داستان شهادت دکتر هجرتی. شهادتی در بوی خردل؛ وقتی پزشکان در اتاق عمل سوختند!
داستان شهادت دکتر هجرتی. شهادتی در بوی خردل؛ وقتی پزشکان در اتاق عمل سوختند!
«صبح روز ۱۶ مهر ۱۳۶۶، آسمان سومار بوی سیر و سیب گندیده میداد.
این، بوی مرگ بود. بوی سلاح شیمیایی صدام. 💀
رژیم بعثی عراق در جنایتی دیگر، شهر مرزی سومار را با گازهای کشنده بمباران کرد.
اما فاجعه وقتی کامل شد که بمب شیمیایی دقیقاً کنار بیمارستان صحرایی ۵۲۸ سومار منفجر شد.
در این بیمارستان، دهها مجروح جنگی روی تخت بودند و تیم پزشکی به سرپرستی دکتر هجرتی مشغول نجات جانشان.
و سپس، انتخاب میان مرگ و ایثار:
با شنیدن آژیر شیمیایی، همه به پناهگاه رفتند.
اما دکتر هجرتی و تیمش ایستادند.
آنها بین نجات جان خود و نجات مجروحی که روی تخت عمل بود،
دومی را انتخاب کردند.
نتیجه:
بمب شیمیایی فرود آمد و این فرشتگان سفیدپوش،
در حالی که ماسک جراحی بر صورت داشتند، ماسک گاز نه،
مظلومانه و سرافراز به شهادت رسیدند. 🤲
این حمله، نه یک نبرد، که نقض تمام معیارهای انسانی بود.
اما در میان این جنایت، قصهی شهادت پزشکانی را داریم که تا آخرین ثانیه،
به سوگند هیپوکرات خود وفادار ماندند.