آیا تو هم این لحظهها را تجربه کردهای؟
06 مرداد 1404 توسط صفيه گرجي
آیا تو هم این لحظهها را تجربه کردهای؟
آن زمانهایی که
☁️ جسمت پشت فرمان است، اما فکرت کیلومترها دورتر…
☁️ صدای مادرت را میشنوی، اما کلماتش در مه ذهنت گم میشوند…
☁️ چایت سرد میشود، اما تو حتی اولین جرعه را به یاد نمیآوری…
نرودا این حالت را راهرفتن روح بدون جسم مینامد
ساعتهایی که دیدیم و نفهمیدیم
خواندیم و نفهمیدیم
و کی عوض شدیم؟
کی از ترسهایمان گذشتیم؟
کی موهایمان سفید شد بیآنکه بفهمیم؟
💭 پرسش به تو
کدامیک از این لحظههای غیبت وجدانی برایت آشناست؟
۱. خیره شدن به صفحهٔ کتاب بدون درک کلمات
۲. رانندگی مسیر همیشگی بدون خاطره از راه
۳. شنیدن موزیک تکراری بدون تشخیص پایان آن
پیام پایانی
شاید این لحظههای گمگشتگی،
زنگ بیداریای باشند
از روحِ خستهات
که فریاد میزند
من را دریاب…
پیش از آنکه برای همیشه
خودت را گم کنی