فتنه
واژهای که به ویژه در عرصهی سیاست داخلی بسیار میشنویم. در آیات نوشته “فتنه شدیدتر از قتل است” – چگونه و نمونه؟
در یک آیه فرموده که «وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ - فتنه از قتل شدیدتر است / البقره، 191» و در آیهی دیگری فرموده که «وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ - فتنه بزرگتر از قتل است / البقره، 217».
الف - مطلق “فتنه"، یعنی آزمایش و امتحان. اگر چه به خاطر کمبود کلمات جایگزین، “بلا” نیز به همین معناست؛ اما کمترین تفاوتش این است که اگر آدمی به چیزی “مبتلا” شد، به آن “بلا” گفته میشود.
ب – نه “فتنه” به طور کلی بد است و نه بلا؛ بلکه هر کدام به دو دستهی خوب و بد، تقسیم میشوند.
در قرآن کریم، هم به نعمات الهی “بلا” گفته شده است و هم به گرفتاریها. «فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ * وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ * كَلَّا بَلْ لَا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ * وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ * وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَمًّا *» (الفجر، 15 تا 19) ترجمه: امّا انسان هنگامی که پروردگارش او را برای آزمایش، اکرام میکند و نعمت میبخشد (مغرور میشود و) میگوید: «پروردگارم مرا گرامی داشته است *
و امّا هنگامی که برای امتحان، روزیش را بر او تنگ میگیرد (مأیوس میشود و) میگوید: «پروردگارم مرا خوار کرده است * [اما] چنان نیست که شما میپندارید؛ شما یتیمان را گرامی نمیدارید * و یکدیگر را بر اطعام مستمندان تشویق نمیکنید * و میراث را (از راه مشروع و نامشروع) جمع کرده میخورید! و هم چنین به “فتنهی خوب و فتنهی بد” تصریح نموده است، چنان که در یک جا فتنه را از قتل بدتر و شدیدتر میخواند و در جایی دیگر میفرماید که “اموال و اولاد” نیز فتنه هستند، یعنی محل آزمایش شما هستند، پس هر کسی که درست عمل نماید، اجر عظیم میبرد: «إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ» (الأنفال، 28) ترجمه: و بدانید اموال و اولاد شما، وسیله آزمایش است؛ و (برای کسانی که از عهده امتحان برآیند،) پاداش عظیمی نزد خداست! ج – بنابراین، همگان و همیشه مواجه با “فتنه” و مبتلا به “بلا” هستند.
از اینرو، امیرالمؤمنین علیه السلام، با تفسیر همین آیه فرمودند که هرگز نگویید: «خدایا مرا به فتنهای آزمایش منما»، چرا که این یعنی مرگ انسان! تا انسان زنده است، فتنه و بلا هم هست. «لَا يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفِتْنَةِ، لِأَنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ إِلَّا وَ هُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَةٍ؛ وَ لَكِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْيَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ؛ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ “وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ"، وَ مَعْنَى ذَلِكَ أَنَّهُ [سُبْحَانَهُ يَخْتَبِرُ عِبَادَهُ] يَخْتَبِرُهُمْ بِالْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ، لِيَتَبَيَّنَ السَّاخِطَ لِرِزْقِهِ وَ الرَّاضِيَ بِقِسْمِهِ، وَ إِنْ كَانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ، وَ لَكِنْ لِتَظْهَرَ الْأَفْعَالُ الَّتِي بِهَا يُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ؛ لِأَنَّ بَعْضَهُمْ يُحِبُّ الذُّكُورَ وَ يَكْرَهُ الْإِنَاثَ، وَ بَعْضَهُمْ يُحِبُّ تَثْمِيرَ الْمَالِ وَ يَكْرَهُ انْثِلَامَ الْحَالِ» (نهج البلاغه، حکمت 39) ترجمه: كسى از شما نگويد كه خداوندا پناه مى برم به تو از آزمايش. زيرا هيچكس نيست مگر آنكه، به نحوى به آزمايش گرفتار است، ولى اگر كسى خواهد كه به خدا پناه جويد، از او بخواهد كه از آزمايشهاى گمراه كننده اش پناه دهد. خداى سبحان مى فرمايد: «بدانيد كه دارايبها و فرزندان شما وسيله آزمايش شمايند». معنى آن است كه خداوند بندگانش را به اموال و اولاد مى آزمايد تا معلوم دارد كه چه كسى به روزى او ناخشنود است و چه كسى خشنود. هر چند خداوند به آنها از خود آنها آگاهتر است، ولى براى آن است كه كارهاى مستحق ثواب را از كارهايى كه درخور عقاب است معلوم دارد، زيرا برخى فرزند پسر را دوست دارند و آنان را از دختر خوش نيايد. بعضى بارور ساختن مال را مى پسندند و از كاهش آن ناخشنودند. فتنهی بدتر از قتل با توجه به نکات فوق، معلوم میشود که مقصود از “فتنهی بزرگتر و شدیدتر از قتل"، همان “فتنههای بد” است؛ یعنی فتنههایی که برای ضرر رساندن به شخص یا جامعه ایجاد میشود. معنای فتنه را دانستیم که “آزمایش” است، اما معنای “قتل” فقط همان “کشتن” میباشد، چنان که به جنگ، “قتال” گفته میشود. پس، در این آیات میفرماید که این فتنههای بد، از “کشتن” بزرگتر و شدیدتر است. مصادیق (مثالهای)، این مضمون را میتوانید از یک فرد شروع کنید، تا یک اجتماع کوچک، مانند خانواده - تا اجتماع بزرگتر، مانند محیط کار – یا شهر، کشور، منطقه و جهان. یک قتل، آن قدر ظلم بزرگ و مضر به حال جامعه است که میفرماید در تورات نیز گفتیم که قتل یک نفر بدون تقصیر، مانند قتل تمام انسانها میباشد، چنان که زنده کردن یک نفر، به مثابهی زنده کردن جمیع انسانها میباشد: «مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ» (المائدة، 32) ترجمه: از اين روى بر فرزندان اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس كسى را جز به قصاص قتل يا [به كيفر] فسادى در زمين بكشد چنان است كه گويى همه مردم را كشته باشد و هر كس كسى را زنده بدارد چنان است كه گويى تمام مردم را زنده داشته است و قطعا پيامبران ما دلايل آشكار براى آنان آوردند [با اين همه] پس از آن بسيارى از ايشان در زمين زياده روى مىكنند.
●- حال میفرماید که “فتنه” از این قتل نیز بزرگتر و شدیدتر است. فرض کنید که شخصی، از روی غضب، حسادت، حرص، کینه یا هر علت دیگری، یک نفر از خویشانش را بکُشد! هم به او ظلم کرده، هم به خودش و هم به وابستگان مقتول و جزایش در دنیا یا قصاص است و یا دیه. اما وقتی کسی به همین دلایل، دست به فتنه میزند؛ با دروغ، غیبت، تهمت، نمّامی (سخنچینی)، و یا نقشه کشیدن برای بدبخت کردن کسی، سعی میکند که شخصیت او را تخریب کند، آبرویش را بریزد، بین او و خانواده و خویشانش اختلاف بیندازد، او را گرفتار نماید و …؛ چه پیامدهایی دارد و ضرر و زیان فتنهی او، تا کجا و حتی تا چند نسل بعد ادامه دارد و آسیبش به کل جامعه چقدر است؟! آیا گناه کسی که تروریست است، یک یا چند نفر را میکشد، بزرگتر است، یا گناه کسی که گروهی از مردم و یا حتی یک ملت را به جان هم میاندازد؟! آثار قتل یک یا چند نفر چقدر است و آثار این فتنه چقدر است و تا کجا پیش میرود؟! جنگ نرم: این قبیل از فتنههای بدی که فرمود از “قتل شدیدتر و بزرگتر است"، به تعبیر امروز، همان “جنگ نرم” میباشد. یا به تعبیری روش ایجادش با جنگ نرم است. در جنگ سخت (میدانی)، دو گروه مشخص مقابل هم صفکشی میکنند و با هم میجنگند و هر کدام سعی دارند که نیروهای بیشتری از طرف مقابل را بکُشند، مجروح سازند و یا به اسارت بکشند. سلاحشان، هر چقدر هم پیچیده باشد، باز هم یک ابزار مشخصی است. اما، در “جنگ نرم"، اصلاً مشخص نمیشود که دشمن کیست، در کجا تجمع دارد و یا سنگر ساخته است، با چه سلاحی، از کدام سو حمله میکند، چه کسانی را هدف گرفته است، و خلاصه آن که چند نفر را از پای در میآورد؟! حال کدام شدیدتر و بزرگتر است؟! در جنگ سختی که یک طرف سپاه حق ایستاده و طرف مقابل سپاه باطل و لشکریان شیطان، اگر کسی از سپاهیان حق کشته شود، به درجه شهادت میرسد و البته که شهادت و خونش، سبب بیداری، هوشیاری، غیرت، استقامت و … برای بقیه میشود؛ اما در جنگ نرم، هزاران هزار نفر [به ویژه از نوجوانان و جوانان] کشته میشوند، چرا که روحشان، جانشان، قلبشان و نیز فکر و ذهن و عقلشان هدف قرار گرفته است! هر نوع بصیرت، تشخیص و جهتگیری حق و مثبتی در آنها مُرده است، اما زنده هستند و مانند یک ویروس فعال، در جامعه تعامل دارند و بیماری خود را به دیگران تسری میدهند! حال کدام شدیدتر و بدتر است؟! مثال: ●- ما یک جنگ هشت سالهی تحمیلی، با رژیم بعث عراق داشتیم که البته تقریباً شصت کشور در جبههی او با ایران میجنگیدند. در طی این جنگ سیصد و سی هزار شهید دادیم و حدود سه میلیون مجروح [از جراحات سطحی گرفته، تا نقص عضو، قطع نخاع و شیمیایی]؛ اما در همان ایام، با “فتنه"ی بنیصدری مواجه شدیم. جاسوسی که او را با انتخاب و رأی خودمان، برمسند قدرت نشاندیم. البته تنها نبود، بلکه تمامی جریانهای ضد ولایت، ضد انقلاب، ضد نظام جمهوری اسلامی و ضد مردم، حمایتش میکردند. بخش بزرگی از خاک کشور را به راحتی واگذار کرد، سبب ترور شهید آیت الله دکتر بهشتی و 72 تن از متفکران و مجاهدان خالص گردید، ناامنی و اعتشاش و اختلافات را به ارمغان آورد و در نهایت فرار کرد! حال کدام بیشتر به ما ضرر زد و آسیب رساندند؟! حتی بسیاری از شهدای جنگ نیز به خاطر خیانتهای بنیصدری بود. ●- ما همیشه با جنگهای داخلی [کردستان] و ترورها مواجه بودهایم! حملات تروریستی کومله و منافقین در سطح خیابانها، آنقدر شبیه جنایات داعش بود که معلوم میکند یک سیاست و یک آموزش است. در این ترورها، از شخصیتهایی چون مطهری، بهشتی، مفتح، شهدای محراب، آیات عظام و … گرفته، تا مردم عادی در کوچه و بازار هدف قرار گرفتند و جمعاً حدود 27 هزار شهید ترور داریم! ما همیشه با تهدیدات امریکایی، مبنی بر حمله نظامی و روی میز بودن همه گزینهها مواجه بوده و هستیم؛ اما ترور عقل، بصیرت، فهم، شعور، غیرت، احساس امنیت، اعتبار، اعتماد و …، در فتنهی 78 و فتنهی 88 چقدر بوده و هست؟! تلفات همین فتنهی اخیر که بهانهی گران شدن نرخ بنزین کلید خورد و زمینه را برای حملهی داعش ایرانی مساعد نمود، چقدر بود؟! تلفات جانی این آشوب، در حداکثری که دشمنان بیان میدارند، 1500 نفر بوده است که البته 15 درصد از آنها داعشیهایی بودند که در درگیری با نیروهای انتظامی کشته شدند، و بقیهی کشتهها، از نیروهای انتظامی، بسیجی و مردمان عادی بودند که به دست آن جنایتکاران (با قمه، تیراندازی، آتش زدن و …) به شهادت رسیدند. اما “فتنه"ی تصاحب کشتهها و شهدا، جنجال سیاسی و خبری، طراحی فتنهای دیگر به بهانهی بزرگداشت آنهایی که خودشان کشتهاند و …، به مراتب شدیدتر، بزرگتر و بیشتر بوده و میباشد. پس، فتنه شدیدتر و بزرگتر از قتل است، لذا نه تنها بصیرت و استقامت بیشتری میطلبد، بلکه برخورد با فتنهگران و سران فتنه نیز باید شدیدتر و سختتر از برخورد با لشکریان نظامی جناح متخاصم در جنگ سخت (نظامی) باشد. لذا فرمود: «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ» (البقره، 193) ترجمه: آنقدر با آنان بجنگید، تا ديگر فتنهاى نباشد و دين مخصوص خدا شود؛ پس اگر دست برداشتند تجاوز جز بر ستمكاران روا نیست. www.x-shobhe.comمنبع