فرهنگی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

تربیت بدون سخنرانی! راز مدیریت رهبر انقلاب که همه باید بدانند

02 مهر 1404 توسط صفيه گرجي

تربیت بدون سخنرانی! راز مدیریت رهبر انقلاب که همه باید بدانند

مدل رهبری و تربیتی مقام معظم رهبری، از الگوی پیامبران الهام گرفته است. در این مدل، به جای نادیده گرفتن باورها یا موقعیت‌های رایج (مانند بحث مذاکره با آمریکا)، اجازه داده می‌شود جامعه از طریق تجربه عملی، به شناخت درستی از حقیقت برسد.

نمونه‌های عینی این روش، تجربه برجام و جنگ ۱۲ روزه هستند که مانند یک آزمایشگاه عملی، عدم اعتمادپذیری آمریکا را به طور ملموس به ملت و مسئولان اثبات کرد.

۱. الگوی پیامبرانه: تربیت از طریق تجربه و اقناع

 

· تشبیه به حضرت ابراهیم (ع) بسیار گویاست. پیامبران حق را با منطق و صبر و از درون همان ذهنیت‌های رایج به مردم نشان می‌دادند، نه با تحمیل.

· رهبری نیز با آگاهی از فضای روانی جامعه که گاهی تحت تأثیر شعارهای فریبنده قرار می‌گیرد، اجازه می‌دهند واقعیت، خودش سخن بگوید. این روش، اثرش بسیار ماندگارتر از یک دستور مستقیم است.

 

۲. مذاکره به مثابه یک «ابزار تربیتی» نه یک «هدف استراتژیک»

 

· نقطه قوت این تحلیل، تمایز قائل شدن بین “مذاکره به عنوان راه حل” و “مذاکره به عنوان فرصت برای آشکارسازی حقیقت” است.

· این نشان می‌دهد که اجازه دادن به مذاکره در مقطعی خاص، نه نشانه تردید، که نشانه اعتماد به نفس و برنامه‌ریزی دقیق برای اثبات یک اصل مهم به جامعه است.

 

۳. خنثی‌سازی توطئه‌های روانی و سیاسی

 

· این مدل، سه توطئه اصلی دشمن را خنثی می‌کند:

  · ایجاد دو قطبی مذاکره/عدم مذاکره در کشور.

  · فشار برای تغییر مواضع اصولی (مانند فتوای حرمت سلاح هسته‌ای).

  · القای این تصور که رهبری در انزوا و بدون درنظرگرفتن واقعیت‌ها تصمیم می‌گیرد.

 

۴. نتیجه نهایی: تثبیت گفتمان مقاومت

 

· خروجی نهایی این روش، تقویت گفتمان استقلال و مقاومت است. وقتی مردم و نخبگان با چشمان خود ببینند که دشمن قابل اعتماد نیست، پایبندی به “قوی شدن درونی” به یک باور ملی تبدیل می‌شود.

 نظر دهید »

سه پیام مهم رهبر انقلاب در آستانه پاییز ۱۴۰۴ به ملت ایران

02 مهر 1404 توسط صفيه گرجي

 سه پیام مهم رهبر انقلاب در آستانه پاییز ۱۴۰۴ به ملت ایران

ایشان در این سخنرانی که در آستانه پاییز ۱۴۰۴ انجام دادند. به ملت ایران بر سه محور اصلی تاکید کردند:

 

1. اتحاد ملت ایران

تاکید بر تداوم اتحاد ملت ایران به عنوان “مشت محکم پولادین” در برابر دشمن و ردّ هرگونه شایعه درباره تفرقه‌افکنی.

2. غنی‌سازی و دستاوردهای هسته‌ای

تشریح دستاوردهای بزرگ ایران در فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای و تاکید بر ادامه‌ی این راه به عنوان یک حق مسلم و ملی.

3. عدم مذاکره با آمریکا

تاکید بر عدم امکان و عدم مفید بودن مذاکره با آمریکا در شرایط کنونی به دلیل خلف وعده‌ها و رفتار خصمانه‌ی این کشور و بیان اینکه راه پیشرفت، “قوی شدن” در تمام زمینه‌هاست.

 

تحلیل محتوای سخنرانی

 

 سخنرانی رهبری دارای چند لایه پیام مهم است:

 

لایه روانشناختی-اجتماعی

ایشان با یادآوری حماسه‌ی مردمی در جنگ دوازده‌روزه، به تقویت روحیه اعتماد به نفس و انسجام ملی پرداخته و هرگونه تلاش دشمن برای ایجاد یأس و تفرقه را خنثی کردند.

لایه علمی-فناورانه

با تشریح جزئیات فنی و کاربردی غنی‌سازی، به دنبال عمومی‌سازی این دانش و نشان دادن عمق پیشرفت ایران هستند تا حمایت مردمی از این برنامه استراتژیک افزایش یابد.

لایه استراتژیک-سیاسی

تحلیل دقیق و مبتنی بر تجربه‌ی تاریخی (برجام) از ماهیت آمریکا، راهبرد کلان “قوی شدن” را به عنوان تنها راه تضمین امنیت و پیشرفت کشور تبیین می‌کند. این بخش یک چهارچوب راهبردی برای دستگاه دیپلماسی و تمام نهادهای کشور است.

 

 

 نظر دهید »

پاسخ قطعی رهبر انقلاب به یک درخواست مکرر آمریکا: مذاکره مطلقاً ممنوع!

02 مهر 1404 توسط صفيه گرجي

پاسخ قطعی رهبر انقلاب به یک درخواست مکرر آمریکا: مذاکره مطلقاً ممنوع!

سخنرانی تلویزیونی رهبر خطاب به ملت ایران به مناسبت اول مهرماه و آغاز سال تحصیلی

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم و الحمد لله ربّالعالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

 

سلام عرض میکنم به همه‌ی ملّت عزیز ایران. عرایضی را مناسب دیدم که با مردم عزیزمان در میان بگذارم؛ دو سه موضوع هست که حالا درباره‌ی آنها شرح خواهم داد.

 

پیش از شروع در این مطلب، لازم میدانم شادباش عرض کنم ورود ماه مهر را. ماه مهر، ماه درس و مدرسه و دانش و دانشگاه است. ماه مهر، ماه آغاز حرکت میلیون‌ها جوان و نوجوان و نونهال به سمت دانایی و توانایی است؛ این خصوصیّت ماه مهر است.

 

بنده به مسئولان عزیزمان، بخصوص مسئولان آموزش‌وپرورش، و وزارت علوم، و بهداشت و درمان، توصیه میکنم که ارزش و اهمّیّت استعداد جوان ایرانی را همواره مورد نظر داشته باشند. جوانان ایرانی استعدادشان در دانش و در بسیاری از مسائل دیگر زندگی را نشان داده‌اند.

 

من اینجا این آمار را بخوانم: در رقابتهای مختلف دانش‌آموزان جهان، در همین اواخر، با [وجود] حوادث جنگ دوازده‌روزه و این چالشهایی که وجود داشت، دانش‌آموزان ما چهل مدال رنگارنگ را کسب کردند که از این چهل مدال، یازده مدال طلا بود. اینها خیلی اهمّیّت دارد، ارزش دارد. در المپیاد نجوم، رتبه‌ی اوّل را در دنیا در بین کشورهای شرکت‌کننده‌ی بین‌المللی به دست آوردند. در رشته‌های دیگر هم رتبه‌های خوبی را به دست آوردند. در عرصه‌ی ورزش هم که خب این روزها دارید می‌بینید؛ قبلاً والیبال، حالا هم کشتی. جوانهای ما این‌جوری هستند؛ بحمدالله استعداد اینها استعداد فوق‌العاده‌ای است؛ از این بایستی استفاده کرد.

 

لازم میدانم این روزها به مناسبت سالگرد شهادت مجاهد کبیر، شهید سیّدحسن نصرالله، یادی از ایشان بکنم. سیّدحسن نصرالله ثروت عظیمی بود برای دنیای اسلام؛ نه‌فقط برای تشیّع، نه‌فقط برای لبنان؛ ثروتی برای دنیای اسلام بود. البتّه این ثروت از دست نرفته؛ ثروت باقی است؛ او رفت، امّا این ثروتی که او ایجاد کرده بود باقی است. داستان حزب‌الله لبنان داستان دنباله‌داری است. نباید حزب‌الله را دستِ‌کم گرفت و نباید از این ثروت مهم غفلت کرد. این ثروتی است برای لبنان و برای غیر لبنان. لازم میدانم یاد شهیدان اخیر را که در این حادثه‌ی[جنگ] دوازده‌روزه به شهادت رسیدند ــ چه سرداران نظامی، چه دانشمندان و چه دیگر افرادی که در این ماجرا شهید شدند ــ گرامی بدارم و به خانواده‌های عزیزشان صمیمانه و از ته دل تسلیت عرض میکنم.

 

امّا مطالبی که مناسب دیدم مطرح کنم، سه مطلب است. یک مطلب درباره‌ی یکپارچگی ملّت ایران است؛ البتّه در این باره زیاد صحبت شده؛ من یک نکته‌ای را در این مورد میخواهم عرض کنم. مطلب دوّم درباره‌ی مسئله‌ی غنی‌سازی است که یک توضیحی درباره‌ی این غنی‌سازی‌ای که این‌قدر صحبتش میشود و تکرار میشود، من عرض کنم. مطلب سوّم هم درباره‌ی مذاکره‌ی با آمریکا است که صاحبان بیان و صاحبان قلم درباره‌ی آن حرفهای گوناگونی میزنند؛ بعضی موافق، بعضی مخالف؛ بعضی با استدلال، بعضی بی‌استدلال. درباره‌ی این هم به قدر امکان چند جمله‌ای میخواهم عرض کنم.

 

امّا در مورد اوّل، یعنی در مورد اتّحاد ملّت ایران، اوّلین حرف من این است که در جنگ دوازده‌روزه، اتّحاد ملّت ایران، یکپارچگی ملّت ایران، دشمن را ناامید کرد؛ یعنی دشمن از همان روزهای اوایل و اواسط جنگ فهمید که به آن مقصود و غرضی که داشته، دست نخواهد یافت. غرضِ دشمن، زدن فرماندهان نبود؛ این یک وسیله بود. دشمن با خودش فکر کرده بود که فرماندهان نظامی را بزند، بعضی شخصیّت‌های مؤثّر نظام را بزند، در کشور اغتشاش به وجود بیاید و بخصوص در تهران، عوامل آنها به آشوب و اغتشاش دست بزنند و مردم را ــ افرادی را که میتوانند ــ به خیابانها بکشانند و به وسیله‌ی مردم، علیه جمهوری اسلامی حادثه‌ای درست کنند. این هدف بود؛ بنابراین هدف، جمهوری اسلامی بود؛ هدف، مختل کردن نظام بود که من در یک صحبت دیگری گفتم(۱) که اینها حتّی برای بعد از جمهوری اسلامی نشسته بودند، نقشه کشیده بودند و فکر کرده بودند. میخواستند فتنه درست کنند، فتنه‌های خیابانی درست کنند، دسته‌جاتی را راه بیندازند و ریشه‌ی اسلام را در کشور بکَنند؛ این هدف دشمن بود.

