زیارت، پرواز دل است؛ حتی اگر پای در قفس داشته باشد...
13 مرداد 1404 توسط صفيه گرجي
زیارت، پرواز دل است؛ حتی اگر پای در قفس داشته باشد…
حسرت کربلای نرفته
همه رفتند…
با پای پیاده، با پای برهنهی عشق، بر شنهای داغ کربلا.
همه پیوستند به آن موج انسان اربعین .
اما من
در حسرت دیدار قبر ابیعبدالله ماندهام
پنجرههای جهان، قاب تماشای غریبیام شدهاست.
یا حسین
هرگز به آستانت نرسیدم.
نه کاروانی مرا خواند، نه دستی به سوی دراز شد…
در میان این همه با من بیا،
تنها دل شکستهام طلبیده نشد.
حتی بادهای نجف هم نام این گمنام را نشنیدند.
من هم اینک،
درد جاماندن را چون مهر بر دل کوبیدم.
با سکوتی که فریاد میزند،
گرد قبرت را از دور میبوسم.
اشکهایم،
قاصدکان بیبالیاند که بر درگاهت مینشینند…
شاید روزی
پیش از آنکه عمر حسرت به پایان رسد
پایم بر خاک سرخ حریمت بلرزد.
تا بگویم:
آمد آن گدای ناشناس که هیچکس نخواندش…