آزادی حقیقی در نگاه آیتالله جوادی آملی
آزادی حقیقی در نگاه آیتالله جوادی آملی
آزادی حقیقی؛ رهایی از بند حرص و هوس
یکی از مهمترین موضوعات اخلاقی که آیتالله العظمی جوادی آملی در جلسات اخلاقی خود بر آن تأکید میکنند، مسئلهی سلامت فرد و جامعه است؛ سلامتیای که تنها در سایهی دوراندیشی، کنترل نفس و رهایی از طمع و لجاجت به دست میآید.
به گفته ایشان، امیرالمؤمنین علیهالسلام در نهجالبلاغه میفرمایند: «ثمرهی دوراندیشی، سلامت است». این بیان عمیق نشان میدهد که انسان از مجموعهای از اعضا و نیروهای هدفمند تشکیل شده که هرکدام نقش یک طبیب درونی را دارند؛ از دستگاه گوارش گرفته تا حواس ادراکی و قوای نفسانی. اما این مجموعه تنها زمانی به سلامت حقیقی میرسد که زیر سایهی رهبری عقل قرار گیرد.
نقش عقل و نفس در هدایت انسان
آیتالله جوادی آملی توضیح میدهند: عقل و نفس دو مدیر اصلی در وجود انساناند. عقل رهبر اندیشهها و ساماندهندهی خیالهاست و نفس مسئول ادارهی تمایلات و امور جسمانی. اگر این دو هماهنگ عمل کنند، انسان میتواند به مقام «عالم ربانی» برسد.
جهاد اکبر و ریاضت نفس
ایشان تأکید دارند که برای رسیدن به این هماهنگی، باید عقل و فطرت بر خواستههای نفس اماره غلبه کنند. خداوند در وجود هر انسانی نفس لوامه را قرار داده که همچون «قیامتی کوچک» عمل میکند؛ هرگاه انسان خطایی مرتکب شود، او را به بازگشت و جبران فرا میخواند.
این ساختار درونی، نشانهای از حکمت الهی است؛ چراکه خداوند هم قوانین اندیشه و انگیزه را مشخص کرده و هم راههای پیروزی بر هوسها را روشن ساخته است. بنابراین کسی که بتواند عقل را بر هوس حاکم کند، پیروز حقیقی است.
صلح درونی؛ محور اخلاق
محور اصلی اخلاق در نگاه آیتالله جوادی آملی، برقراری صلح درونی است؛ یعنی جایی که عقل بر خواستههای نفسانی غلبه داشته باشد. بدون این تعادل، سلامت فرد و جامعه پایدار نخواهد ماند.
پرهیز از لجاجت و شتابزدگی
نهجالبلاغه همواره بر پرهیز از لجاجت و تندروی تأکید دارد. لجاجت، چه در مباحث علمی و چه در مسائل اجتماعی، مانع درک حقیقت است و شتابزدگی نظم جامعه را به هم میریزد.
آزادی حقیقی در برابر طمع
آیتالله جوادی آملی به سخن ارزشمند امیرالمؤمنین علیهالسلام اشاره کردند که میفرمایند: «الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ»؛ طمع بردگی همیشگی است. آزادی حقیقی زمانی به دست میآید که انسان خود را از اسارت حرص و هوس آزاد سازد.
از نگاه جوادی آملی، بردگی دو گونه است:
۱. بردگی ظاهری که نتیجه سلطه استعمار و استبداد قدرتهای شرق و غرب است.
۲. بردگی باطنی که ریشه در هوسها و خواهشهای نفسانی دارد.
بردگی باطنی خطرناکتر است زیرا انسان را از درون به اسارت میکشد. کسی که گرفتار طمع است، در حقیقت بنده است. بنابراین پیش از آنکه به فکر آزادی دیگران باشیم، باید ابتدا خود را از قید حرص و هوس رها کنیم.