قرآن خوانی که جهنمی شد
عاقبت قرآن خوانِ بی تقوا
در یکی از شبها امیرالمؤمنین علیه السلام از مسجد کوفه به سوی منزل خود حرکت کرد.
کمیل بن زیاد که از یاران خوب آن حضرت بود امام را همراهی مینمود. گذرشان از کنار خانه مردی افتاد که صدای قرآن خواندنش بلند بود و آیه ۹ سوره زمر را با صدای دلنشین و زیبا میخواند.
کمیل از حال معنوی این مرد بسیار لذت برد و در دل بر او آفرین گفت. بدون آنکه سخنی در زبان بگوید.
حضرت به حال کمیل متوجه شد و رو به او کرد و فرمود: «ای کمیل! صدای قرآن خواندن او تو را گول نزد زیرا او اهل دوزخ است (چه بسا قرآن خوانی هست که قرآن بر او لعنت میکند) و بزودی آنچه را که گفتم به تو آشکار خواهم کرد!»
کمیل از این مسئله متحیر ماند، نخست اینکه امام علیه السلام به زودی از فکر و نیت او آگاه گشت، دیگر اینکه فرمود: این مرد با آن حال روحانیش اهل دوزخ است.
مدتی گذشت. حادثه گروه خوارج پیش آمد و کارشان به آنجا رسید که در مقابل امیرالمؤمنین ایستادند و علی علیه السلام با آنان جنگید در حالی که حافظ قرآن بودند.
پس از پایان جنگ که سرهای آن طغیان گران کافر بر زمین ریخته بود، امیرالمؤمنین علیه السلام به یکی از سرها اشاره کرد و فرمود:
«ای کمیل! این همان شخصی است که در آن شب قرآن میخواند و از حال او در تعجب فرو رفتی.» آنگاه کمیل حضرت را بوسید و استغفار کرد.
📚بحارالانوار ج ۳۳، ص ۳۹۹.
تحلیل محتوایی روایت
امام علی(ع) در این روایت، به دو نکته اساسی اشاره میکنند:
1. تفاوت ظاهر و باطن: قرآنخوانیِ بدون تقوا و اخلاص، نه تنها نجاتبخش نیست، بلکه ممکن است موجب لعنت الهی شود. این موضوع با آیاتی مانند «وَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ» (سوره ماعون) همسو است .
2. نفاق در عبادت: داستان مرد خوارجی که با وجود حافظ قرآن بودن، به دلیل عدم پایبندی به عدالت و تقوا، اهل دوزخ شد، نمونهای از «نفاق عملی» است؛ یعنی تطابق نداشتن عمل با اعتقاد .
- تقوا شرط قبولی اعمال است، چنانچه در قرآن آمده: «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ» (مائده/۲۷) .
- امام صادق(ع) میفرمایند: «عمل اندک با تقوا، بهتر از عمل فراوان بدون تقواست» .