فرهنگی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

تفسیر حکمت ۲۰۴ نهج البلاغه: ناسپاسی مردم، مانع نیکوکاری نشود

15 آذر 1404 توسط صفيه گرجي

 

وَ قَالَ (علیه السلام):  “لَا يُزَهِّدَنَّكَ فِي الْمَعْرُوفِ مَنْ لَا يَشْكُرُهُ لَكَ، فَقَدْ يَشْكُرُكَ عَلَيْهِ مَنْ لَا يَسْتَمْتِعُ بِشَيْءٍ مِنْهُ، وَ قَدْ يُدْرَكُ مِنْ شُكْرِ الشَّاكِرِ أَكْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ الْكَافِرُ، “وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ”  

و درود خدا بر او،فرمود: “ناسپاسى مردم تو را از كار نيكو باز ندارد، زيرا هستند كسانى، بى آن كه از تو سودى برند تو را مى ستايند، چه بسا ستايش اندك آنان براى تو، سودمندتر از ناسپاسى ناسپاسان باشد، (و خداوند نيكوكاران را دوست دارد) 

حکمت ۲۰۴

تفسیر حکمت ۲۰۴ نهج البلاغه: ناسپاسی مردم، مانع نیکوکاری نشود

 

این کلام گهربار از امام علی(ع) در نهج البلاغه (حکمت ۲۰۴) و نیز در تحف العقول ابن شعبه حرانی (صفحه ۲۰۴) نقل شده است. امام(ع) در این حکمت بر دو اصل اساسی تأکید می‌فرمایند:

 

۱. عدم وابستگی انگیزه نیکوکاری به قدردانی مردم

 

امام(ع) می‌فرماید: “ناسپاسی مردم تو را از کار نیکو باز ندارد". این فراز بر اساس دیدگاه شیعی، ناظر بر اخلاص در عمل است. در فرهنگ اهل بیت(ع)، اعمال نیک باید تنها برای رضایت الهی انجام شود، نه برای تشکر و ستایش مردمی. در تفسیر المیزان نیز بر این اصل تأکید شده که ارزش عمل به قرب الهی است، نه بازخوردهای انسانی.

 

۲. تأثیر گسترده نیکی در جامعه

 

امام(ع) اشاره می‌فرمایند که حتی کسانی که مستقیماً از نیکی تو بهره‌مند نشده‌اند، ممکن است سپاسگزار باشند. این نشان‌دهنده شبکه گسترده تأثیرات معنوی و اجتماعی احسان است. در روایات شیعه آمده است که حسنه، آثار اجتماعی فراتر از منافع مادی دارد و جامعه را به سمت خیر سوق می‌دهد.

 

۳. پاداش الهی؛ والاترین قدردانی

 

فرمودند: “و خداوند نیکوکاران را دوست دارد". این بخش که آیه ۱۹۵ سوره بقره است، پشتوانه الهی این حکمت را نشان می‌دهد. در تفسیر نمونه و تفسیر البرهان ذیل این آیه، روایات بسیاری از اهل بیت(ع) نقل شده که محبت الهی بالاترین پاداش برای محسنین است. پیامبر(ص) و ائمه(ع) نیز قدردان اعمال نیک مؤمنان هستند.

 

۴. نگاه فرامادی به نتیجه‌گیری

 

امام(ع) می‌فرمایند: “چه بسا ستایش اندک آنان برای تو، سودمندتر از ناسپاسی ناسپاسان باشد". این بیان، نگاهی فرامادی و استراتژیک به مسئله دارد. بر اساس روایات اصول کافی، گاهی یک تشکر صادقانه از طرف افراد مؤمن، برکت‌های معنوی و حتی مادی بیشتری نسبت به ناسپاسی دیگران دارد.

 

جمع‌بندی

 

این حکمت نورانی بر استمرار در احسان، اخلاص در عمل و توجه به پاداش الهی تأکید دارد. ناسپاسی مردم نباید موجب سردی در انجام کار خیر شود، زیرا اولاً قدردانی‌های معنوی دیگران و بالاتر از آن، رضایت خداوند و محبت اهل بیت(ع) حاصل می‌شود. این آموزه در جامعه امروز که گاه قدردانی کمرنگ می‌شود، راهگشای حیات اجتماعی و معنوی است.