 

خب این هدف در همان قدمهای اوّل شکست خورد. سرداران که تقریباً بلافاصله جایگزین شدند، کسانی جایگزین آنها معیّن شدند و وضع و نظام و ترتیب و قاعده‌ی نیروهای مسلّح با همان استحکام و با روحیه‌ی بالاتر باقی ماند؛ امّا مردم که مؤثّرترین عنصر، آنها بودند، مطلقاً تحت تأثیر آنچه دشمن میخواست قرار نگرفتند؛ تظاهراتی به وجود آمد، خیابانها پُر شد امّا علیه دشمن، نه علیه نظام اسلامی. کار را مردم به جایی رساندند که دشمن، آن کسانی که در بیرون مرزها هستند، به عوامل خودشان گفتند: «بی‌عُرضه‌ها! ما دیگر چه کار میتوانستیم برای شماها بکنیم که نکردیم؟ زمینه‌ها را فراهم کردیم، بمباران کردیم، عدّه‌ای را ترور کردیم، کشتیم؛ چرا کاری نمیکنید؟». این عواملشان در ایران، در تهران ــ که البتّه بدون شک عواملی دارند ــ اینها جواب دادند، گفتند ما میخواستیم کارهایی بکنیم [امّا] مردم به ما اعتنائی نکردند، به ما پشت کردند؛ مسئولان و کسانی هم که مسئول انضباط کشور بودند نگذاشتند، مانع شدند و ما نتوانستیم کاری را انجام بدهیم. پس نقشه‌ی دشمن عقیم شد.

 

خب اینهایی که عرض کردم، قبلاً هم بعضی از اینها را یا همه‌ی اینها را ما گفته‌ایم یا دیگران گفته‌اند. آن نکته‌ای که من میخواهم روی آن تکیه بکنم، این است که این عامل همچنان باقی است؛ عامل وحدت ملّت ایران همچنان باقی است. عدّه‌ای ــ که منشأ این عدّه هم خارج از کشور است خبرهایی که به ما رسیده، این را نشان میدهد ــ میخواهند این‌جور وانمود بکنند که آن اتّحادی که در ابتدای جنگ دوازده‌روزه و این مدّت پیدا شد، مال همان روزها بود؛ چند روز که بگذرد، بتدریج ضعیف میشود، اختلافات به وجود می‌آید، اختلاف‌نظرها غلبه پیدا میکند و این اتّحاد از بین خواهد رفت؛ مردم ایران متفرّق میشوند و میتوان از گسلهای قومی استفاده کرد، از اختلافات سیاسی استفاده کرد و مردم ایران را به جان هم انداخت و اغتشاش و شورش درست کرد! این را دارند تبلیغ میکنند.

 

من میخواهم بگویم این حرف، غلط محض است. بله، در مسائل سیاسی اختلاف‌نظر وجود دارد؛ ما اقوام زیادی هم در کشور داریم که همه ایرانی‌اند و افتخار میکنند به ایرانی بودن خودشان؛ اینها هست، منتها در مقابل دشمن، همه‌ی این مجموعه یک مشت محکم پولادینند که بر فرق دشمن فرود خواهند آمد؛ امروز این‌جور است، در گذشته هم همین‌جور بوده، بعد از این هم به توفیق الهی این‌جور خواهد بود. ایرانِ امروز و ان‌شاءالله فردا، همان ایرانِ روز بیست‌وسوّم خرداد و بیست‌وچهارم خرداد است که مردم آمدند خیابانها را پُر کردند و علیه صهیون ملعون و آمریکای جنایتکار شعار دادند. این مسئله‌ی اوّلی که میخواستم عرض کنم. نکته‌اش هم این بود که این اتّحاد ملّی، این یکپارچگی مردم همچنان وجود دارد و وجود خواهد داشت؛ البتّه همه هم در مقابل آن مسئول هستیم.

 

نکته‌ی دوّم، مسئله‌ی «غنی‌سازی» است. در اظهارات و بگومگوهای وزارت خارجه با طرفهای سیاسی خود، کلمه‌ی غنی‌سازی خیلی تکرار میشود. آنها درباره‌ی غنی‌سازی یک چیزی میگویند، ما یک چیزی میگوییم. در داخل کشور هم، در بحثهای گوناگون همین‌جور است، کلمه‌ی غنی‌سازی تکرار میشود. من یک توضیح کوتاهی در مورد غنی‌سازی میخواهم بدهم. اصلاً غنی‌سازی چیست؟ چیست که این‌قدر اهمّیّت دارد؟ همه‌ی بحثها حول‌وحوش غنی‌سازی میچرخد؛ غنی‌سازی اورانیوم. من میخواهم بگویم غنی‌سازی یک کلمه است،امّا در زیر آن یک کتاب حرف هست؛ که من حالا مختصری اشاره خواهم کرد. اگر افرادی که صاحب تخصّص در این رشته‌ها هستند، با مردم در این زمینه صحبت کنند خوب است، مناسب است. من یک مختصری عرض خواهم کرد.

