نمک زندگی؛ نادیدههایِ ارزشمند هر روزه زندگیمان
نمک زندگی؛ نادیدههایِ ارزشمند هر روزه زندگیمان

نمکدان را که پر میکنی، توجهی به ریختن نمکها نداری… گویی وظیفهای است پیش پا افتاده؛ حسی آشنا و بیتکلف که حضورش را بدیهی میپنداری.
اما زعفران را که میسابی، به دانه دانهاش توجه میکنی… گویی مراسمی است ارزشمند؛ چرا که کمیاب است، رنگ و بویِ خاصی دارد و هزینهای افزون طلبیده. برایش وقت میگذاری، حواسَت جمع آن است.
حال آنکه بدون نمک، هیچ غذایی خوشمزه نیست. نمک، اساسِ طعم است. وجودش آنقدر با زندگی عجین شده که غیبتش، همه چیز را بیمعنا میکند. ولی بدون زعفران، ماهها و سالها میتوان آشپزی کرد و غذا خورد. زعفران، تجملِ طعم است، نه اساسِ آن.
این حکایت، تمثیلی است از زندگی خودمان.
زعفرانِ زندگیمان چیست؟ چیزهایِ نایاب، پرهزینه و چشمگیر: یک ماشینِ جدید، یک سفرِ لوکس، تعریف و تمجیدِ دیگران در شبکههای اجتماعی، موفقیتهایِ نمایشی و هر آنچه که برایش جشن میگیریم و در مرکز توجه قرار میدهیم.
اما نمکِ زندگیمان چیست؟ همان نعمتهایِ ساده، بیریا و همیشه دمدست که وجودشان را بیکم و کاست حس نمیکنیم، مگر وقتی که نباشند:
· سلامتیِ روزمره
· آرامشِ یک نفسِ عمیق
· محبتِ بیچشمداشتِ خانواده
· دوستیِ صمیمی که همیشه هست
· لبخندِ کودکمان
· شغلی که نانِ ما را میدهد
· امنیتی که هر شب در آن میخوابیم
• پدر و مادر

ما اغلب، “زعفران"ها را میسابیم و برای آنها ارزش قائل میشویم، در حالی که “نمکدان"ِ نعمتهای ساده را بیتوجه پر میکنیم و حتی گاهی از ریختنِ آنها (یعنی از دست دادنشان) غافلیم.
پس بیاییم هوشمندتر زندگی کنیم. مراقب نمکهای زندگیمان باشیم… ساده و بیریا و همیشه دم دست… که اگر نباشند،وای بر سفره زندگی.
سفرهای که گرانبهاترین زعفرانهای جهان هم نخواهد توانست بینمکِ محبت، سلامتی و آرامش، طعمی جز تلخی و پوچی داشته باشد.