 نظر دهید »

قتل عبدالله بن زبیر؛ از مخالفت تا سقوط

15 آذر 1404 توسط صفيه گرجي

قتل عبدالله بن زبیر؛ از مخالفت تا سقوط

 

بنابر قول شیخین و کفعمى ، در این روز، سنه 73، عبدالله بن زبیر به قتل رسید"1″ و کفعمى گفته که در این روز نیز عبدالله بن زبیر، کعبه را منهدم کرد و از براى آن ، دو در قرار داد که یکى از داخل شوند و از در دیگر بیرون شوند و این بود تا عبدالملک خانه را به حال اول برگردانید.

 

فقیر گوید که مناسب در اینجا، به مختصرى از حال ابن زبیر اشاره شود. بدانکه عبدالله پدرش زبیر ابن العوام بن خویلد اسدى است که مادرش صفیه عمه پیغمبر و پدرش برادر حضرت خدیجه است و حضرت امیر علیه السلام در حق او فرموده :

 

مازال الزبیر رجلا منا اهل البیت حتى نشا ابنه المشئوم عبدالله ."2″

 

اهل سنت او را از حواریین “3″ حضرت رسول (ص) و از عشره مبشره شمرده و مقتلش در جمل گذشت .

 

مادر عبدالله ، اسماء ذات النطاقین دختر ابوبکر است و او در سال اول هجرت ، اول طفلى است از مهاجرین که بدنیا آمده و مسلمانان از ولادت او بسیار شاد شدند، چه آنکه یهود گفته بودند که ما سحر کرده ایم که از مسلمانان فرزندى نیاید و در واقعه جمل در رکاب خاله اش حاضر بود و مردى دلیر و پر قوت بود و مبارزت او با اشتر و قول او: اقتلونى و مالکا و اقتلوا مالکا معى"4″ معروف است .

 

او یکى از چهار نفر است که موبر صورتشان نرویید، ایشان : قیس بن سیعد انصارى و شریح قاضى و احنف بن قیس - معروف به کثرة الحلم - و عبدالله زبیر میباشند و به همین جهت ، این جماعت را سادات الطلس گویند و اطلس کسى را گویند که موبر صورت در نیاورد و طایفه انصار از جهت ریش در نیارودن قیس بسى افسوس میخوردند

و میگفتند که اگر ممکن بود براى قیس ریشى بخریم ، دوست میداشتیم که تمامى اموال خود را صرف ریش او کنیم و این از جهت آن بود که قیس و پدرش در جاهلیت و اسلام سید و بزرگ و صاحب طعام بودند و بر انصار ریاست داشتند و در روز سقیفه که عمر گفت : اقتلوا سعدا قتله الله ، بکشید سعید بن عباده را خدا بکشد او را.

قیس بر جست و ریش عمر را بگرفت و گفت: اى پسر صهاک جشیه ! اى ترسنده و گریزنده در میدان و شیر غران در وقت امن و امان اگر یک موى از سعد از جاى خود جنبش ‍ کند از این بیهود گویى یک دندان در دهان تو بجاى نماند از بس دهانت را با مشت بکوبند."5″

 

بالجمله ، عبدالله بن زبیر مردى بخیل و لئیم و بد خلق و حسود بوده و با امیرالمومنین (ع) نهایت عدوات داشت و چهل روز خطبه خواند و صلوات بر رسول خدا(ص) را که در خطبه باید ذکر شود، ترک کرد و گاه گاهى در خطبه هاى خود سب امیرالمومنین علیه السلام مینمود و عایشه او را بسیار دوست میداشت به حدی که گفته اند بعد از ابوبکر هیچکس را مثل او دوست نمیداشت و به اسم او خود را مکیاة ام عبدالله کرده بود.