 

غنی‌سازی اورانیوم یعنی دانشمندان و متخصّصان مربوط به مسائل اورانیوم بیایند اورانیوم خام را ــ که معادنش هم در ایران وجود دارد ــ با یک رشته تلاشهای فنّیِ پیچیده و پیشرفته تبدیل کنند به یک مادّه‌ی بسیار باارزشی که در مسائل گوناگون زندگی مردم دارای تأثیر است؛ این معنای غنی‌سازی است. یعنی یک چیزی را که از معدن زمینی به دست می‌آید، با فنّاوری‌های پیچیده، با زحمات زیاد، با تخصّصهای بالا، با مهارتهای زیاد، می‌آورند تبدیل میکنند به یک مادّه‌ای که این مادّه همان اورانیوم غنی‌سازی‌شده است؛ آن را به غنی‌سازی میرسانند، به درجات مختلف و این برای مسائل گوناگونی در زندگی مردم مؤثّر است؛ یعنی مردم از جهات مختلف، از مادّه‌ی اورانیوم غنی‌سازی‌شده سود میبرند و استفاده میکنند و در زندگی مردم اثر میگذارد؛ از جمله در کشاورزی، که مفصّل در کشاورزی تأثیر دارد؛ از جمله در صنعت و مواد؛ در مسئله‌ی تغذیه که مربوط به همان کشاورزی است؛ در مسئله‌ی محیط زیست و منابع طبیعی تأثیر دارد؛ در بخشهای مربوط به پژوهش و آموزش و تحقیق و دنبال‌گیری‌های علمی تأثیر دارد؛ در ایجاد انرژی برق هم که خب تأثیر واضحی دارد. امروز در بسیاری از کشورهای پیشرفته‌ی دنیا نیروگاه‌های برق با اورانیوم اداره میشود، [در حالی که] ما اغلب این نیروگاه‌ها را با بنزین و با گاز اداره میکنیم که البتّه، هم هزینه‌ی زیادی دارد، هم آلایندگی محیط زیست را دارد، آلایندگی هوا را دارد؛ امّا آن برقی که از اورانیوم غنی‌سازی‌شده و نیروگاه‌های هسته‌ای به دست می‌آید، آلایندگی‌اش صفر است، هزینه‌اش بسیار کمتر است، عمر [نیروگاهش] بسیار طولانی‌تر است و امتیازات فراوان دیگری دارد که اینها را متخصّصین باید بیایند برای مردم شرح بدهند. به نظر من اگر چنانچه ما این کاربردهای گوناگون مادّه‌ی اورانیوم غنی‌سازی‌شده را فهرست کنیم، یک فهرست طولانی‌ای خواهد شد.

 

خب ما این فنّاوری بسیار مهم را نداشتیم. ما قادر به غنی‌سازی نبودیم. دشمنها هم راضی نبودند به اینکه به ما بدهند، کس دیگری هم به ما این را نمیداد. چند مدیرِ باهمّت و چند دانشمندِ مسئول و والامقام ــ به معنای واقعی کلمه ــ مسئله‌ی غنی‌سازی اورانیوم را از سی و چند سال قبل در کشور شروع کردند و به اینجا رساندند. امروز ما از لحاظ غنی‌سازی اورانیوم در یک سطح بالایی قرار داریم. البتّه این غنی‌سازی را کشورهایی که میخواهند سلاح هسته‌ای درست کنند، تا نود درصد خلوص هم میبرند؛ ما چون احتیاج به سلاح نداریم و تصمیم بر عدم سلاح هسته‌ای هم داریم، تا آنجا بالا نبردیم، تا شصت درصد بالا بردیم که رقم خیلی بالایی است، رقم خیلی خوبی است و برای برخی از کارهای مورد نیازمان در کشور لازم است؛ تا اینجا توانستیم پیش ببریم. ما یکی از ده کشور دنیا هستیم که این توانایی را داریم؛ یعنی من به شما عرض کنم در میان دویست و چند کشور دنیا، ده کشور هستند که قادرند غنی‌سازی کنند، یکی از این ده کشور، ایران اسلامی است.

 

البتّه آن نُه کشور دیگر بمب هسته‌ای هم دارند، ما هستیم که بمب هسته‌ای نداریم و نخواهیم داشت و بنا نداریم که از سلاح هسته‌ای استفاده کنیم امّا غنی‌سازی را داریم. ما یکی از ده کشور این صنعت سرآمد محسوب میشویم؛ و این دانشمندانی که عرض کردم، بنیان این کار را گذاشتند، مبالغ زیادی پیش بردند امّا کار مهم‌ترشان عبارت بود از تربیت افراد فراوانی در این راه. این گزارشی است که صاحبان قضیّه به ما داده‌اند، یعنی یک گزارش متقن و موثّقی است: امروز در کشور ده‌ها دانشمند و استاد مبرّز،(۲) صدها دانش‌پژوه و هزاران تربیت‌شده‌ی گروه‌های هسته‌ای در رشته‌های گوناگونِ مرتبط با این موضوع در حال فعّالیّتند. حالا اینها آمده‌اند تأسیسات فلان جا و فلان جا را بمباران کردند؛ مسئله این است که این علم است؛ علم از بین‌ رفتنی نیست، علم با بمب و با تهدید و با این چیزها از بین نمیرود؛ این وجود دارد. عرض کردم، تکرار میکنم، ده‌ها دانشمند مبرّز، استاد مبرّز و ماهر، صدها دانش‌پژوه و هزاران تربیت‌شده‌ی برای کارهای مختلف هسته‌ای که حالا مثلاً فرض کنید که در مورد درمان، من کاربردهای هسته‌ای درمان را اسم نبردم؛ درمان یکی از موارد مهمّ کاربرد غنی‌سازی هسته‌ای است. در رشته‌های مختلف درمان، عدّه‌ی زیادی مشغول به کارند؛ در بخش کشاورزی همین‌جور، در بخش صنعت همین‌جور، در بخش کارهای گوناگونِ مختلف همین‌جور مشغول کار هستند و دارند تلاش میکنند.

