ریشههای شخصیت: نبرد پنهان ژنها و محیط از کودکی تا بزرگسالی
ریشههای شخصیت: نبرد پنهان ژنها و محیط از کودکی تا بزرگسالی

تفاوت انسانها از کودکی نشأت میگیرد؟
یکی از سؤالات همیشگی در مورد تفاوتهای انسانی است، اینکه چه چیز ما را از هم متمایز میکند؟
البته زمانی این موضوع مهمتر میشود که با خشونت، بزهکاری، جرم و جنایت مواجه شویم. احتمالاً آن زمان بیشتر به این موضوع فکر میکنیم و به دنبال دلیلش میگردیم.
اینکه چه چیز انسانها را به این مرحله میرساند؟ چرا فقط بعضیها دچار این وضعیت میشوند در حالیکه بعضی دیگر دست به جرم نمیزنند؟ اساساً چرا در یک خانواده، شخصیت همگی با هم تفاوت دارد؟
اینها سؤالات امروز نیستند و سالهاست که ذهنها را درگیر کرده؛ اما اگر چند دههی پیش، گفتمان غالب، گفتمان روانشناسی فروید بود که مسأله را تا حد زیادی اکتسابی میدید و نقش محیط، مخصوصاٌ محیط کودکی را پررنگ جلوه میداد، امروز درمورد درستی کامل این موضوع تردید جدی هست.
حداقل از چند سال پیش که رشتههای ژنتیک و عصبشناسی گسترش پیدا کردهاند، گفتمانهای دیگری نیز حول این موضوع شکل گرفتهاند:
اینکه ساختار مغزی انسان و ژنهای او را نباید نادیده گرفت.
به عبارت دقیقتر، مغز انسان در شکلدهی به شخصیت او نقش مهمی دارد و این به نوعی عکس نظریههای روانشناختی پیشین است. به این صورت، موضوع هویت خیلی بیشتر از پیش مورد توجه قرار گرفته است.
📚از کتاب «مغز باشخصیت چه میگوید؟»