 

در سنه 60 که معاویه از دنیا، رخت بر بست و یزید بجاى وى نشست چند نفر از بیعت او امتناع کردند از جمله عبدالله بین زبیر بود که سر از بیعت او بر تافت و به جانب مکه شتافت .

 

یزید بعد از فراغ از واقعه طف و حره ، مسلم بن عقبه را به جهت دفع او به مکه فرستاد و در ایامی که لشکر یزید با ابن زبیر مقاتلت میکردند و خانه کعبه از آسیب ایشان خراب شده بود که خبر مرگ یزید رسید و در این وقت ابن زبیر در مکه بلامزاحم شد،

پس دعوى خلافت کرد، جمله اى از مردم با وى بعیت کردند و چون فى الجمله خلافت بر او مستقر شد، شروع کرد در بنای بیت الله الحرام در این هنگام هفتاد نفر از شیوخ شهادت دادند که این خانه را وقتى که قریش بنا کردند چون اموالشان کفایت نمی کرد، هفت ذرع از سعه اساس اصلى آن که ابراهیم و اسماعیل بنا نهاده بودند، کم کردند،

ابن زبیر آن مقدار کاسته را بر خانه افزود و از براى خانه دو در قرار داد؛ یکى براى دخول ، دیگرى براى خروج و مکه را براى اقامت خود قرار داد و پیوسته اظهار زهد و عبادت میکرد و خود را عائذ بیت الله می گفت و حرص بسیار بر خلافت داشت و بنى هاشم را بسیار اذیت می کرد.

 

مسعودى در مروج الذهب نقل کرده که جماعت بنى هشام را که در مکه بودند که از جمله ایشان محمد حنفیه بود در شعب محصور کرد و هیزم بسیارى جمع کرد و خواست ایشان را بسوازند که ناگاه از جانب کوفه جماعتى که مختار ایشان را فرستاده بود، بیامندند و هاشمیین را خلاص کردند و خواستند عبدالله را بکشند که او خود را به مسجدالحرام رسانید و استار کعبه را گرفت و گفت : اناعائذ الله .

 

مسعودى روایت کرده از عروة ابن زبیر که او عذر میخواست از این کار برادرش و میگفت که برادرم عبدالله اراده کرده بود که ایشان را بترساند تا در اطاعت او داخل شوند، همچنانکه ترسانیدند بنى هاشم را و جمع کردند از براى ایشان هیزم براى سوازنیدن ایشان در وقتى که ایشان از بیعت امتناع کردند در زمان سلف یعنى از بیعت ابى بکر تخلف کردند در زمانى که خلیفه گشت .

 

پس مسعودى گفته که این خبرى است که ذکرش در اینجا شایسته نیست و ما در کتاب حدائق الاذهان که در مناقب اهل بیت و اخیار ایشان است ، این مطلب را شرح داده ایم .

 

و بالجمله عبدالله در سنه 67، برادرش مصعب را به دفع مختار به کوفه فرستاد. مصعب ، مختار را بکشت و کوفه را تسخیر نمود و در سنه 72، به دفع عبدالملک مروان به جانب شام حرکت کرد و در اراضى مسکن با جنود عبدالملک ملاقات نمود و جنگ کرد تا کشته گشت ، پس عبدالملک به کوفه آمد و مردم را به بیعت خود در آورد، چنانچه هر یک در مقام خود ذکر شده است .

 

عبدالملک ، حجاج ثقفى را براى قتل عبدالله زبیر به مکه فرستاد و خود با بقیه لشکر به جانب شام مراجعت کرد و حجاج با جنود و عساکر خویش به جانب حجاز شد و چند ماهى در طایف بماند، آنگاه وارد مکه شد و او نیز مثل حصین نمیر، ابن زبیر را محاصره کرد و منجنیق بر کوه ابوقبیس نصب کرد.

