اشتیاقی که در سکوت میگرید: در وصف امام رضا (ع)
عنوان: اشتیاقی که در سکوت میگرید: در وصف امام رضا (ع)
دل همیشه غریبم، هوایتان كرده است
هواى گریه پایین پایتان كرده است
خداش خیر دهد آن كسى كه بال مرا
كبوتر حرم باصفایتان كرده است
چگونه لطف ندارى به این دو چشمى كه
كنار پنجره هایت صدایتان كرده است ؟
گاهی اوقات، کلمات تنها پل ارتباطی میان دلِ پراشتیاق و معشوق است. شعر، آن هم از نوع عرفانیاش، اینجا به یاری ما میآید و احساساتی را بیان میکند که بیانشان در قالب گفتار روزمره دشوار است.
شعری که میخوانید، روایتگر دلِ غریبی است که از فراق، به ستوه آمده و هوای یار را کرده است. گوینده با زبانی لطیف و پراحساس، از حال و هوای خود میگوید؛ از گریههایی که نشانهای از عشق اوست.
در بیتی زیبا، از کسی سپاسگزار است که مانند یک کبوتر، بالهایش را بسته و او را به سمت حرم باصفای امام رضا (ع) پرواز داده است. این تصویر، نشاندهندهی نگاهی ژرف به مفهوم توسل و شفاعت است.
اما اوج احساس در پرسش شاعر نهفته است: «چگونه لطف نداری به این چشمهایی که پیوسته کنار پنجرهی امید، در انتظار دیدار تو نشسته و صدایت را زدهاند؟»
این پرسش، نه نشانهی اعتراض، که نمادی از عشق و انتظاری بیپایان است و در نهایت، همهی این احساسات با سلامی بر امام هشتم شیعیان به اوج خود میرسد: «اَلسَّلٰامُ عَلَیک یٰا عَلِی ابْنَ مُوسَی الرِّضٰا الْمُرْتَضٰی».