 

البتّه در این چند دهه که ما این کارها را در کشور انجام دادیم، روی ما، روی ایران، روی مسئولین کشور، روی دولتهایمان فشارها هم بسیار زیاد بوده که خواسته‌اند با این فشارها ایران دست از این کار بردارد، [امّا] ما تسلیم نشدیم و نخواهیم شد. ما در این قضیّه و در هر قضیّه‌ی دیگری، تسلیم فشار نشدیم و نخواهیم شد. حالا این طرف آمریکایی،(۳) پا را در یک کفش کرده که ایران باید غنی‌سازی نداشته باشد؛ حالا قبلی‌ها میگفتند که غنی‌سازیِ بالا نداشته باشید یا محصولات غنی‌سازی‌تان را در کشور نگه‌ ندارید؛ این چیزها را میگفتند که ما قبول نداشتیم. این میگوید اصلاً بکلّی غنی‌سازی نداشته باشید. [این] یعنی چه؟ یعنی این دستاورد بزرگی که برای آن، کشورمان این‌همه تلاش کرده، این‌همه هزینه کرده، این‌همه مشکلات فراوان را از سر گذرانده، همه‌ی این تلاشها را، همه‌ی محصول این کارها را دود کنید و هوا کنید و از بین ببرید! معنای «غنی‌سازی نداشتن» این است. خب معلوم است، ملّت غیرتمندی مثل ملّت ایران، توی دهن گوینده‌ی این حرف میزند و این حرف را قبول نمیکند. این هم [مطلب] مربوط به غنی‌سازی که عرض کردیم.

 

و امّا موضوع دیگری که موضوع سوّم است: در اظهارات اهل سیاست، مسئله‌ی مذاکره‌ی با آمریکا زیاد مطرح میشود؛ نظرات مختلفی هم هست. گفتم بعضی‌ها این را مفید میدانند، لازم میدانند،‌ بعضی‌ها مضر میدانند، بعضی‌ها نظرات میانه‌تری دارند؛ حرفها مختلف است. من آنچه را تا حالا در این سالهای متمادی فهمیده‌ام، دیده‌ام، احساس کرده‌ام و تجربه کرده‌ام، به ملّت عزیزمان عرض میکنم.

 

خواهش میکنم مسئولین سیاسی و فعّالان سیاسی هم یک قدری تأمّل کنند، روی این حرفها فکر کنند، تأمّل کنند و قضاوت را بر اساس آگاهی و اطّلاع انجام بدهند. حرف من این است که در حال حاضر با وضعیّتی که وجود دارد ــ حالا ممکن است بیست سال دیگر،‌ سی سال دیگر وضعیّت دیگری وجود داشته باشد؛ با آن کاری نداریم ــ در وضع کنونی، مذاکره‌ی با دولت آمریکا، اوّلاً هیچ کمکی به منافع ملّی ما نمیکند، هیچ سودی برای ما ندارد، هیچ ضرری را هم از ما دفع نخواهد کرد؛ یعنی کاری است بدون سود، بدون اینکه برای کشور فایده‌ای داشته باشد، بدون اینکه ضرری را دفع کند؛ مطلقاً چنین تأثیری ندارد. این اوّلاً.

 

ثانیاً بعکس، زیانهایی هم بر آن مترتّب است. یعنی سود که ندارد هیچ، مطلب دوّم این است که مذاکره‌ی با آمریکا در شرایط کنونی ضررهای بزرگی برای کشور دارد که شاید بشود گفت بعضی از این ضررها جبران‌ناپذیر هستند؛ یک چنین زیانهایی هم دارد. من حالا اینها را شرح خواهم داد.

 

امّا اینکه میگوییم به سود ما نیست، برای ما فایده‌ای ندارد، چون طرف آمریکایی پیشاپیش خودش نتیجه‌ی مذاکرات را معیّن کرده؛ یعنی اعلام کرده که مذاکره‌ای را قبول دارد و میخواهد مذاکره‌ای بکند که نتیجه‌ی آن مذاکره، تعطیل شدن فعّالیّتهای هسته‌ای و غنی‌سازی در کشور ایران باشد. یعنی بنشینیم پشت میز مذاکره‌ی با آمریکا و نتیجه‌ی گفتگوهایی که با آنها خواهیم کرد، حرفی باشد که او گفته «باید انجام بگیرد»! این که دیگر مذاکره نیست؛ این دیکته است، این تحمیل است؛ بنشین مذاکره کن با یک طرفی که نتیجه‌ی آن مذاکره الزاماً باید همان چیزی باشد که او میخواهد، همان چیزی باشد که او میگوید! این مذاکره است؟ طرف مقابل امروز این‌جوری حرف میزند، میگوید مذاکره کنیم و از مذاکره این دربیاید که ایران غنی‌سازی نداشته باشد! حالا این [فرد] غنی‌سازی را گفته، چند روز قبل از این، معاونش اعلان کرد که ایران بایستی موشک هم نداشته باشد! نه موشک دوربُرد؛ موشک میان‌بُرد هم نباید داشته باشد، موشک کوتاه‌بُرد هم نباید داشته باشد! یعنی ایران آن‌چنان دستش بسته و خالی باشد که اگر چنانچه به او تعرّض شد، حتّی به این پایگاه آمریکایی در عراق یا در فلان جا هم نتواند جوابی بدهد و پاسخی بدهد؛ معنای این حرف این است؛ مذاکره کنیم تا این نتیجه به وجود بیاید! خب این سود نیست؛ این مذاکره‌ای است که در آن هیچ سودی وجود ندارد، و همه‌اش به ضرر ما است؛ این نتیجه‌ی مذاکره است. این مذاکره نیست؛ زورگویی است، تحمّل زورگویی و تحمیل آمریکا است. وقتی کسی با ایران اسلامی طرف است، این‌جور توقّعات، این‌جور اظهارات، ناشی از نشناختن ملّت ایران است، ناشی از نشناختن جمهوری اسلامی است، ناشی از این است که نمیداند فلسفه و مبنا و ممشای ایران اسلامی چیست؛‌ اینها را که نمیداند، این‌جوری حرف میزند؛ به قول ما مشهدی‌ها «این حرف از دهن گوینده‌اش بزرگ‌تر است» و این حرفی که بیایید مذاکره کنیم برای یک چنین چیزی، قابل اعتنا نیست. پس بنابراین برای ما سود ندارد.

