تأملی در ملاک «شکست و پیروزی» در حدیث امام صادق
💠 چه کسی در کربلا پیروز شد؟!
🔸تأملی در ملاک «شکست و پیروزی»
قالَ: يا عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ، مَن غَلَبَ؟ فَقالَ لَهُ: إذا أرَدتَ أن تَعلَمَ مَن غَلَبَ و دَخَلَ وَقتُ الصَّلاةِ، فَأَذِّن ثُمَّ أقِم فَقالَ لَهُ: إذا أرَدتَ أن تَعلَمَ مَن غَلَبَ و دَخَلَ وَقتُ الصَّلاةِ، فَأَذِّن ثُمَّ أقِم»
امام صادق(ع) میفرمایند: پس از ماجرای کربلا، زمانیکه امام سجاد(ع) وارد مدینه شد، ابراهيم بن طلحة از روی طعنه و کنایه به ایشان گفت: اى على بن الحسين! در این نبرد، چه كسى پیروز شد؟حضرت به او فرمود: اگر مىخواهى بدانى چه كسى پيروز شد، هنگامى كه وقت نماز رسيد،اذان و اقامه بگو
الأمالي (للطوسي)، ص677.
ملاک پیروزی در نگاه امام
ملاک پیروزی در نگاه حضرت، نه لزوما در فتح نظامی، که در تداوم و امتداد «فکر و اندیشه» است. ملاک لزوما در تسخیر خاک نیست، بلکه در تسلط بر دلها و ذهنهاست، و این، مهمترین ابزاری ماندگاری هر مکتب در طول تاریخ است.
در واقع حضرت به نحوی ملاک شکست و پیروزی را در تحقق «اهداف» میداند.
یزید، با ریختن خون سیدالشهدا(ع)، قصد داشت تاج قدرت را تحکیم بخشد و نام اهلبیت را از صفحهٔ تاریخ محو کند. اما امام حسین(ع) با قیامش به دنبال احیای دین، اندیشه و تفکر رسولالله(ص) بود، او میخواست جامعهٔ اسلامی را از خواب غفلت و تحریف برهاند.
کدام یک پیروز شده و به اهدافش رسید؟
یزید، هرچند به ظاهر پیروز میدان بود، اما در عمل با موجی از خشم اجتماعی و نفرت عمومی و قیامهای پیاپی مواجه شد و نتوانست قدرتش را تثبیت کند، و با مرگی خوار و زودرس از صحنهٔ تاریخ محو گشت.
اما حسین(ع)، نامش، پیامش و خونش، نهتنها خاموش نشد، بلکه شعلهورتر گشت؛ بیدارگر دلها شد و تفکر نبوی را از پس پردهٔ ستم بیرون کشید. قیام اوست که امروزه الهامبخش جنبشهای آزادیبخش، و پشتوانهٔ بیداری اسلامی و انقلابهای مردمی شده است.
اگرچه یزید در کربلا جسمها را شکست، اما نتوانست وجدان دینی جامعه را فتح کند.
بنابراین میفرماید: ما شهید شدیم اما صدای ما خاموش نشد؛ بلکه هنوز این صدای رسول الله است که از منارهها شنیده میشود.
یعنی اسلامِ نبوی، زنده و جاری مانده است؛ و این همان پیروزی حقیقی است.
گفتمان پیامبر(ص)، نه تنها در کربلا نابود نشد، بلکه با خون شهدا، حیاتی تازه یافت.
این پاسخ حضرت را به نحو دیگری نیز میتوان خوانش کرد. در ظاهر، آنچه در کربلا رخ داد، شکستی تلخ بود؛ بدنهای پارهپاره، سرهای به نیزه رفته، لبهای تشنه، کودکان بیپناه و…، اما امام سجاد(ع) این حقیقت خونین را به روایتی جاودانه تبدیل کرد؛ روایتی که هویت شیعه را ساخت و عزت اسلام را احیا کرد.
در این منطق، «روایت پدیدهها»، بسیار مهمتر از «خودِ پدیدهها»ست، و آنکه «روایت» را میسازد، پیروز نهایی است. و روایت پیروزی عاشورا، در روایتگری و خطبههای زینب کبری(س) و امام سجاد(ع) تداوم یافت؛ روایتی که دلها را لرزاند و طومار سلطنت را در هم پیچید.
پاسخ امام سجاد(ع) به یک طعنهٔ سیاسی، در واقع بازتعریفی است عمیق از مفهوم «قدرت، شکست و پیروزی». در این نگاه، میدان نبرد از «شمشیر» به «روایت» منتقل میشود.
بنابراین، در این دستگاه، پیروز کربلا کسی بود که توانست «روایت» را بسازد، «فکر و اندیشه» را امتداد بخشد و او کسی نبود جز حسینبنعلی(ع).
حال با همین دستگاه تحلیلی میتوان به جنگ جریان مقاومت و استکبار در پساطوفان الاقصی نگریست و آن را تحلیل کرد و همچنین به جنگ 12روزه ایران و اسرائیل، و پیروز میدان را روایت کرد.