پنجاه روز مدت محاصره او و به قولى مدت چهار ماه طول کشید، تا بر عبدالله زبیر ظفر یافتند و به ضرب سنگ او را از پا در آوردند و سرش را ببریدند. حجاج سرش را براى عبدالملک فرستاد و بدنش را واژگونه بدار کشید و گفت او را از دار فرود نمی آوردم ، تا وقتیکه مادرش اسماء دختر ابى بکر شفاعت او کند.

 

گویند مدت یکسال بردار آویخته بود و مرغ در سینه او آشیانه کرده بود، وقتى مادرش بر او عبور کرد و گفت: وقت آن نشده که این راکب را از مرکوبش پیاده کنند، پس او را از دار بزیر آوردند و دفن نمودند و سن او هفتاد و سه و مدت امارت او نه سال و ده شب بوده .

امیرالمؤ منین (ع) در اخابر غیبیه خود اشاره به مآل کار او فرموده در آنجا که فرمود:

خب صب یروم امرا و لایدر که ینصب حبالة الدین لاصطیاد الدنیا و هو بعد مصلوب قریش “7″.

پس عبدالملک ، حجاج را مکتوب کرد که عروة بن الزبیر برادر عبدالله را متعرض نشود و بناى خانه کعبه را که عبدالله بنا کرده بود، منهدم سازد و به همان طریق که قریش بنا کرده بودند و در عصر رسول خدا(ص) بوده ، بنا کند و از براى خانه یک در قرار دهد. حجاج چنان کرد که عبدالملک گفته بود.

“1-تهذیب التهذیب،ج5،ص233.

2-نهج البلاغه،ص555.

4-بحار الانوار،ج32،ص179.

5-الایضاح،ص516.

6-الاحتجاج،ج1،ص93.

7-بحار الانوار،ج41،ص351″

 نظر دهید »

وقتی "رب" خطاب شدن پیامبر را خشمگین کرد.واقعه‌ای هشداردهنده از سیره نبوی

14 آذر 1404 توسط صفيه گرجي

وقتی “رب” خطاب شدن پیامبر را خشمگین کرد.واقعه‌ای هشداردهنده از سیره نبوی

 

(جَاءَ رَجُلٌ إِلَي رَسُولُ اللَّهِ(ص) فَقَالَ‌: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَبِّي ! فَقَالَ‌: مَا لَكَ لَعَنَكَ اللَّهُ‌، رَبِّي وَ رَبُّكَ اللَّهُ‌، أَمَا وَ اللَّهِ لَكُنْتَ مَا عَلِمْتُ لَجَبَاناً فِي الْحَرْبِ لَئِيماً فِي السِّلْم)

امام صادق(ع): مردى خدمت پيامبر خدا(ص)آمد و عرض كرد: درود بر تو اى پروردگار من! حضرت به او فرمود:تو را چه شده است‌؟ لعنت خدا بر تو باد، پروردگار من و پروردگار تو،«اللّٰه» است. هان!به خدا سوگند، از زمانى كه مى‌دانم، تو فردى بودى، در جنگ ترسو و در زمان صلح پستْ خو.

📚 رجال الکشی، ج۱، ص۲۹۹.

 مردی خدمت پیامبر اکرم(ص) آمد و با جسارتی نابجا گفت:

«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَبِّي»

(درود بر تو ای پروردگار من!)

واکنش قاطع و آموزنده پیامبر

پیامبر(ص) بلافاصله و با قاطعیت پاسخ دادند:

 

۱. انکار شدید

«مَا لَكَ لَعَنَكَ اللَّهُ»

(تو را چه شده است؟ لعنت خدا بر تو باد)

 

۲. تصحیح عقیدتی

«رَبِّي وَ رَبُّكَ اللَّهُ»

(پروردگار من و پروردگار تو، الله است)

 

۳. اشاره به ریشه اخلاقی انحراف

«أَمَا وَ اللَّهِ لَكُنْتَ مَا عَلِمْتُ لَجَبَاناً فِي الْحَرْبِ لَئِيماً فِي السِّلْم»

(هان! به خدا سوگند، از زمانی که می‌دانم، تو فردی بودی، در جنگ ترسو و در زمان صلح پست‌خو)

