یه رابطهی معلم و شاگردی
نامههای ماندگار؛ قدردانی آلبر کامو از معلمی که استعدادش را شکوفا کرد
🕊 یه رابطهی معلم و شاگردی…
🌱آلبرکاموی فیلسوف؛ پس از بردن جایزه نوبل برای تشکر ابتدا به مادرش و سپس به آموزگار دوران دبستانش فکر کرد. کامو یک نامهی قدردانی به معلمش لویی ژرمن نوشت. ظاهرا این آموزگار کسیه که استعداد آلبرکاموی نوجوان رو پرورش داد و اون را به سمت حرفهی نویسندگی سوق داد
💌 نامه کامو: «۱۹ نوامبر ۱۹۵۷ مسیو ژرمنعزیز، پیش از آنکه از صمیم قلبم با شما صحبت کنم،صبر کردم تا هیاهوی این روزهای دور و برم کمی فروکش کند. به تازگی افتخار بسیار بزرگی نصیب من شده است که نه به دنبال آن بودهام و نه آن را خواستهام. اما وقتی این خبر را شنیدم،بعد از مادرم به شما فکر کردم. بدون شما و بدون دست محبتآمیزی که به سوی من دراز کردید، من که کودک کوچک فقیری بودم و بدون آموزش و سرمشق شما، هیچ یک از اینها اتفاق نمیافتاد. من خیلی به ایننوع افتخارات پایبند نیستم،اما حداقل به من این فرصت را میدهد تا به شما بگویم که برای من چه بودهاید و هستید و به شما اطمینان دهم که تلاشها، کارها و قلب سخاوتمندانه ای که در این راه صرف کردهاید، هنوز در وجود یکی از بچههای کوچک مدرسهی شما زندگی میکند و علیرغم گذشت سالها هرگز مرا از اینکه دانشآموز قدردان شما باشم، بازنداشته است. با تمام وجودم شما را در آغوش میگیرم. آلبر کامو»
💌 پاسخ معلم کامو به او: «فرزند عزیزم، نمیدانم چگونه شادی خود را بهخاطر مهربانی که درحق من کردی،ابراز کنم و یا چگونه تشکر کنم. اگر میتوانستم، تو را که حالا پسر بزرگی شدهای، در آغوش میگرفتم، گرچه همیشه همان «کاموی کوچک من» خواهیبود.
کامو کیست؟فکر میکنم آدمها نمیتوانند طبیعت تو را کاملاً بشناسند. تو همیشه بهطور غریزی هنگام بروز سرشت و احساساتت سکوت میکردی.
موفقیت تو بهخاطر بیریایی و صراحت توست و نکتهی جالب اینجاست که من این چیزها را دربارهی تو در کلاس فهمیدم. معلمی که وظیفه شناسی خود را با وجدان انجام میدهد، فرصت آشنایی با دانشآموزان و فرزندان خود را از دست نمیدهد و اینفرصتها اغلب پیش میآید: یک پاسخ، یک ژست, یک طرز ایستادن بسیار گویا است.
بنابراین من فکر میکنم،بهخوبی میدانم که تو چه پسرک شیرینی بودی و اغلب اوقات کودک حاوی دانهی مردی است که خواهد شد. شادی تو در مدرسه به همه سرایت میکرد. چهرهی تو امیدوار و بشاش بود و من هرگز به موقعیت واقعی خانوادگی تو شک نکردم.
بسیار خشنودمکه شهرت تو را مغرور نکرده است، تو همان کامو هستی: آفرین! من با علاقهی بسیار پیچوخمهای نمایش اخیری را که اقتباس کردهای و روی صحنه بردهای،تماشا کردم. من تو را خیلی دوست دارمو برای تو آرزوی موفقیت میکنم، تو سزاوارش هستی. با احترام لویی ژرمن»