وقتی «پوشش» و «برهنگی» به جنگ روایتها میروند
وقتی «پوشش» و «برهنگی» به جنگ روایتها میروند
انقلاب روایی در ادبیات زنانه
تصور کنید مفاهیم انتزاعی روی صحنه تئاتر قدم بزنند و خود را معرفی کنند!
در اثر ترگل روحافزا شاهد انسانانگاری جسورانهای هستیم که:
- پوشش را به مدافع اقتدار زنانه تبدیل میکند
- حیا را زیبایی متعالی معرفی میکند
- برهنگی را به نماد بردگی مدرن بدل میسازد
“من عاشق خانمهای ایرانی بودهام… من حضور داشتهام” (پوشش، ص۹)
این اولین جملهای است که “پوشش” به عنوان راوی داستان به زبان میآورد. گویی مفهومی انتزاعی، جامه انسانپوشی بر تن کرده است!
نبرد روایتها
تقابل گفتمانی
پوشش
- سلاح نمادین: سپر امنیت
- میدان نبرد: هویت زنانه
- پیروزی تاریخی: آزادی اصیل
برهنگی
- سلاح نمادین: طعمه بازار
- میدان نبرد: مصرف بدن
- پیروزی تاریخی: بردگی مدرن
صحنههای نبرد
۱. پوشش فریاد میزند:
“آنچه من برای زنان حفظ میکنم هزاران برابر ارزشمندتر از طلاست”
۲. برهنگی اعتراف میکند:
“زن بیپوشش خود را به یک نگاه فروخته است”
۳. حیا ادعا میکند:
“من از زیبایی هم زیباترم"
بررسی داستان
۱. واژگونی روایت قربانی: پوشش نه محدودیت که ابزار اقتدار میشود.
۲. افشای پارادوکس آزادی: برهنگی که در گفتمان غربی نماد آزادی است، اینجا نماد بردگی میشود.
۳. بازتعریف زیبایی: حیا خود را فراتر از زیبایی فیزیکی قرار میدهد.
نکته روایت
این استعارهها با الهام از روایت یوسف و زلیخا، اسطورهای مدرن از پاکدامنی میسازند که در برابر روایت غربی ایستاده است.
استعاره به مثابه سلاح مقاومت
در اینجا، مفاهیم به سربازان گفتمانی، جنگی روایی علیه روایتهای مسلط به راه انداخته است. پوشش در این نبرد:
- سپر هویت زنانه است
- پرچم اقتدار است
- سلاح مقابله با کالاییسازی بدن است
“تمدن جدید به دست هنرمند من پایهریزی میشود”
برگرفته از کتاب.ترگل ورگل می مانم، نویسنده: ترگل روح افزا