 

تحلیل لایه‌های این روایت

 

لایه اعتقادی

· رد کامل هرگونه شرک در ربوبیت

· تأکید بر اینکه ربوبیت منحصراً از آن خداست

· حتی پیامبر خاتم نیز بنده‌ای از بندگان خداست

 

لایه اخلاقی

· ترسویی در جنگ و پست‌خویی در صلح نشان از فقدان عزت نفس دارد

· چنین شخصیتی مستعد چاپلوسی و غلو است

· انحرافات عقیدتی غالباً ریشه در نقایص اخلاقی دارد

 

لایه تربیتی

· پیامبر(ص) فوراً انحراف را تصحیح کردند

· از علم غیب خود برای نشان دادن ریشه مشکل استفاده کردند

· این برخورد، درس عملی برای تمام مسلمانان شد

درس‌های این روایت برای امروز

برای جامعه دینی

· مرزبندی دقیق بین احترام و غلو

· مقابله قاطع با انحرافات اعتقادی

· توجه به ریشه‌های اخلاقی انحرافات فکری

برای افراد

· دورى از چاپلوسی در برابر بزرگان

· تقویت عزت نفس برای جلوگیری از دنباله‌روی کورکورانه

· تواضع در عین حفظ کرامت

 

برای عالمان دین

· شفافیت در بیان مرزهای توحید

· شجاعت در تصحیح انحرافات

· تربیت همه‌جانبه (هم اعتقادی، هم اخلاقی)

 

چرا اینقدر قاطع؟

پیامبر(ص) که رحمت للعالمین بود، اما در برابر شرک حتی به کوچکترین نشانه‌های آن، قاطعانه ایستادند زیرا:

· توحید اساس اسلام است

· غلو در حق اولیای خدا، خود راهی به شرک است

· سکوت در برابر انحراف، تأیید ضمنی آن است

 

سخن پایانی

این روایت به ما می‌آموزد که:

· احترام به پیامبر باید در چارچوب توحید باشد

· قاطعیت در دین لازمه حفظ اصالت آن است

· اخلاق و اعتقاد دو روی یک سکه‌اند

اللهم صل علی محمد و آل محمد

 

 نظر دهید »

پرسشی از سر محبت، پاسخی از سر حکمت. سجده مخصوص خداست؛ احترام به پیامبر و اهل‌بیت وظیفه ماست

14 آذر 1404 توسط صفيه گرجي

پرسشی از سر محبت، پاسخی از سر حکمت. سجده مخصوص خداست؛ احترام به پیامبر و اهل‌بیت وظیفه ماست

 

🔺مردی به پیامبر(ص) گفت: ای رسول خدا! ما به تو سلام میکنیم، همچنان که بعضی از ما به دیگری سلام میکند، آیا بهتر نیست برای اینکه از دیگران برتر باشی ما به تو #سجده کنیم؟

 

🔺حضرت فرمود: هیچ کس جز خدا سزاوار سجده کردن و پرستش نیست اما اگر میخواهید حق مرا ادا کنید،پیامبرتان را گرامی داشته و حق اهل او را بشناسید.

 

(قَالَ رَجُلٌ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! نُسَلِّمُ عَلَيْكَ كَمَا يُسَلِّمُ بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ، أَفَلَا نَسْجُدُ لَكَ؟ فَقَالَ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ: «لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ أَنْ يَسْجُدَ لِأَحَدٍ مِنْ دُونِ اللَّهِ، وَ لَكِنْ أَكْرِمُوا نَبِيَّكُمْ وَ اعْرِفُوا الْحَقَّ لِأَهْلِهِ»)

 

📚 التفسير الكبير(مفاتيح الغيب)، ج8، ص270.

