ذهنِ ما چگونه حالمان را خراب میکند؟
گاهی افکارِ سمی مانند ابرهای تیره، آرامشِ روانمان را میدزدند. بیایید با هم ۵ الگوی فکری مخرب فکری آشنا شویم و راههای مقابله با آنها را یاد بگیریم:
۱. «باید»های خستهکننده
ذهنتان مدام غُر میزند: «باید همیشه بینقص باشم»، «باید حتما در کنکور قبول شوم»؟ و بایدهای دیگر
- چرا آسیبزننده است؟
این «باید»ها شما را اسیر کمالگرایی میکنند و بهجای تمرکز بر واقعیت، مدام با یک نسخهی ایدهآل غیرممکن مقایسه تان میکنند.
- راهحل
به جای «باید»، بگویید: «دوست دارم بهترین عملکردم را داشته باشم؛ اما اشکالی ندارد اگر گاهی خطا کنم؛ من انسان هستم!»
۲. بارِ گناهان جهان را به دوش کشیدن
تصور میکنید همهچیز تقصیر شماست؟ مثلا: طلاق گرفتم چون من همسر بدی بودم!
- چرا آسیبزننده است؟
این الگو شما را در دریایی عمیقی از احساس گناه غرق میکند، درحالیکه روابط همیشه نتیجۀ تعامل دو نفر است.
- راهحل:
از خود بپرسید: «اگر دوستم این جمله را میگفت، به او چه میگفتم؟» مهربان بودن با خودتان را تمرین کنید.
۳. سرزنشگری: فرار از مسئولیتِ خود
همهچیز را به گردن دیگران میاندازید: «پدرومادرم باعث همهی مشکلات من هستند!» اگه دوستم نگفته بود!
- چرا آسیبزننده است؟
این الگو شما را در جایگاه یک «قربانیِ درمانده» نگه میدارد و قدرت تغییر را از شما میگیرد.
- راهحل:
حتی اگر دیگران مقصر باشند، بپرسید: « خوب حالا که این شرایط وجود دارد، من چه کاری از دستم برمیآید؟ چکار بکنم؟». تمرکزتان را به «حالا» معطوف کنید.
۴. مقایسههای مسموم
خودتان را با کسی مقایسه میکنید که «از شما موفقتر اند» و نتیجه میگیرید: «من به درد نخورم!»
- چرا آسیبزننده است؟
مقایسههای مانند عینکی هستند که فقط «کمبودها» را میبینند و پیشرفتهای شما را نادیده میگیرند.
- راهحل
به جای مقایسه با دیگران، پیشرفتهای خود را نسبت به دیروزِ خودتان بسنجید. یک «دفترچهی قدردانی» برای ثبت موفقیتهای کوچک داشته باشید.
-۵. نشخوار فکری
- حسرتهای گذشته:«ایکاش آن حرف را نمیزدم…»
- وحشت از آینده: «چی میشد اگر زمین بخورم؟»
- چرا آسیبزننده است؟
این الگو شما را در چرخهای از اضطراب و افسردگی اسیر میکند و انرژیِ «حال» را میرباید.
- راهحل
با خود تکرار کنید: «گذشته تمام شده و آینده نامشخص است. تنها جایی که قدرت تغییر دارم، همین لحظه است»*. تمرینهای ذهن آگاهی را شروع کنید.
قدم بعدی: چطور از این دامهای ذهنی فرار کنیم؟
- این افکار را روی کاغذ بنویسید و از خود بپرسید: «آیا شواهد عینی برای این فکر وجود دارد؟»
- یک «شخصیتِ حمایتگر» در ذهن بسازید: تصور کنید بهترین دوستتان این افکار را دارد. به او چه میگویید؟
- به جای قضاوت، کنجکاو باشید: «جالب است که ذهنم الآن این فکر را تولید کرد! دلیلش چیست؟»