راز دیرینهی حجاب؛ از ایران باستان تا اسلام
🌺 راز دیرینهی حجاب؛ از ایران باستان تا اسلام
حجاب پدیدهای صرفاً اسلامی نیست؛ بلکه از تمدنهای کهن ایران، هند و یهود تا دوران اسلامی، نشانهی کرامت، نجابت و منزلت زن بوده است. در این مقاله به ریشههای تاریخی و فرهنگی پوشش زنان در جهان باستان میپردازیم.

مقدمه
حجاب همواره از مسائل پرچالش و درعینحال مقدس در جوامع انسانی بوده است. برخلاف تصور رایج، پوشش زن تنها از آموزههای اسلام برنخاسته، بلکه در میان ملتهای پیش از اسلام نیز بهعنوان نشانهای از عفاف، احترام و جایگاه اجتماعی زن وجود داشته است.
در ایران باستان، در تمدنهای شرقی چون هند و حتی در قوم یهود، زنان از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و حفظ پوشش نشانهای از اصالت و وقار آنان به شمار میرفته است.
حجاب در ایران باستان؛ سنتی اصیل و ملی
نقوش برجسته و آثار باستانی ایران، بهویژه از دوران هخامنشی و ساسانی، گویای آن است که زنان ایرانی همواره با پوشش کامل و وقار اجتماعی در محافل عمومی حاضر میشدند.
ویل دورانت، مورخ مشهور، در کتاب تاریخ تمدن مینویسد: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت نداشتند بدون روپوش از خانه خارج شوند و اجازه اختلاط آشکار با مردان را نداشتند.»
این نشان میدهد که پوشش در ایران باستان نه محدودیت، بلکه نشانهی احترام و نجابت زن بوده است.
رهبر معظم انقلاب نیز در بیانی زیبا تأکید کردهاند:
«چادر یک پوشش اصیل ایرانی است؛ زن ایرانی آن را انتخاب کرده و بهخوبی توانسته با آن، هم کرامت خود را حفظ کند و هم زیبایی پوشش را.»
بنابراین، برخلاف تبلیغات غربی، حجاب در ایران نه یک سنت وارداتی، بلکه میراثی ملی و فرهنگی است.
پوشش زنان در قوم یهود و هند باستان
ویل دورانت در بخشی دیگر از آثارش درباره قوم یهود مینویسد:«اگر زنی بدون پوشش سر در میان مردم میرفت، شوهرش حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.»
این روایت تاریخی نشان میدهد که در ادیان الهی پیش از اسلام نیز، پوشش و حجاب زن بهعنوان یک ارزش الهی و اخلاقی مطرح بوده است.
در هند باستان نیز سنتی به نام «پردهنشینی» در میان زنان طبقات بالا وجود داشت؛ زنانی که از خانوادههای اشرافی بودند، اجازه حضور بدون پوشش در جمع مردان را نداشتند.
تفاوت حجاب در ادیان باستانی و حجاب اسلامی
اگرچه اصل پوشش در همه تمدنها وجود داشته، اما تفاوت بزرگ اسلام در این بود که حجاب را از نشانهی طبقاتی به یک ارزش انسانی عمومی تبدیل کرد.
در تمدنهای باستانی، زنان طبقات بالا از حجاب برخوردار بودند اما زنان پاییندست چنین امکانی نداشتند.
اسلام با ظهور خود این تبعیض را از میان برداشت و اعلام کرد که: «زن مسلمان، صرفنظر از موقعیت اجتماعی، باید با حجاب و کرامت در جامعه حضور یابد.»
به این ترتیب، حجاب از امتیاز اشرافی به نشانهی کرامت الهی زن بدل شد.

فلسفهی حجاب از منظر فرهنگی
از نگاه فرهنگی، پوشش در طول تاریخ ابزاری برای صیانت از ارزش زن، حفظ بنیان خانواده و ایجاد امنیت روانی در اجتماع بوده است.
زن در هر تمدنی که از کرامت برخوردار بوده، برای خود حریم قائل بوده است. این حریم نه دیوار انزوا، بلکه مرزی برای احترام متقابل و ارتباط سالم میان زن و مرد است.
جمعبندی
بررسی شواهد تاریخی نشان میدهد که حجاب نه پدیدهای نوظهور، بلکه ریشهدار در وجدان فرهنگی و دینی بشر است.
از ایران باستان تا ظهور اسلام، حجاب همواره نماد اصالت، وقار و انسانیت زن بوده است.
اسلام با تکمیل این فرهنگ کهن، پوشش را از انحصار طبقهای خاص خارج ساخت و آن را به ارزش مشترک تمام زنان با ایمان و آزادگی تبدیل نمود.
بنابراین، هرگاه از حجاب سخن میگوییم، در واقع از تداوم میراث کرامت زن ایرانی و انسانی یاد میکنیم؛ میراثی که در برابر تهاجم فرهنگی غرب، بیش از همیشه نیازمند پاسداری است.