 

 

 

تحلیل این گفتگوی تاریخی

 

۱. نیت پاک، اما راه نادرست

 

· این مرد از روی محبت فراوان چنین پیشنهادی داد

· اما غلو و زیاده‌روی حتی با نیت خوب نیز ناپسند است

· اسلام حد و مرز محبت مشروع را مشخص می‌کند

 

۲. مرزبندی دقیق توحید

 

· سجده نماد کامل بندگی و عبودیت است

· این نماد تنها شایسته ذات مقدس پروردگار است

· حتی برترین مخلوقات الهی نیز سزاوار سجده نیستند

 

۳. راه درست احترام

 

به جای سجده (که مخصوص خداست):

 

· تکریم و احترام پیامبر

· شناخت حق اهل بیت پیامبر

· اتباع عملی از سنت و سیره آن بزرگوار

 

درس‌های این روایت برای امروز

 

برای عاشقان اهل بیت

 

· محبت باید در چارچوب شرع باشد

· پیروی از سیره معصومین بهترین راه ابراز محبت است

· شناخت جایگاه واقعی هر شخص، مانع غلو و زیاده‌روی می‌شود

 

برای جامعه اسلامی

 

· تفکیک عبادت از احترام ضروری است

· شناخت حقوق اهل بیت بخشی از دین است

· مقابله با غلو وظیفه همه مسلمانان است

 

برای رهبران دینی

 

· آموزش حدود شرعی محبت به اولیای خدا

· تصحیح انحرافات با حکمت و منطق

· ارائه الگوی صحیح تکریم بزرگان دین

 

اهل بیت؛ میراث پیامبر

 

پیامبر(ص) فرمودند: «حق اهل او را بشناسید» این یعنی:

 

· اهل بیت ادامه‌دهنده راه پیامبرند

· محبت به آنان بخشی از محبت به پیامبر است

· شناخت حقوق آنان از وظایف مسلمانان است

 

چرا این حدیث امروز مهم است؟

 

در عصر حاضر که:

 

· برخی با نام محبت دچار غلو و افراط می‌شوند

· برخی دیگر از ترس غلو، از محبت واقعی دور می‌مانند

· مرزهای توحید و شرک نیاز به تبیین دقیق دارند

 

این حدیث چراغ راهی است برای:

 

· محبت کردن بدون افراط

· احترام گذاشتن بدون غلو

· پیروی کردن بدون تحریف

 

سخن پایانی

 

پیامبر(ص) به ما آموختند که:

 

· سجده فقط برای خداست

· احترام به پیامبر و اهل بیت ضروری است

· شناخت حق هر کس، باعث تعادل در رفتار می‌شود

 

راه درست محبت، نه سجده است و نه بی‌تفاوتی؛ بلکه تکریم همراه با معرفت است.

 

 نظر دهید »

پیامبری که سجده را نپذیرفت

14 آذر 1404 توسط صفيه گرجي

پیامبری که سجده را نپذیرفت

 

صحنه‌ای تاریخی از تواضع رسول خدا(ص)

 

اکیدر بن عبدالملك حاكم مسیحی دومة الجندل - شهری در شمال عربستان تحت نفوذ امپراتوری روم - پس از تسخیر منطقه توسط خالد بن ولید و انعقاد پیمان با مسلمانان، به همراه غنائم به مدینه آورده شد.

 

رفتار اشتباه و واکنش پیامبر(ص)

 

هنگام ملاقات با رسول خدا(ص)، اکیدر که:

 

· صلیبی طلایی بر خود آویخته بود

· لباسی زربافت بر تن کرده بود

· همچون پادشاهان رفتار می‌کرد

 

با دیدن پیامبر(ص) به رسم پادشاهان، بر زمین سجده کرد

 

واکنش سریع و آموزنده پیامبر

 

پیامبر اکرم(ص) با دست خود اشاره کردند و دو بار فرمودند:

«لا، لا» (نه، نه)

 

تفسیر این رفتار

 

۱. رد کامل الوهیت

   پیامبر(ص) به صراحت هرگونه سجده برای غیر خدا را رد کردند.

 

۲. تفکیک احترام از عبادت

   در اسلام، احترام به بزرگان مجاز است، اما عبادت تنها شایسته خداست.

 

۳. آموزش توحید عملی

   این رفتار، درسی ملموس از توحید عملی برای تازه‌مسلمانان و غیرمسلمانان بود.

