دنیا در نگاه علی(ع): نرمی مار، زهر مرگ!
دنیا در نگاه علی(ع): نرمی مار، زهر مرگ!
وَ قَالَ (علیه السلام):
“مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ الْحَيَّةِ، لَيِّنٌ مَسُّهَا وَ السَّمُّ النَّاقِعُ فِي جَوْفِهَا؛ يَهْوِي إِلَيْهَا الْغِرُّ الْجَاهِلُ، وَ يَحْذَرُهَا ذُو اللُّبِّ الْعَاقِلُ”
و درود خدا بر او، فرمود:
“دنیا (در جنبههای مذموم و فریبندهاش) مانند مار سمی است؛ لمس آن نرم، ولی زهر کشنده در درونش دارد. انسان مغرور و نادان به سوی آن میشتابد و صاحب خرد فهیم از آن حذر میکند.”
امام علی(ع) در این تشبیه تکاندهنده، حقیقت دنیای مذموم (دنیایی که هدف نهایی باشد، نه وسیله) را در قالب یک تصویر روشن ارائه میدهند. این سخن، کلید فهم بسیاری از مفاهیم اخلاقی و تربیتی اسلام است.
نکات تفسیری:
۱. دوگانگی ظاهر و باطن (لَيِّنٌ مَسُّهَا / السَّمُّ النَّاقِعُ):
ظاهر فریبنده:دنیا با لذتهای زودگذر، زیباییها، ثروت و مقام، «نرم» و جذاب به نظر میرسد. مانند پوست نرم مار که ممکن است انسان را به اشتباه بیندازد.
باطن مرگبار:درون این ظاهر فریبنده، «زهر کشنده» نهفته است. این زهر، «غفلت از خدا»، «اسارت در هوای نفس»، «فراموشی آخرت» و نهایتاً «سقوط معنوی» است. این معنا در قرآن نیز آمده: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ…» (حدید: ۲۰)
۲. واکنش دو گروه:
الْغِرُّ الْجَاهِلُ (مغرور نادان): کسی که تنها ظاهر را میبیند و در پی لذتهای آنی است. او از درک عمیق عواقب غافل است. «غِرّ» به کسی میگویند که فریب ظاهر را میخورد.
ذُو اللُّبِّ الْعَاقِلُ (خردمند فهیم): کسی که با بینش عمیق، باطن خطرناک دنیا را میبیند. او از دنیا به اندازه ضرورت و به عنوان وسیله استفاده میکند، نه به عنوان هدف نهایی. این خردمندی، ریشه در تعالیم قرآنی دارد: «وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ» (آل عمران: ۱۸۵)
۳. مرز بین دنیای مذموم و مشروع:
نکته دقیق اینجاست که امام(ع) به «دنیایی که انسان را مغرور و از خدا غافل کند» اشاره میفرمایند، نه به دنیایی که وسیلهای برای عبادت، خدمت به خلق و آبادانی باشد. در جای دیگری میفرمایند: «الدُّنْيَا مَزْرَعَةُ الْآخِرَةِ» (دنیا کشتگاه آخرت است). پس مشکل، از «دنیا» نیست، بلکه از «دنیازدگی» است.
جمعبندی و پیام کاربردی:
این حکمت، یک هشدار همیشگی و یک معیار سنجش است. امام(ع) به ما میآموزند که در برابر جلوههای دنیا، مانند یک طبیب حاذق باشیم که داروی شیرین اما کشنده را تشخیص میدهد. پیام این سخن، رهبانیت و فرار از دنیا نیست، بلکه «هوشیاری»، «میانهروی» و «استفاده درست از دنیا، بدون اسارت در آن» است. این نگاه، ما را از افراط (دنیاگرایی محض) و تفریط (ترک دنیای مشروع) نجات میدهد و راه سومی میگشاید: «زندگی در دنیا، با قلبی متوجه آخرت».