محجوریت ثقلین؛ چرا قرآن و حدیث در حاشیه ماندهاند؟
📚 محجوریت ثقلین؛ چرا قرآن و حدیث در حاشیه ماندهاند؟
حدیث ثقلین، یکی از محکمترین و متواترترین احادیث نبوی است که در آن پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ: كِتَابَ اللَّهِ وَعِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي…» من دو چیز گرانبها در میان شما میگذارم: کتاب خدا و عترتم
این دو، ستونهای هدایتاند؛ اما پرسش تلخ این است: چرا در بسیاری از جوامع اسلامی، هر دو ثقل بزرگ، در حاشیه قرار گرفتهاند؟ پاسخ این پرسش، چندلایه و تاریخی است.
🕳️ ۱. جدایی از منبع اصلی هدایت
در تفسیر المیزان و آثار علمای شیعه، بارها تأکید شده که جدایی قرآن از اهلبیت، یعنی گمکردن مسیر فهم صحیح. وقتی احادیث اهلبیت کنار گذاشته شدند، فهم قرآن دچار سطحینگری و تحریف شد. این جدایی، آغاز مهجوریت بود.
📉 ۲. تبدیل قرآن به نماد، نه منبع
در تفسیر نمونه آمده است که در بسیاری از جوامع، قرآن به نماد مذهبی تبدیل شده: در مراسمها خوانده میشود، اما در تصمیمگیریها و سبک زندگی حضور ندارد. این استفاده نمادین، آرامآرام قرآن را از متن زندگی بیرون رانده است.
🧱 ۳. ترس از تحولخواهی قرآن و حدیث
قرآن و احادیث اهلبیت، دعوت به عدالت، آزادی، تفکر و مبارزه با ظلم دارند. در تفسیر نور اشاره شده که برخی حکومتها و جریانها، از این پیامها هراس دارند؛ چون با منافعشان در تضاد است. پس ترجیح میدهند قرآن و حدیث را در قفسه نگه دارند، نه در میدان عمل.
🧠 ۴. ضعف در آموزش و فهم عمومی
در تفسیر ثقین آمده که بسیاری از مردم، قرآن را میخوانند بدون فهم، و احادیث را میشنوند بدون تحلیل. نبود آموزش عمیق، باعث شده این دو منبع بزرگ، برای عموم قابل استفاده نباشند و در نتیجه، مهجور بمانند.
🕯️ ۵. هجرت فرهنگی از ثقلین
هجرت از قرآن و حدیث، فقط فیزیکی نیست؛ فرهنگی است. وقتی ارزشهای قرآنی و علوی جای خود را به مصرفگرایی، فردگرایی و تقلید کورکورانه دادند، ثقلین در جامعه بیصدا شدند.