 

و امّا ضرر؛ گفتم ضرر دارد. این مهم‌تر است؛ اینکه ضرر دارد، مهم‌تر است. طرف تهدید کرده که اگر مذاکره نکنید، چنین و چنان خواهد شد، بمباران میکنیم، چه میکنیم؛ از این حرفها؛ یک خرده مبهم،‌ یک خرده صریح؛ یعنی تهدید: یا مذاکره کنید یا اگر مذاکره نکردید، چنین و چنان خواهد شد! این تهدید است. خب قبول چنین مذاکره‌ای نشانه‌ی تهدیدپذیری ایران اسلامی است. اگر چنانچه شما با این تهدید رفتید مذاکره کردید، معنایش این است که ما در مقابل هر تهدیدی فوراً میترسیم،‌ میلرزیم و تسلیم طرف مقابل میشویم؛ معنایش این است. این تهدیدپذیری اگر به وجود آمد، دیگر انتها نخواهد داشت.‌ امروز میگویند اگر چنانچه غنی‌سازی داشته باشید، ما چنین و چنان میکنیم؛ فردا میگویند اگر موشک داشته باشید، ما چنین و چنان میکنیم؛‌ بعد میگویند اگر با فلان کشور ارتباط نداشته باشید، ما چنین و چنان میکنیم؛ اگر با فلان کشور ارتباط داشته باشید، ما چنین و چنان میکنیم! مدام تهدید [هست] و مجبوریم که در مقابل تهدیدهای دشمن عقب‌نشینی کنیم. یعنی قبول مذاکره‌ای را که با تهدید همراه است، هیچ ملّت باشرفی انجام نمیدهد،‌ هیچ سیاستمدار خردمندی هم آن را تصدیق نمیکند. بنابراین، وضع این‌جوری است.

 

طرف مقابل هم البتّه حالا ممکن است بگوید من در مقابل این، فلان امتیاز را هم به شما میدهم! دروغ میگویند؛ آنچه میگویند به عنوان امتیاز میدهیم، دروغ است. ده سال قبل از این، ما یک قراردادی با آمریکایی‌ها بستیم که اسمش در داخل کشور ما «برجام» است؛ در این قرارداد، بنا شد که ما در مورد هسته‌ای این کارها را انجام بدهیم ــ آن مرکز تولید را مسدود کنیم؛ آن محصول سه و نیم درصدی را که آن وقت تولید میکردیم، بدهیم برود به خارج یا رقیق کنیم یعنی از بین برود، غنی‌سازی‌اش را از بین ببریم؛ و چیزهای دیگر ــ آنها هم در مقابل تحریمها را بردارند و بعد از ده سال، پرونده‌ی ایران در آژانس هسته‌ای بین‌المللی به شکل عادّی دربیاید. [البتّه] آن وقت، وقتی مسئولین کشور آمدند پیش ما گفتند «ده سال»، من گفتم «ده سال» یک عمر است،‌ چرا «ده سال» را شما قبول میکنید؛ گفتند چنین، چنان، بنا شد «ده سال» را هم قبول نکنند، امّا به هر حال قبول کردند. «ده سال» همین‌ روزها تمام شد؛ آن ده سالی که بنا شده بود پرونده‌ی ایران در آژانس عادّی بشود، این روزها تمام شد. امروز شما ملاحظه کنید، نه‌تنها پرونده عادی نشده، بلکه مشکلات هسته‌ای کشور در شورای امنیّت، سازمان ملل و در هسته‌ای مضاعف شده، چند برابر هم شده! طرف این‌جوری است، قولش این است! ما همه‌ی کارهایی را که باید انجام میدادیم انجام دادیم، او تحریمها را برنداشت،‌ هیچ کدام از قولهایی را که داده بود انجام نداد و بعد هم اصلاً خود او، به تعبیر رایج، پاره کرد آن قرارداد یا آن توافقنامه و تفاهمنامه‌ای را که مقرّر شده بود، اصلاً بکلّی خارج شد از برجام و آن را رد کرد.

 

اگر چنانچه شما با طرف مقابل مذاکره کنید و آنچه را او میخواهد قبول کنید که خب، این تسلیم و ضعف کشور و نابود کردن شرف یک ملّت است؛‌ اگر تهدید او را که با تهدید دارد با شما حرف میزند، قبول کردید، این‌جوری است، اگر قبول نکردید میشوید مثل حالا که باز همان دعوا و همان [مسئله‌ها هست]. بنابراین مذاکره، مذاکره‌ی درستی نیست. تجربه‌ها را فراموش نکنیم، این تجربه‌ی ده سال گذشته را فراموش نکنیم. آن که محلّ کلام ما است، آمریکا است؛‌ حالا فعلاً با اروپا مسئله‌ای نمیخواهم مطرح کنم.

