هشدار استاد حکیم: فرار از واقعیتهای زندگی
فرار از زندگی
استاد گفت:….خوب به مکالمات بین کودکان گوش کن.مکالمات بین کودکان به این صورت بود
-الان نوبت من است که فرار کنم و تو باید دنبال من بدوی.
استاد ادامه داد:همانطور که شنیدی تمام این کودکان طالب آن بودند که از دست دیگری فرار کنند. انسان نیز این گونه است.او هیچگاه حاضر نیست با شرایط موجود رو به رو شود و دائم در تلاش است از حقایق و واقعیات زندگی خود فرار کند و هرگز کاری برای بهبود زندگی خود انجام نمی دهد.
تو از من خواستی یکی از مهم ترین ویزگی های انسان را برای تو بگویم و من آن را در چند کلام خلاصه میکنم:تلاش برای فرار از زندگی.
توضیح تحلیل متن
این داستان کوتاه با نگاهی روانشناختی-اخلاقی، به یکی از ضعفهای رایج انسانها اشاره میکند:
- تمایل به فرار از واقعیت به جای مواجهه سازنده با مشکلات و تلاش برای بهبود شرایط.
- تشبیه رفتار انسانهای ناپخته به بازی کودکان که مدام میخواهند از «تعقیب شدن» یا «تعقیب کردن» بگریزند، بدون آنکه مسئولیت زندگی خود را بپذیرند.