قلب مصمم مؤمن از نگاه امام صادق (ع)
قالَ الصّادقُ عليه السلام:
اِنَّ الْمُـؤْمِنَ اَشَدُّ مِن زُبُر الْحَديدِ، اِنَّ الْحَـديدَ اِذا دَخَـلَ النـّارَ لانَ، وَ اِنَّ الْمُؤْمِنَ لَوْ قُتِلَ وَ نُشِرَ ثُمَّ قُتِلَ لَمْ يَتَغَـيَّرْ قَـلْبُهُ.
[بحارالانوار، ج 67، ص 178.]
امام صـادق عليه السلام فرمود: مؤمن، از پاره هاى فولاد، استوارتر و محكم تر است. آهن هرگاه در كوره آتش رود، نرم مى شود؛ امّا مؤمن اگر كشته شود و زنده گردد، سپس دوباره كشته شود، دلش هرگز دگرگونى نمى يابد.
تحلیل حدیث مؤمن سخت تر از زبُر الحدید در روانشناسی
فولاد نماد سختترین ماده در دنیای مادی است، اما نقطه ضعف آن وابستگی به شرایط بیرونی است. در برابر حرارت، ساختار مولکولی آن تغییر میکند و نرم میشود. اما مؤمن، مرکز ثقل و استحکام خود را از جای دیگری میگیرد:
· منبع درونی امنیت
استواری مؤمن نه از جسم، که از قلب و باورهای او سرچشمه میگیرد. این قلب، بر پایه توکل و توحید بنا شده است. وقتی انسان به یقین برسد که تمام مقدّرات به دست خدای یکتا است، ترس از ضرر و زیان دنیوی از دلش زدوده میشود.
· تابآوری در برابر بحران
روانشناسی امروز، بر مفهوم “تابآوری” یا توانایی عبور از بحرانها بدون شکست خوردن تأکید میکند. این حدیث، عالیترین درجه تابآوری را توصیف میکند: عبور از سختترین آزمایشها (کشته شدن و زنده شدن مجدد) بدون تغییر در جهتگیری اصلی قلب.
· بازتعریف مفهوم “امنیت”
انسان معمولی امنیت را در سلامت جسم و دارایی میداند. اما مؤمن، امنیت را در پایداری رابطه خود با پروردگار تعریف میکند. تا این رابطه پابرجاست، هیچ حادثه بیرونی نمیتواند امنیت روانی او را متلاشی کند.
چگونه میتوانیم این استواری را در زندگی خود پرورش دهیم؟
این حالت، یک ویژگی ذاتی نیست، بلکه حاصل پرورش ایمان عمیق است.
1. تقویت باور توحیدی
دائماً این حقیقت را به خود یادآوری کنیم که همه چیز در دست خداست و هرچه میآید، حکمتی دارد. این نگرش، ترس از آینده و وابستگی به نتایج دنیوی را کاهش میدهد.
2. تمرین رضا و تسلیم
در مشکلات کوچک روزمره، رضایت به قضای الهی را تمرین کنیم. این کار، روحیه ما را برای پذیرش آزمایشهای بزرگتر آماده میسازد.
3. تغییر نگرش به مشکلات
مشکلات را نه به عنوان یک تهدید، بلکه به عنوان یک کوره تمرین ببینیم؛ همانطور که آهن در کوره نرم میشود تا به فولاد بهتری تبدیل شود، روح ما نیز در کوره مشکلات، برای رسیدن به استواری بیشتر، صیقل میخورد.
موحد چو در پاى ریزى زرش
یا تیغ هندی نهى بر سرش
امید و هراسش نباشد ز کس
همین است معناى توحید و بس
وقتی انسان به مرحله توحید خالص برسد، نه از فقر و تنگدستی میترسد و نه از مرگ با شمشیر. او تنها از یک چیز میترسد: دوری از خدا. و تنها به یک چیز امید دارد: رضایت او. این آزادی و استقلال عاطفی نهایی، همان استواری بیهمتاست.