مذاکره با دشمن؛ از قرآن تا سیاست امروز
مذاکره با دشمن؛ از قرآن تا سیاست امروز
پرسش بسیار مهم و راهبردیای مطرح کردی، که هم در سطح فردی معنا دارد و هم در سطح اجتماعی و سیاسی. پاسخ به اینکه «با کدام دشمن باید مذاکره کرد؟» بستگی به نوع دشمنی، هدف مذاکره، و شرایط موجود دارد. در منابع قرآنی و حدیثی، مذاکره با دشمن نهتنها نفی نشده، بلکه در مواردی توصیه شده؛ اما با شروطی دقیق.
بیایید این موضوع را در چند محور بررسی کنیم:
🧠 ۱. دشمنیها انواع دارند
در قرآن، دشمنان به چند دسته تقسیم میشوند:
- دشمنان آشکار و جنگطلب: مانند مشرکانی که به جنگ و آزار مسلمانان میپرداختند
- دشمنان پنهان و منافق: کسانی که در ظاهر دوستاند اما در باطن دشمنی میورزند
- دشمنان فکری و فرهنگی: کسانی که با باورهای الهی مخالفت میکنند اما اهل گفتوگو هستند
هر نوع دشمن، راهکار خاص خود را دارد. مذاکره با دشمنی که اهل گفتوگو و منطق است، ممکن و گاه لازم است. اما مذاکره با دشمنی که تنها به دنبال فریب یا سلطه است، نیازمند احتیاط و شروط سختگیرانه است.
📖 ۲. قرآن و مذاکره با دشمن
«وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ» (سوره انفال، آیه ۶۱)
در تفسیر المیزان آمده است که اگر دشمن به صلح گرایش نشان دهد، مسلمانان نیز باید به صلح تمایل نشان دهند—اما با توکل بر خدا و حفظ عزت. این یعنی مذاکره، اگر از موضع قدرت و حکمت باشد، مشروع است.
🕯️ ۳. اهلبیت و مذاکره با دشمن
امام حسن (ع) با معاویه صلح کرد، اما امام حسین (ع) با یزید مذاکره نکرد. چرا؟ چون شرایط متفاوت بود. معاویه اهل فریب بود اما هنوز فضای مذاکره وجود داشت؛ یزید اما نماد فساد آشکار بود و مذاکره با او به معنای تأیید ظلم بود.
در نهجالبلاغه، امام علی (ع) بارها با دشمنان خود گفتوگو کرد، اما هرگز از اصول حق کوتاه نیامد. مذاکره برای روشنگری و دفع فتنه بود، نه برای سازش با باطل.
مذاکره با دشمن، زمانی مشروع و مفید است که:
- دشمن اهل گفتوگو باشد، نه صرفاً فریب و سلطه
- مذاکره از موضع عزت و حکمت باشد، نه ضعف و ترس
- هدف آن روشنگری، دفع فتنه، یا حفظ جان و مصالح امت باشد
- اصول الهی و کرامت انسانی در آن حفظ شود