ سستی نکنید. کسی که امروز با امامش زندگی می‌کند، فردا با امامش محشور می‌شود. زندگی کنید چنانکه گویا او ناظرِ هر قدمِ شماست – که هست – و بمیرید چنانکه گویا همین امروز از کنارِ دستانِ مبارکش به ملکوت می‌روید – که می‌روید.

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 540
  • 541
  • 542
  • ...
  • 543
  • ...
  • 544
  • 545
  • 546
  • ...
  • 547
  • ...
  • 548
  • 549
  • 550
  • ...
  • 580
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

فرهنگی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • تربیت در نهج البلاغه
  • حدیث روز
  • معرفی منابع
  • سیاسی
  • شبهات
  • مناسبت روز
    • ماه رجب
  • معرفی بازی مدافعان حرم
  • #سردار
  • عاشقانه
  • زندگی ایده‌آل
  • قانون رهایی
  • دنیای نوجوانان
  • مدیریت زمان
  • سبک زندگی
  • #امام حسین_اربعین
  • حکایت
  • حکایت
  • دانستنی‌ها
  • ماه رجب
  • معرفی کتاب با موضوع قرآنی
  • معرفی کتاب با موضوع انقلاب اسلامی
  • کودک پروری
  • دلنوشته در مورد امام زمان
  • تفسیر قرآن
  • مقاله کوتاه
  • #ترفندهای_خانداری
  • بیانات رهبر
  • دعا
  • مناسبت روز در تقویم
  • امام زمان
  • دلنوشته
  • ضرب‌المثل
  • سخنان نویسندگان
  • #اخلاق_اسلامی
  • کلام قرآن
  • اعمال مخصوص
  • سخنان امام خمینی
  • نامه نمادین
  • برگی از تاریخ
  • #به_عشق_مولا_علی
  • سخن بزرگان
  • غدیر
  • روانشناسی
  • تورات
  • طنزانه
  • همسرانه
  • محرم و تهاجم
  • متن عرفانی، انگیزشی
  • مقتل خوانی
  • امام حسین
  • ولایت‌فقیه
  • شعر برای رهبری و کشور
  • حدیث، تفسیر حدیث،#به قلم خودم
  • قلم خودم
  • صحیفه سجادیه
  • سواد رسانه‌
  • تحلیل به قلم خودم
  • دلایل فاجعه کربلا
  • امام سجاد
  • شهادت
  • فقط خدا
  • عفاف و حجاب
  • بیداری از غفلت
  • مناسبت روز
  • عرفان‌های نوظهور
  • نماز آیات
  • امام حسن
  • خبر
  • ذکر
  • فقه
  • #حدیث قدسی
  • #سواد رسانه‌
  • تلنگر
  • بحث روز
  • آموزش
  • حضرت زهرا
  • مادر

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

نظرسنجی سریع

نظرسنجی # یافت نشد.

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس