وقتی رسانه کربلا ، ذهن ها را تسخیر میکند...
وقتی رسانه کربلا، ذهن ها را تسخیر میکند…
🔺زمانی که کاروان اسیران اهل بیت(ع) را وارد شام کردند، پیرمردی شامی، با دیدگانی سرشار از تعصب و ذهنیتی شکلگرفته از تبلیغات مسموم، به امام سجاد(ع) نزدیک شده و با لحنی توهینآمیز گفت:
●سپاس خدایی را که مردان شما را کشته و نابود کرد؛ و فتنه شما را در هم شکست؛ و مردم را از شرّتان آسوده ساخت؛ و امیرالمومنین یزید را بر شما پیروز گرداند. آنگاه هر چه توانست به اسیران ناسزا و فحش داد.
🔺حضرت با آرامشی پُرصلابت به او فرمود: ای پیرمرد! آیا قرآن خواندهای؟
گفت: آری.
حضرت فرمود: این آیه را خواندهای: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»
گفت: آری، خواندهام.
امام فرمود: ای پیرمرد! خویشان پیامبر در این آیه شریفه، ما اهلبیت هستیم.
🔺در ادامه نیز حضرت با ارائه آیات متعدد دیگری از قرآن و تأکید بر این که مراد آن آیات، ما اهل بیت هستیم، به روشنگری پرداخت. پیرمرد پس از شنیدن روشنگری حضرت، متاثر شده و پس مدتی سکوت، با پشیمانی گفت:
شما را به خدا قسم! آیا این آیات قرآن در شأن شماست؟
حضرت فرمود: بله.
🔺آنگاه پیرمرد گریست و سر به سوی آسمان برداشت و گفت:
خدایا! به درگاهت توبه کردم و سه بار تکرار کرد.
خداوندا! بیزاری میجویم از دشمن آل محمد و از کشندگان اهل بیت.
خدایا! تاکنون قرآن میخواندم اما تا به حال به چنین حقایقی آگاه نبودم.
🔺پیرمرد قسم یاد میکند و میگوید:
«به خدا سوگند! من هرگز نمیدانستم که محمد(ص) جز یزید و خویشان او، خویشاوند دیگری هم دارد.»
راوی نقل میکند: هفتاد نفر از مشایخ دمشق اینچنین سوگند یاد کردند که ما غیر این نمیدانستیم.
🔺پس از آن، پیرمرد به حضرت گفت: آیا توبه من قبول میشود؟
حضرت فرمود: بله، اگر توبه کنی، خداوند قبول میکند و تو با ما هستی.
پیرمرد هم گفت: من توبه کردم.
ظاهرا یزید به محض اطلاع از این ماجرا، دستور داد آن پیرمرد را به قتل برسانند.