 

این طرف مقابل ما در همه‌چیز خُلف وعده میکند، در همه‌چیز دروغ میگوید، فریب اِعمال میکند؛ وقت و بی‌وقت تهدید نظامی میکند؛ اگر دستشان برسد، اشخاص را ترور میکنند، همچنان که سردار شهید ما را، شهید سلیمانی را ترور کردند؛ یا مراکز هسته‌ای را بمباران میکنند؛ اگر بتوانند از این کارها میکنند. طرف یک چنین وضعیّتی دارد؛ با این طرف نمیشود مذاکره کرد، نمیشود با اطمینان و اعتماد نشست و حرف زد و حرف شنید و قرار گذاشت.

 

به نظر من مذاکره‌ی با آمریکا برای مسئله‌ی هسته‌ای و شاید برای مسائل دیگر، بن‌بست محض است؛ یعنی هیچ راه درستی وجود ندارد برای اینها، بن‌بست محض است. فکر کنند، ببینند. البتّه برای او مفید است؛ این مذاکره برای آن رئیس‌جمهور فعلی آمریکا مفید است؛ او سرش را بالا خواهد گرفت، خواهد گفت من ایران را تهدید کردم و او را آوردم پای میز مذاکره نشاندم؛ او در دنیا از این افتخارات میکند. امّا برای ما ضرر محض است و هیچ فایده‌ای برای ما ندارد.

 

و من آن چیزی که در نهایت میخواهم عرض بکنم، این است که راه علاج پیشرفت کشور، قوی‌ شدن است؛ باید قوی بشویم. قوی شدنِ نظامی لازم است، قوی شدن علمی لازم است، قوی شدن دولتی و ساختاری و سازمانی لازم است. باید افراد هوشمند ما، صاحب‌نظران دلسوز ما بنشینند، راه‌های تقویت کشور را پیدا کنند؛ و این راه‌ها را دنبال کنند. اگر این شد، آن وقت طرف تهدید هم نمیکند؛ اگر دید طرف مقابل قوی است، حتّی تهدید هم نمیکند. به نظر من جز این راهی وجود ندارد.

 

بایستی از خدای متعال کمک خواست، به خدای متعال توکّل کرد، به ائمّه‌ی اطهار (علیهم ‌السّلام) متوسّل شد که شفاعت کنند و کمک کنند، و همّت ملّی را به میدان آورد و ان‌شاءالله کارها را پیش برد؛ و این کار به توفیق الهی خواهد شد

 نظر دهید »

بی‌هدفی چه بلایی سر زندگی می‌آورد؟ (۳ ضرر بزرگ نداشتن هدف)

01 مهر 1404 توسط صفيه گرجي

بی‌هدفی چه بلایی سر زندگی می‌آورد؟ (۳ ضرر بزرگ نداشتن هدف)

اگر واقعا هدف نداشته باشیم چه ضررهایی می‌تونه به دنبال داشته باشه؟🎯

 

۱. سردرگمی در تحصیل و زندگی 😵📚 بدون هدف،افراد نمی‌دونن به کجا می‌خوان برسن و چه مقصدی دارن. این باعث میشه نتونن تصمیمات معناداری بگیرن. ❌

 

۲، کاهش انگیزه 〽️ اهداف مشخص به افراد انگیزه می‌دهند.بدون هدف، احساس بی‌هدفی و بی‌انگیزگی ایجاد میشه و ممکنه افراد از تلاش کردن دست بکشن. 😔

 

۳. از دست دادن فرصت‌ها و اتلاف عمر ⏳ نداشتن هدف باعث میشه فرصت‌های مهم زندگی و عمر از دست بره،چون افراد نمی‌دونن چه چیزی براشون مهمه و دنبال اون نمی‌رن. 😓

 

🔎 نتیجه‌گیری: داشتن یک هدف مشخص و معنادار🎯 می‌تونه باعث بهبود کیفیت زندگی ، افزایش انگیزه 💪 و پیشرفت فردی بشه. در مقابل،نبود هدف می‌تونه مشکلات و چالش‌های زیادی ایجاد کنه. ⚠️

 

 

 نظر دهید »

تحلیل آیات قرآن درباره مسئولیت اجتماعی عالم دینی در تربیت

01 مهر 1404 توسط صفيه گرجي

 

 

تحلیل آیات قرآن درباره مسئولیت اجتماعی عالم دینی در تربیت

 

مقدمه

در جوامع اسلامی، عالم دینی نه‌تنها نقش آموزشی دارد، بلکه مسئولیتی اجتماعی و تربیتی بر دوش اوست. قرآن کریم با تأکید بر علم، تقوا و اصلاح امت، جایگاه ویژه‌ای برای علما در هدایت اخلاقی و تربیت اجتماعی جامعه قائل است. این مقاله با تحلیل آیات مرتبط، به بررسی مسئولیت اجتماعی علمای دین در تربیت نسل‌ها می‌پردازد.

 

مسئولیت اجتماعی علمای دین در قرآن

عالمان دین در قرآن به‌عنوان حاملان علم الهی و مسئولان هدایت امت معرفی شده‌اند. در آیه ۱۰۵ سوره آل‌عمران آمده است:  

 وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ  

این آیه نشان‌دهنده وظیفه اجتماعی علما در دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر است؛ سه رکن اصلی تربیت اجتماعی در جامعه اسلامی.

 

وظایف تربیتی عالم دینی در جامعه اسلامی

عالمان دین وظایف متعددی در تربیت جامعه دارند، از جمله:  

- تبیین آموزه‌های اخلاقی و تربیتی قرآن  

- پاسخ‌گویی به شبهات فکری و تربیتی  

- الگوسازی رفتاری برای نسل جوان  

- مشارکت در اصلاح اجتماعی و فرهنگی  

این وظایف، عالم دینی را به محور تربیت دینی با مسئولیت‌پذیری اجتماعی تبدیل می‌کند.

 

آیات قرآنی درباره نقش اجتماعی علما

در آیه ۱۲۲ سوره توبه آمده است:  

 وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً… لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ  

این آیه بر ضرورت تفقه در دین و انذار جامعه تأکید دارد؛ یعنی عالم دینی باید با شناخت عمیق از دین، جامعه را نسبت به انحرافات تربیتی آگاه کند.

 

تربیت دینی با محوریت مسئولیت‌پذیری علما

تربیت دینی در اسلام، صرفاً انتقال دانش نیست؛ بلکه فرآیندی اجتماعی است که نیازمند حضور فعال علما در عرصه‌های تربیتی است. مسئولیت‌پذیری علما در این زمینه شامل نظارت بر نهادهای تربیتی، مشارکت در سیاست‌گذاری فرهنگی، و تعامل با خانواده‌ها و جوانان است.

 

عالم دینی و هدایت اخلاقی جامعه

عالمان دین با رفتار خود، معیارهای اخلاقی را در جامعه تثبیت می‌کنند. آنان با تبیین مفاهیم قرآنی مانند صدق، عدل، عفت و امانت، نقش مهمی در هدایت اخلاقی جامعه دارند. آیه إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ (نحل: ۹۰) نمونه‌ای از آموزه‌هایی است که علما باید در تربیت اجتماعی ترویج دهند.

 

نقش علما در اصلاح تربیتی امت اسلامی

اصلاح تربیتی امت اسلامی نیازمند بازنگری در روش‌های تربیتی، نقد ساختارهای ناکارآمد، و ارائه الگوهای نوین بر اساس قرآن است. علما با تحلیل آیات تربیتی و تطبیق آن با نیازهای روز، می‌توانند مسیر اصلاح را هموار سازند.

 

مسئولیت تربیتی روحانیون در قرآن کریم

روحانیون به‌عنوان مبلغان دین، مسئولیت تربیتی ویژه‌ای دارند. آیه قُلْ هَذِهِ سَبِیلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ (یوسف: ۱۰۸) نشان می‌دهد که دعوت تربیتی باید با بصیرت و آگاهی باشد؛ ویژگی‌ای که در عالم دینی متجلی است.

 

تربیت اجتماعی در پرتو علمای دینی

تربیت اجتماعی شامل آموزش ارزش‌های جمعی، تقویت روحیه مسئولیت‌پذیری، و ایجاد همبستگی اخلاقی است. علمای دین با حضور در نهادهای اجتماعی، رسانه‌ها و مراکز آموزشی، می‌توانند این نوع تربیت را در جامعه نهادینه کنند.

 

نتیجه‌گیری

عالمان دینی در قرآن کریم به‌عنوان مسئولان تربیتی و اجتماعی امت معرفی شده‌اند. وظایف آنان فراتر از آموزش، شامل اصلاح، هدایت، و مشارکت در ساختارهای تربیتی جامعه است. با بهره‌گیری از آیات قرآنی، می‌توان نقش علما را در تربیت اجتماعی نسل‌ها بازتعریف کرد و به‌سوی جامعه‌ای اخلاق‌مدار و مسئولیت‌پذیر گام برداشت.

 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 183
  • 184
  • 185
  • ...
  • 186
  • ...
  • 187
  • 188
  • 189
  • ...
  • 190
  • ...
  • 191
  • 192
  • 193
  • ...
  • 580
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

فرهنگی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • تربیت در نهج البلاغه
  • حدیث روز
  • معرفی منابع
  • سیاسی
  • شبهات
  • مناسبت روز
    • ماه رجب
  • معرفی بازی مدافعان حرم
  • #سردار
  • عاشقانه
  • زندگی ایده‌آل
  • قانون رهایی
  • دنیای نوجوانان
  • مدیریت زمان
  • سبک زندگی
  • #امام حسین_اربعین
  • حکایت
  • حکایت
  • دانستنی‌ها
  • ماه رجب
  • معرفی کتاب با موضوع قرآنی
  • معرفی کتاب با موضوع انقلاب اسلامی
  • کودک پروری
  • دلنوشته در مورد امام زمان
  • تفسیر قرآن
  • مقاله کوتاه
  • #ترفندهای_خانداری
  • بیانات رهبر
  • دعا
  • مناسبت روز در تقویم
  • امام زمان
  • دلنوشته
  • ضرب‌المثل
  • سخنان نویسندگان
  • #اخلاق_اسلامی
  • کلام قرآن
  • اعمال مخصوص
  • سخنان امام خمینی
  • نامه نمادین
  • برگی از تاریخ
  • #به_عشق_مولا_علی
  • سخن بزرگان
  • غدیر
  • روانشناسی
  • تورات
  • طنزانه
  • همسرانه
  • محرم و تهاجم
  • متن عرفانی، انگیزشی
  • مقتل خوانی
  • امام حسین
  • ولایت‌فقیه
  • شعر برای رهبری و کشور
  • حدیث، تفسیر حدیث،#به قلم خودم
  • قلم خودم
  • صحیفه سجادیه
  • سواد رسانه‌
  • تحلیل به قلم خودم
  • دلایل فاجعه کربلا
  • امام سجاد
  • شهادت
  • فقط خدا
  • عفاف و حجاب
  • بیداری از غفلت
  • مناسبت روز
  • عرفان‌های نوظهور
  • نماز آیات
  • امام حسن
  • خبر
  • ذکر
  • فقه
  • #حدیث قدسی
  • #سواد رسانه‌
  • تلنگر
  • بحث روز
  • آموزش
  • حضرت زهرا
  • مادر

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

نظرسنجی سریع

نظرسنجی # یافت نشد.

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس