#مؤلفههای هوش اخلاقی
🪭برای هوش اخلاقی هفت مولفه معرفی شده است که عبارتاند از: همدلی؛ وجدان؛ خویشتنداری؛ احترام؛ مهربانی؛ بردباری و انصاف.
🔖همدلی
همدلی مهارت درک دنیای دیگری از زاویه دید خود اوست. برای این کار اول باید بتوانیم احساسات را خوب بشناسیم و تشخیص دهیم. برای محکزدن خودتان میتوانید چند هیجان و احساس مختلف را بیدرنگ نام ببرید و آنها را بشمارید. چند تا شد؟ هرچه بیشتر باشد، یعنی هیجانهای بیشتری را میشناسید و احتمالاً راحتتر آنها را تشخیص میدهید.
🔖وجدان
وجدان یک ندای درونی است که خوب و بد و حق و باطل را برای فرد گواهی میدهد. این خصیصه کمک میکند تا انسان فکر و رفتارش را بهسمت درستی هدایت کند تا از مسیر اخلاق منحرف نشود. میشود گفت صداقت و مسئولیتپذیری و امانتداری اگر هستند، وجودشان را از صدقهسری وجدان دارند.
🔖خویشتنداری
بردباری به افراد کمک میکند ناملایمات را به صحت و سلامت طی کنند و قدرت مواجهه بهتری با چشماندازهای جدید داشته باشند.
کسانی که به مهارت خویشتنداری مجهزترند، میتوانند میان میل و هوس و پاسخ به آن بیشتر فاصله بیندازند و تأمل کنند. انتخاب عجولانه نکنند و از لذت آنی بگذرند. این مهارت یک جور توانایی است که میتواند با تمرین گسترش یابد.
🔖احترام
احترامگذاشتن صرفاً به بیان محترمانه ختم نمیشود. گرامیداشتن دیگران روش افرادی است که احترام را در خود پرورش دادهاند و معتقدند تمام انسانها دارای کرامت ذاتی هستند. وقتی این نگاه بر کسی حاکم باشد، آیا با دیگری تحقیرآمیز و سرزنشگرانه رفتار میکند؟
🔖مهربانی
مهرورزیدن به خود و دیگران، از نتایج رشد فضیلتهای اخلاقی است. کسی را مهربان مینامند که بتواند رنجها و نیازهای خودش و دیگران را ببیند و رفتاری را انتخاب کند که آن رنجها را التیام ببخشد و نیازها را برآورده کند. خودخواهی با مهرورزی کمرنگ میشود و باعث میشود فرد موثرتر رفتار کند؛ چون مهربانی ارزش او شده است.
🔖بردباری
بردباری با خویشتنداری رابطهای تنگاتنگ دارد و تقویت هرکدام بر رشد دیگری اثرگذار است. بردباری به افراد کمک میکند ناملایمات را به صحت و سلامت طی کنند و قدرت مواجهه بهتری با چشماندازهای جدید داشته باشند. پدر و مادر الگوی کامل بردباری یا کمتحملی هستند.
🔖انصاف
انصافداشتن به افراد کمک میکند تا از پیشداوری و قضاوت نابجا و ناعادلانه دوری کنند و تا جوانب مختلف مسئلهای را نسنجیدهاند، حکمی دربارهاش صادر نکنند. همچنین انصاف این است که فرد خود را همانگونه که هست باور کند، نه با خودکمبینی نه با خودبزرگبینی.