 

درس‌های این روایت

 

برای رهبران دینی

 

· تواضع در اوج مقام نبوت

· مرزبندی دقیق بین احترام و عبادت

· آموزش عملی مفاهیم دینی

 

برای پیروان

 

· عدم غلو در حق اولیای خدا

· تفکیک مقام بشری از مقام الهی

· تبعیت از سیره عملی پیامبر

 

برای جامعه

 

· احترام به عقاید دیگران همراه با بیان حقایق

· دعوت به توحید با رفتار و گفتار

· پرهیز از هرگونه شرک حتی در ظاهر

 

تحلیل تاریخی

 

اهمیت جغرافیایی دومة الجندل

 

· منطقه‌ای استراتژیک در مرز امپراتوری روم

· نقطه‌ای مهم برای گسترش اسلام

 

شخصیت اکیدر

 

· حاکمی مسیحی با ظواهر پادشاهی

· پس از این واقعه، اسلام را پذیرفت

· نمادی از تأثیر اخلاق پیامبر بر غیرمسلمانان

 

سخن پایانی

 

این واقعه تاریخی نشان می‌دهد که:

 

· پیامبر(ص) حتی در اوج قدرت، تواضع را رها نکرد

· اسلام به وضوح بین احترام و عبادت مرز قائل است

· رفتار پیامبر بهترین روش برای آموزش معارف دینی بود

اللهم صل علی محمد و آل محمد

 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 34
  • 35
  • 36
  • ...
  • 37
  • ...
  • 38
  • 39
  • 40
  • ...
  • 41
  • ...
  • 42
  • 43
  • 44
  • ...
  • 583
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

فرهنگی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • تربیت در نهج البلاغه
  • حدیث روز
  • معرفی منابع
  • سیاسی
  • شبهات
  • مناسبت روز
    • ماه رجب
  • معرفی بازی مدافعان حرم
  • #سردار
  • عاشقانه
  • زندگی ایده‌آل
  • قانون رهایی
  • دنیای نوجوانان
  • مدیریت زمان
  • سبک زندگی
  • #امام حسین_اربعین
  • حکایت
  • حکایت
  • دانستنی‌ها
  • ماه رجب
  • معرفی کتاب با موضوع قرآنی
  • معرفی کتاب با موضوع انقلاب اسلامی
  • کودک پروری
  • دلنوشته در مورد امام زمان
  • تفسیر قرآن
  • مقاله کوتاه
  • #ترفندهای_خانداری
  • بیانات رهبر
  • دعا
  • مناسبت روز در تقویم
  • امام زمان
  • دلنوشته
  • ضرب‌المثل
  • سخنان نویسندگان
  • #اخلاق_اسلامی
  • کلام قرآن
  • اعمال مخصوص
  • سخنان امام خمینی
  • نامه نمادین
  • برگی از تاریخ
  • #به_عشق_مولا_علی
  • سخن بزرگان
  • غدیر
  • روانشناسی
  • تورات
  • طنزانه
  • همسرانه
  • محرم و تهاجم
  • متن عرفانی، انگیزشی
  • مقتل خوانی
  • امام حسین
  • ولایت‌فقیه
  • شعر برای رهبری و کشور
  • حدیث، تفسیر حدیث،#به قلم خودم
  • قلم خودم
  • صحیفه سجادیه
  • سواد رسانه‌
  • تحلیل به قلم خودم
  • دلایل فاجعه کربلا
  • امام سجاد
  • شهادت
  • فقط خدا
  • عفاف و حجاب
  • بیداری از غفلت
  • مناسبت روز
  • عرفان‌های نوظهور
  • نماز آیات
  • امام حسن
  • خبر
  • ذکر
  • فقه
  • #حدیث قدسی
  • #سواد رسانه‌
  • تلنگر
  • بحث روز
  • آموزش
  • حضرت زهرا
  • مادر

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

نظرسنجی سریع

نظرسنجی # یافت نشد.

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس