#ابعاد و اثرات مکتب شهید سلیمانی
ابعاد و اثرات مکتب شهید سلیمانی
امام خمینی ‘ره’ آن شخصیت بینظیر در بین رهبران انقلابهای بزرگ دنیا، عبارتی دارند که میفرمایند: “تمام مقصد ما مکتب ماست” یعنی همهی تلاش ما و هدف ما باید عینیت بخشیدن به مکتب نورانی اسلام در زندگی فردی و اجتماعی باشد.
یک مکتب دارای جهانبینی و ایدئولوژی است، زیربنای جهان بینی شهید سلیمانی توحید ناب، و کردارش منطبق بر ایدئولوژی اصیل اسلامی است.
شهید سلیمانی در زندگی و در رفتار و منش و مدیریت “مکتب اسلام” را در وجود خود پروراند و جایگزین “من و منیّت” کرد و خروجی این نگرش و عملکردش “مکتب سلیمانی” را پدید آورد.
شهید سلیمانی با شناخت و عمل به
آموزههای مکتب اسلام ظرفیتی را در
خود ایجاد کرد و به مرتبهای رسید که
انعکاس مکتب اسلام و مکتب انقلاب اسلامی باشد.
او الگوست، و با وجود الگوهای عینی و مجسم، درک ارزشهای انتزاعی راحتتر میشود.
او الگوست زیرا نقش هدایتگری قرآن و عترت را در زندگی خود پیاده کرد و ما نمونه ی عینی و تجلی یافته از مکتب نورانی اسلام را با چشم خود در وجود او دیدیم، و امام فرزانه ی جامعه از آن شهید سعید به عنوان مکتب نام بردند. او از نظر اخلاقی، علمی، عملی، اخلاص، مجاهدت و ایثار، صبر، خدمت بدون توقع و منت در راه خدا و برای بندگان خدا سرآمد بود، گواه این ادعا سخنان جانشین ولی خدا در بارهی او، و حضور دهها میلیونی مردم در تشییع جنازه ی شهید که فقط با تشییع جنازه امام رضوانالله علیه قابل مقایسه بود میباشد. حقیقتا ً آن حضور شرافتمدانه، هم نشانه عظمت شهید و هم نشانه عظمت ملّت ایران بود، زیرا نشان داد که مردم چقدر گوهرشناس و قدرشناسند و معیارهای واقعی دارند.
سلیمانی برای ما مشخص نمود که انسانها به هر مقدار به خدا متصل شوند رنگ الهی میگیرند و ارزشهای الهی در آنها متجلی میشود.
اینگونه بود که شهید سلیمانی تبديل به یک مکتب شد، مکتبی با شاخصهها و ابعاد مختلف که بخشی از آنها عبارتند از:
معنویت و پیوستگی: ارادت به پیامبر و اهل بیت، دعا و نجوای الهی، اخلاص، قرآنی زیستن و…
امت گرایی: اندیشیدن به عزّت و عظمت امت اسلامی در عین باور به حرم بودن جمهوری اسلامی ایران
ولایت مداری: اعتقاد آگاهانه و خردمندانه و التزام عملی به ولایت فقیه و آن را از شئون عاقبت بخیری دانستن.
دشمن شناسی: او آمریکا، صهیونیست، وابستگی و تحجر را عامل تهدید کننده دانسته و مقابله و مبارزه با آنها و مقاومت در برابر آنها را از وظایف انقلابی و اسلامی می دانست.
مجاهدت خستگیناپذیر در راه خدا: تلاش و مبارزه ی همراه با پشتکار در راه خدا و دوری از ذخارف دنیا. (کار و فعالیت او در حقیقت تلفیقی از دیپلماسی و جنگ بود)
مردم گرایی و ساده زیستی: او بدون ریاکاری و بیآلایش مردمی بود، خاکی بود، سربازی را بر سرداری ترجیح میداد و زیردستانش عاشقش بودند.
این انسان متعالی و مطلوب یک مکتب مجسم ارائه داد و شهادتش مکتبش را جهانی کرد، او اگر شهید نمیشد مکتبش جهانی نمیشد و آنگونه که امروز مردم جهان او را می شناسند، شناخته نمی شد.
آمریکاییها از شهادتش خوشحال شدند، چون خیال کردند بعد از او نفس راحتی خواهند کشید، اما روز بعد از شهادتش سناتور مورفی در آمریکا گفت “ژنرال سلیمانی به عنوان شهید میتواند به مراتب برای آمریکا خطرناک تر باشد” او راست گفت، امروز شهید سلیمانی در همه جا هست و راه نجاتبخش او راهیان فراوانی پیدا کرده است، زیرا یکی از ابعاد مکتب این است که زمان و مکان نمیشناسد.